دوشنبه 14 می 12 | 14:26

فروشگاهی از همه جور جنس به نام نمایشگاه کتاب

امیر عباس صباغ

کارکرد نمایشگاه‌هایی از جنس نمایشگاه کتاب در اکثر کشورهای دنیا چیزی ورای فروشگاهی بودن آن است و اغلب شاهد یک رویداد تخصصی هستیم که هدف عمده و اصلی آن تبادل تجربیات، نظرات و داد وستد امتیاز چاپ و نشر کتاب بین ناشران است. اما آنچه هر ساله در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رخ می‌دهد، حضور عموم مردمی ست که با حضور در نمایشگاه با یک تیر چند نشان را می‌زنند.


امیرعباس صباغ – آمار بازدیدکنندگان از نمایشگاه بین المللی کتاب نشان می‌دهد که این رویداد فرهنگی، امسال مورد استقبال بیش از ۵ میلیون مخاطب قرار گرفته که اوج این ازدحام را می‌توان در روزهای پنجشنبه و جمعه مشاهده کرد، بطوریکه رئیس نمایشگاه را وادار به صدور اطلاعیه‌ای کرد که در آن از بیماران قلبی و دیابتی درخواسته شده بود، بدلیل ازدحام بیش از حد و برآورد حضور بیش از ۷۰۰ هزار نفر در روز جمعه، از حضور در نمایشگاه در این روز خودداری کنند.

در سالهایی که از برگزاری نمایشگاه کتاب می‌گذرد هر سال شاهد این موضوع بوده‌ایم که بر تعداد ناشران و به تبع آن تعداد کتب چاپ شده افزوده شده و در کنار آن شاهد افزایش حضور مردم نیز بوده‌ایم، بطوریکه در روزهایی تعطیل راه رفتن عادی و حتی نفس کشیدن نیز در فضایی به عظمت و وسعت مصلی نیز دشوار شده و برای چند روزی به کل یادمان می‌رود آمار مطالعه هر ایرانی در سال چند دقیقه است و از این حضور پرشور و اینهمه علاقه به کتاب و مطالعه به خود می‌بالیم! اما باید اعتراف کرد که نقش نمایشگاه کتاب در سالهایی که از برگزاری آن می‌گذرد، کاملا عوض شده و این بازار پر هیاهو مشغول پاسخ به نیازهای دیگری از حوزه نشر (که صرفا در کارکردهای اقتصادی خلاصه شده و در اصل وظیفه آن نیز نیست) شده است.مثلا با توجه به برگزاری سالانه این نمایشگاه قاعدتا باید شاهد حضور کتاب‌هایی باشیم که در طول این یک سال منتشر شده‌اند اما آنچه هر سال رخ می‌دهد چیزی خلاف این انتظار است و ناشران مختلف ترجیح می‌دهند کتاب‌های همه سال‌های فعالیت خود را در نماشگاه عرضه کنند که با توجه به بازار کساد کتاب در روزهای دیگر سال، هر ساله بر حجم کتاب‌های سال‌های قبل افزوده شده (و گا‌ها از ناشران می‌شنویم که فلان کتاب جدیدمان هفته بعد از نمایشگاه منتشر می‌شود!) که این اتفاق باعث می‌شود که همواره شاهد این گله از طرف ناشران مختلف باشیم که: «امسال به ما فضای کافی اختصاص ندادند» و…

کارکرد نمایشگاه‌هایی از جنس نمایشگاه کتاب در اکثر کشورهای دنیا چیزی ورای فروشگاهی بودن آن است و اغلب شاهد یک رویداد تخصصی هستیم که هدف عمده و اصلی آن تبادل تجربیات، نظرات و داد وستد امتیاز چاپ و نشر کتاب بین ناشران است. اما آنچه هر ساله در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رخ می‌دهد، حضور عموم مردمی ست که با حضور در نمایشگاه با یک تیر چند نشان را می‌زنند، هم به تفریح و خوشگذرانی می‌پردازند، هم حضور در یک رویداد اجتماعی را تجربه می‌کنند و هم کتاب‌های دلخواه‌شان را با تخفیف تهیه می‌کنند. تا اینجای کار خرده‌ای وارد نیست، هر جامعه‌ای به چنین اتفاقات فرهنگی نیاز دارد و اتفاقا ریشه اصلی این استقبال پرشور مردمی از نمایشگاه کتاب، فقدان چنین مکان‌هایی برای جماعت مشتاقی ست که به تفریح و شور و حال نیاز دارند و می‌خواهند در چنین جشن‌های عمومی کنار هم بودن را تجربه کرده و لذت واقعی با هم بودن را بچشند. اما دلیل دوم این استقبال غیر عادی از نمایشگاه کتاب (که تیراژ هزار تایی کتاب‌ها بهترین دلیل برای اثبات این ادعاست) نبود یک شبکه توزیع کشوری و کمبود فروشگاه‌های بزرگی است که در اقصی نقاط کشور، شمایلی کوچک‌تر از نمایشگاه تهران را به صورت دائمی ارائه کنند. و این کمبود باعث شده چشم امید مخاطبان و ناشران در طول سال، تنها به ده روز اواسط اردیبهشت ماه دوخته شود: طرف اول تلاش کند کتاب‌های خود را به سهولت و با تخفیف بخرد و طرف دوم هم دلخوش به فروش بالای خود در این ایام باشد.

