محمدجواد اکبرپور بازرگانی- پس از برکناری «بنیصدر» نیروهای نظامی ایران، با اجرای ۴ عملیات مناطق اشغالی را آزاد کردند. در وضعیت جدید، تحول در فرماندهی ارتش و سپاه (سرهنگ علی صیاد شیرازی و محسن رضایی) زمینهساز همگرایی و انسجام نیروهای نظامی ایران شد.
در این دوره سپاه و ارتش با انجام عملیاتهای مشترک «ثامنالائمه»، «طریقالقدس»، «فتحالمبین» و «بیتالمقدس» محاصرهٔ جنوب را شکستند و به جز «شلمچه»، «طلائیه»، «فکه» و «دویرج»، به مرز دست یافتند، اما پارهای از نقاط حساس در جنوب و غرب در اشغال دشمن باقی ماند. [۱] اما با وضع پیش آمده آیا استراتژی نظامی ایران برای ادامهٔ جنگ پس از فتح خرمشهر درست بود؟ در این مقاله سعی شده تا با بررسی ابعاد استراتژی نظامی ایران، درستی این راهبرد مورد توجه قرار گیرد.
تصمیمگیری برای ورود به خاک عراق
پس از پیروزیهای پیدرپی و برتری سیاسی-نظامی ایران، توقع افکار عمومی برای تنبیهمتجاوز و پیگیری حقوق ایران، شتاب بیشتری گرفت. این وضعیت به این دلیل بود که از یک سو در سطح نظامی، ایران پس از ۴ عملیات، موازنهٔ قوا را به نفع خود تغییر داده بود و از سوی دیگر در سطح سیاسی، دولت عراق با از دست دادن خرمشهر به عنوان برگ برنده در مذاکرهها، در وضعیت نامناسب و ضعیفی قرار داشت. در این میان پس از افزایش تدریجی برتری سیاسی-نظامی ایران در سال ۱۳۶۱، هیئتهای میانجی هم برای پایان دادن به جنگ دست به کار شدند.
ایران نیز برای پایان یافتن جنگ ۴ مسئله را مطرح میکرد:
۱. محکومیت متجاوز؛
۲. عقبنشینی نیروهای اشغالگر به مرزهای بینالمللی؛
۳. پرداخت غرامت؛
۴. بازگشت اسرا و پناهندگان. [۲]
اما بیشتر تلاشها برای اتمام جنگ، در بردارندهٔ مطالبات ایران، نبود و معمولاً به عنوان ابزاری برای فشار بر ایران جهت نادیده گرفتن حقوق آن به حساب میآمد. بر این اساس شورای امنیت پس از ۲۲ ماه سکوت پس از فتح خرمشهر سکوت خود را شکست و قطعنامهٔ (۵۱۴) را در ۲۱ تیر ۱۳۶۱ به تصویب رساند.
هدف اصلی این قطعنامه جلوگیری از ورود نیروهای ایران به خاک عراق تحت عنوان «به خطر افتادن صلح و امنیت بینالمللی» بود. [۳] سازمان ملل نیز با وجود برتری جمهوری اسلامی، شرایط ایران مبنی بر محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت به ایران را نپذیرفت و همچنان بر تقدم آتشبس تأکید کرد. [۴] ایران در این دوره برای حل ماجرا پیش قدم شد [۵] و امام خمینی (ره) در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ فرمودند: «باید اشخاص بیایند، اشخاصى که طرفین قبول دارند، بیایند بنشینند و ببینند که ما حمله کردیم به عراق یا او حمله کرده به ما.» [۶]
افکار عمومی طالب حرکت سریع و نبرد بیوقفه در داخل خاک عراق بود. وضعیت به گونهای رقم خورد که راهی جز ادامهٔ نبرد دیده نشد و کوچکترین اظهارنظری که پیرامون احتمال توقف جنگ مطرح میشد خیانت تلقی میگشت و کسی همچنین نظری ابراز نمیکرد و استدلال دیگری هم بود که اگر جنگ متوقف شود، عراق از باقیماندهٔ اراضی اشغالی بیرون نخواهد رفت و پس از بازسازی دوباره پیشروی میکند.
«حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی» در خاطرههای خود مینویسد: «فشار افکار عمومی و خود رزمندگان برای تعقیب صدامیان در داخل خاک عراق بسیار بالا بود و خیلی از کسانی که امروز حرفهای دیگری میزنند، آن روز مسئولان دفاع مقدس را متهم به کوتاهی در پیشروی و ادامهٔ نبرد میکردند و با بهرهگیری از شایعات بیاساس، آمادگی عربها برای پرداخت خسارات جنگ، مسئولان کشور را متهم مینمودند که بوی دلار به دماغشان خورده بود.» [۷]
در چنین وضعیتی ایران میبایست برای دستیابی به صلح شرافتمندانه و تضمین شده گام بر میداشت. بر این اساس جلسهٔ شورای عالی دفاع در حضور امام خمینی (ره) برگزار شد، در این جلسه از یک سو مسئولان سیاسی معتقد بودند در وضعیت فعلی به دلیل برتری سیاسی و نظامی، میبایست برای متقاعد ساختن صدام، بخشی از خاک عراق به عنوان اهرم فشار در مذاکرهها در اختیار ایران باشد. از سوی دیگر فرماندهان نظامی معتقد بودند که به لحاظ نظامی امکان پدافند با توقف روی خط مرزی وجود ندارد، زیرا در اغلب نقاط خط مرزی هیچگونه مانع طبیعی وجود نداشت. [۸]
امام خمینی (ره) پس از مخالفت اولیه در مورد ورود به خاک عراق، پس از شنیدن دلایل مسئولان و فرماندهان متقاعد شدند. حجتالاسلام هاشمی در این باره میگوید: «امام موافق نبودند نیروهای ما وارد خاک عراق شوند و در عین حال، متوقف کردن جنگ را هم قبول نداشتند، میگفتند: اگر شما وارد خاک عراق شوید چند اشکال پیدا میشود.
یکم، از لحاظ بینالمللی موضع بر حق داریم و متجاوز در خاک ماست. دوم، عربها متفق نیستند و بعضی با ما هستند، پشت سر صدام قرار میگیرند و کار دشوار میشود. سوم، مردم عراق تصرف سرزمین خود را تحمل نمیکنند و آنهایی که الآن با ما هستند در آن صورت به ما به عنوان تجاوزگر نگاه میکنند. چهارم، مردم بیگناه عراق آسیب میبینند.» [۹] پس از استدلال مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی، امام خمینی (ره) با عملیات در داخل خاک عراق موافقت کردند و زمینههای شکلگیری استراتژی تعقیب دشمن فراهم آمد.
عملیات رمضان و استراتژی تعقیب متجاوز
پس از آزادسازی خرمشهر، بیشک پایان دادن به جنگ بدون تحقق حقوق ایران، مقبول نبود. جمهوری اسلامی میبایست یا از راه مذاکره و اقدامات دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ میکوشید و یا جنگ را تا تحقق حقوق خود ادامه میداد. فضای منطقهای و بینالمللی برای انجام مذاکرههای موفق، افق روشنی نداشت. این در حالی بود که هنوز ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از مناطق مرزی ایران در اشغال عراق بود و عراق همچنان تهدیدی جدی برضد ایران شناخته میشد. بر این اساس تنها دستیابی به یکی از ۳ هدف «بغداد، بصره و کرکوک» میتوانست این خواستهها را تحقق بخشد.
بصره نزدیکترین هدف بود و پیشروی در شرق این شهر تا ساحل شطالعرب، تأمین خوزستان خصوصاً خرمشهر و آبادان را در پی داشت. برای هجوم به بصره ۳ راهکار نظامی شناخته میشد که نزدیکترین راه، از شرق بصره بود. راهکار بعدی از سمت شمال با در دست گرفتن جادهٔ «العماره-بصره» و راهکار سوم، محاصرهٔ بصره از راه شبه جزیرهٔ فاو بود.
این عملیات به ایران کمک میکرد تا از وضعیت «نه جنگ نه صلح» رهایی یابد و زمینهٔ لازم را برای حفظ برتریاش را فراهم میکرد. [۱۰] بر این اساس راهکار اول انتخاب شد و در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ عملیات «رمضان» در چارچوب استراتژی تنبیه متجاوز میباشد. در این عملیات قرار بود که با حضور قوای نظامی ایران در پشت رودهای دجله، فرات و اروند موقعیتی را فراهم آورد تا دشمن به ناچار شرایط ایران برای صلح را بپذیرد. اما موفقیت آن چشمگیر نبود. [۱۱]
در مرحلهٔ جدید جنگ، عملیات رمضان در چارچوب تجربیات و تاکتیکهای پیشین طرحریزی و به اجرا گذاشته شد. در این مرحله تغییرات بسیاری در زمین منطقه و نحوهٔ آرایش دشمن به وجود آمده بود. عدم آمادگی نیروهای خودی در مواجهه با وضعیت جدید، سبب گردید نیروها با وجود موفقیت در شکستن مواضع و استحکامات دشمن، سرانجام به مواضع خود مراجعت نمایند.
