متن زیر که در قالب نامه سرگشاده به وزیر علوم نوشته شده است، انتقاداتی است از روند خصوصیسازی آموزش عالی که از خوابگاهها شروع شده است و مشکلات صنفی و معیشتی دانشجویان.
متن کامل این نامه را در ادامه میخوانید:
سلام وزیر محترم
حال و احوالتان چه طور است؟ خوبید؟ دیدم شما که جویای حال دانشجویان نیستید گفتم حتما سرتان شلوغ است و مشغول طرح با برکت خصوصی سازی دانشگاه هستید، گفتم نامهای بنویسم و حال وزیر علو م را بپرسم…
شما که معلوم است در جلسات مشغول خدمت هستید، حال بشنوید از حال و روز آینده ساز این مملکت…
من دانشجویی هستم که در یکی از همین دانشگاههای دولتی کشور اسلامی خودمان مشغول به تحصیل هستم، تاکید میکنم آن موقع که در حال انتخاب رشته بودم به جز دانشگاه دولتی گزینه دیگری را انتخاب نکردم تا مزایایی که به طور رایگان در اختیارم میگذارند سبب آرامش خاطرم شود و بتوانم بدون بخش مهمی از مشغولیتهای ذهنیام که بحث مالی هست فضای فکری بازتری برای دغدغههای مهمتر ایجاد کنم که به تعبیر رهبرمان در دوکلمه خلاصه میشود: تخصص و تعهد
اما در سال ورودم به دانشگاه به اولین مانعی که مرا به طور جدی به عقب راند برخورد کردم و آن لفظ خوابگاه خودگردان بود، آنجا بود که به مادرم گفتم: نمیتوانم ثبت نام کنم، خوابگاه در اختیارمان نمیگذارند! اما مادرم برای سربلندی وافتخار من گفت: تو درست را بخوان کاری به این کارها نداشته باش پول خوابگاه را میریزیم به حسابت!
اما موانع یکی پس از دیگری در جلویم ظاهر میشدند گویی من در مسابقه دوی با مانع شرکت کرده بودم و برای موفقییت آرزو میکردم تا روحم از بدنم جدا شود و آزادانه بر بالای موانع به حرکت درآیم!
گران شدن تدریجی هزینهها، اعم از خوابگاه و غذا، مشکلات فراوانی رابرایم ایجاد کرد چه بسا که برای اینکه فشار زیادی به خانواده وارد نیاید تمهیدات ویژهای برای خودم به اجرا گذاشتم مثلا شام سلف را نزنم یا شام سبکی بخورم یا اصلا شام نخورم، ن اهار را دو نفره با یکی از دوستان بزنم، هر سه چهار هفته یک بار به خانه بروم و تحمل جانکاه صدای پدرم از ان سوی تلفن که کی به خانه میآیی… و شرکت در کارهای دانشجویی و …
وزیر محترم شاید شما فکر کنید که تمام این مشکلات برای من اتفاق نیفتاده است اما خیلی واضح بگویم برایتان اینها که من گفتم مشکلی نیست! از این مشکل بدترها را هم من دیدهام و تمایل دارم که برایتان بازگو کنم مطمئنا تفاوت با خبر بودن هزار بار بهتر از بیخبری است، دانشجویانی را دیدم که برای تامین هزینههایشان به کارهایی روی آوردهاند کهشان دانشجوییشان را به خاطر ان تنزل دادهاند و مجبور به فعالیت در مکانهایی شدهاند که باید نوع رفتار وپوشششان مطابق با انجا باشد، حالا بگذریم از خطراتش، نمیخواهم مسائل را بازتر از این کنم اما بد نیست بدانید که شغل جدید دزدی و قرض گرفتن بدون برگرداندن آن در خوابگاهها باب شده است! به قول یکی از دانشجویان: چه جوری خوب باشم!
بگذریم اما میخواهم بگویم خدا نکند برسد آن روزی که پدرم از روی شرم به من بگوید: فرزندم پول تحصیلت را ندارم بدهم، تا به حال که خود دار بودهام و راز دار اما نمیدانم با این وضع درس خواندن و در گیر مخارج تحصیل و فشارهای روانی ان شدن، میتوانم خانوادهام را سر بلند کنم؟
وزیر محترم با توجه به تمام این دغدغههایی که گریبان فکرم را میفشارد و تا آنجا پیش میرود که صدای خس خس فکرم در میآید و به تدریج مرا در گوشهای زمین گیر میکند و دست گداییام به سوی این و آن دراز میشود حال، شما که با دید کلان همه چیز را مینگرید آیا من میتوانم فرد ارزشمند و مفیدی برای جامعهام شوم؟!
آقای وزیر آیا تجربه کردهاید حال کسی را که به خاطر قرضی که از دوستش دارد از سر شرم روی دیدن او را نداشته باشد یا حال کسی را که پولی برای خرید کتابهایش ندارد و با امانت گرفتن از دیگران واحدهای درسیاش را میگذراند؟
آقای وزیر آیا با اطلاع از اوضاع ما تصمیم بر خصوصی سازی گرفتید؟
میدانم جوابی غیر از کمبود بودجه دولت، خصوصی سازی و یا اینکه یارانه دانشجویان ۵۰ در صد قطع شده ندارید اما مگر نشنیدهاید بیانات امام و رهبر عزیزمان را که» دانشگاه مبدا هم تحولات است، اگر دانشگاه را سست بگیریم و از دست برود همه چیزمان از دست رفته است»،» در کار دانشگاه هر چه ممکن است با هضم و پختگی و سنجید گی باید عمل کرد که خدای نکرده مشکلی از این ناحیه بوجود نیاید، دانشگاه را نباید شوخی گرفت «…
امام و رهبری که راه را مشخص کرده اند…
ولی مسئولین ولایت مدار:
شما را چه شده که حرف رهبری برایتان مهم نیست!
آیا جای تربیت در کنار تعلیم آنقدر برایتان سنگینی میکند که میخواهید از تعلیم و تربیت، تعلیمش را به نام خودتان مصادره کنید و تربیتش را دور بیندازید؟!
از جنبش وال استریت خبر دارید؟ که خواستار نابودی سرمایه داری هستند؟
وزارت علوم جمهوری اسلامی را چه شده است که این گونه با سرعت به سوی سرمایه داری میدود؟
آقای وزیر به کجا چنین شتابان…
از خداوند متعال در خواست میکنم که لحظهای ما را به حال خودمان واگذار نکند تا همه چیزمان از دست نرود.
منتظر پاسخ گویی شما هستم، یک دانشجو
Sorry. No data so far.