به اعتقادم، نمایشگاه کتاب تهران باید در حرکتی گام به گام و فازبندی شده، از حالت فروشگاهی فعلی خود خارج شده و کارکرد‌های فرهنگی و اطلاع رسانی را در اولویت قرار دهد که برای تحقق این امر، ابتدا باید شاهد تاسیس و گسترش فروشگاه‌های بزرگ در سراسر کشور باشیم که در مناسبت‌هایی آثار خود را با تخفیف ارائه دهند (اتفاقی که تجربه امسال نشر چشمه بهترین گواهی آن است) بعد از گسترش فروشگاه‌های بزرگ، باید به مشروط کردن حضور ناشران (بسته به آنچه در طول یک سال خروجیشان بوده و اثر و حرف تازه‌ای که برای گفتن دارند) در نمایشگاه روی آورد. سالهای سال است که شاهد حضور انتشاراتی‌های رنگارنگی هستیم که هیچ حرف تازه و اثر قابل توجهی ندارند و صرفا با ارائه کتاب‌های کوچک و لقمه‌ای! که بیشتر به روزنامه‌ای عامه پسند شبیه‌اند، بار علمی و فرهنگی نمایشگاه را تحت الشعاع خود قرار می‌دهند.چطور می‌شود در غرفه یک انتشاراتی در کنار دیوان حافظ و سعدی، کتاب «راه‌های جلوگیری از بارداری» و «نه ماه انتظار» را ببینیم و تازه کمی آن طرف‌تر در‌‌ همان غرفه گزین گویه‌های نیچه و دکارت چشمک بزند و مسئول غرفه هم بر باد رفته مارگارت می‌چل را معرفی کند! یا در غرفه‌ای که آثار دکتر شریعتی در آن وجود دارد، کتاب آموزش آشپزی چه کار می‌کند؟! این حجم مبتذل از کتاب‌های موفقیت که مدام از روی هم copy-paste می‌شوند، چه حرف تازه‌ای دارند؟ سی دی آموزش زبان انگلیسی در خواب! در نمایشگاه کتاب چه می‌کند؟ ترجمه‌های چند باره از «صد سال تنهایی» مارکز در شرایطی که همچنان ترجمه بهمن فرزانه با اختلاف بهترین ترجمه است، چه لزومی دارد؟ اصلا چرا وقتی هنوز بسیاری کتاب‌های ارزنده و خواندنی ترجمه نشده‌اند، مدام شاهد ترجمه‌های رنگارنگ از آثار نویسندگان و فلاسفه شناخته شده‌ای چون کامو، نیچه، همینگوی، مارکز، موراکامی، جین آستین و… هستیم؟ کتاب‌های متفکران شرقی و غربی چرا روز به روز فست فودی‌تر می‌شوند؟ این حجم فراوان گزین گویه‌های نیچه، کانت، شوپنهاور و شریعتی و سعدی و مولانا چقدر به شناسایی این بزرگان کمک می‌کند؟ این سبک آثار آیا با هدفی جز فروش بیشتر نوشته می‌شود؟ این کتاب‌های خلاقانه که در هر صفحه‌شان یک جمله یا یک کلمه نوشته شده چه صیغه ایست، دیگر!؟ برخلاف حوزه ادبیات که در حضور انتشاراتی‌های قدرتمندی چون چشمه، قطره، ثالث، نیلوفر، افق، افراز، ققنوس و… به موازات ادبیات کلاسیک شاهد ترجمه آثار روز ادبیات جهانیم، چرا در حوزه سینما ترجمه اینقدر مهجور است و تعداد کتاب‌های سینمایی خوب که در طول یک سال تالیف یا ترجمه می‌شوند، از تعداد انگشتان یک دست کمتر است؟ چرا برخی کتاب‌های ناشران دولتی (به استثنای قرآن کریم و دیگر کتب دینی مذهبی) با این همه تعداد صفحات، اینقدر به نسبت دیگر کتاب‌ها ارزان‌اند و علی رغم تخفیفات ۵۰ درصدی باز هم کسی آن‌ها را نمی‌خرد؟ مگر قرار نبود یارانه‌ها هدفمند شود؟! راستی این حجم فراوان کتاب‌های جنسی در نمایشگاه چه دلیلی دارد؟ آیا نویسندگان محترم در زمینه درمان مشکلات جنسی، به دستاوردهای تازه‌ای دست یافته‌اند یا‌‌ همان حرف‌های قبل را با اسامی عامه پسند و فرمول‌های جدید! به خورد ملت می‌دهند؟

با توجه به اتمام مراحل ساخت باغ کتاب تهران، که از آن به عنوان جدی‌ترین گزینه محل دائمی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران یاد می‌شود، امید است از سال آینده این نمایشگاه که بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور در طول سال و به گفته مسئولین آن دومین نمایشگاه بزرگ دنیا (بعد از نمایشگاه کتاب فرانکفورت) است، صاحب یک مکان مشخص و قطعی شود، که شاید این مکان ثابت به هویت اصلی آن نیز کمک کرده و آن را از بازار مکاره‌ای که در آن همه جور جنسی یافت می‌شود، به محلی تخصصی برای معرفی آثار جدید ناشران و تبادل نظر میان آن‌ها، مخاطبان و نویسندگان تبدیل کند

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.