این ناکامی، اتحاد نظر مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور در زمینهٔ ادامهٔ جنگ را به اختلاف نظر در این باره، تبدیل کرد. از آن پس سیاستمداران تنها با انگیزهٔ کسب یک پیروزی نظامی بزرگ به منظور کسب امتیازهای سیاسی، با ادامهٔ جنگ موافق بودند؛ اما نظامیها با هدف کسب پیروزی مطلق نظامی به ادامهٔ جنگ میاندیشیدند. این مسئله نوعی دوگانگی به وجود آورد. [۱۲]
عملیاتهای محدود
پس از ناکامی در عملیات رمضان، به منظور جلوگیری از ایجاد رکود در جبههها و آسودگی خاطر دشمن از حملات نیروهای خودی، انجام عملیاتهای محدود در دستور کار قرار گرفت. امام خمینی (ره) نیز با تأکید بر ضرورت حضور نیروهای مردمی در جبهه، به عنوان واجب کفایی، لزوم بازنگری وضعیت حاکم بر صحنهٔ جنگ و اصلی نمودن جنگ را هشدار دادند. [۱۳]
استراتژی نظامی ایران در این مرحله، اجرای عملیات محدود در مناطق غرب و جنوب کشور با هدف ایجاد فشار نظامی، تجزیهٔ قوای دشمن و ممانعت از ایجاد فرصت حمله برای دشمن بود. این امیدواری وجود داشت که با اجرای سلسله عملیات محدود، فرصت و زمینهٔ لازم برای اجرای عملیات گسترده فراهم شود. بر این اساس عملیات «مسلمبنعقیل» در منطقهٔ غرب «سومار» (۹/۷/۱۳۶۱) اجرا شد و یک ماه بعد عملیات «محرم» در جنوب شرقی دهلران در غرب عینخوش (۱۰/۸/۱۳۶۱) انجام شد که هر دو عملیات با موفقیت همراه بود.
این دو عملیات تا حدودی فضای عدمالفتح ناشی از رمضان را بهبود بخشید. سه ماه پس از آن، عملیات والفجر مقدماتی به ابتکار سپاه و عملیات والفجر۱ توسط ارتش و تحت عنوان «آتش به جای خون» ـ که با چالش و تنش در روابط سپاه و ارتش همراه بود ـ انجام شد. [۱۴]
با ناکامی عملیات والفجر مقدماتی، دوباره فضای پس از عملیات رمضان تکرار شد. اما انجام عملیاتهای محدود همچنان ادامه یافت. در این دوره به دلیل گرمای طاقتفرسای جنوب انجام عملیات در مناطق غرب و شمال غرب در دستور کار قرار گرفت. بر این اساس نیمهٔ نخست سال ۱۳۶۲ انجام عملیات در مناطق پیرانشهر (والفجر۲)، مهران (والفجر۳) و پنجوین (والفجر۴) در نظر گرفته شد. [۱۵]
اما در طراحی این عملیاتها ملاحظههای زیر مورد توجه قرار گرفت:
۱. توجه به سرعت عمل در این عملیات به علت مسائل عملیات پیشین؛
۲. استفاده از نیروی کمتر به علت فصل بهار و تابستان؛
۳. کاهش تلفات و ضایعات خودی به منظور جلوگیری از آسیب خوردن سازمان سپاه؛
۴. امکان پیروزی عملیاتها تضمین شده میبود. [۱۶]
پس از موفقیت عملیاتهای محدود اخیر، فرماندهان نظامی با درک تواناییهای جدید ارتش عراق، در شیوههای رویارویی دشمن و انتخاب زمین درگیری، تغییرات اساسی دادند. بر این اساس منطقهٔ «هورالهویزه» به منظور محاصرهٔ بصره از محور شمالی و برای اجرای عملیات خیبر در زمستان ۱۳۶۲ انتخاب شد. [۱۷]
تغییر استراتژی عراق پس از عملیات بیتالمقدس
الف) استراتژی دفاع مطلق
پس از فتح خرمشهر ایران تلاش میکرد با متوسل شدن به عملیاتپویا، قاطعیت نشان دهد. در حالی که عراق به دفاع ایستا ادامه میداد. [۱۸] عراقیها پس از شکستهای زنجیرهای، در تاکتیکهای دفاعی خود تجدیدنظر کرده بودند. فرماندهان ارتش عراق با درک ضعف خود در دادن جناح و دسترسی قوای ایران به عقبههای آنها در عملیاتهای پیشین، درصدد رفع این نقیصه برآمدند. [۱۹] در واقع وقفهای که در دور تهاجم ایران صورت گرفت به نفع عراق تمام شد و این کشور تا حد ممکن با تقویت شبکهٔ دفاعی خود در مرزها، آن را به سرتاسر مناطق مرزی امتداد داد. [۲۰]
بر این اساس عراق به منظور کاستن فاصلهٔ طولانی میان خطمقدم و عقبه و صرفهجویی در به کارگیری قوا، عقبنشینی سراسری را در دستور کار قرار داد. اگرچه این اقدام عراق با تلاش این کشور برای صلحطلب نشان دادن خود و کسب نظر مساعد برای برگزاری اجلاس آیندهٔ جنبش عدمتعهد تلقی میشد. [۲۱]
عراق همچنین تلاشهای فراوانی را برای گسترش سازمان رزم و آرایشهای جدید دفاعی در زمین نبرد را آغاز کرد و زمین منطقه نیز با موانع و تجهیزات مدرن مسلح شد. در وضعیت جدید عراقیها با استفاده از تیپهای سه رقمی و نیروهای جیشالشعبی در خطوط مقدم، کوشیدند تا از آسیب بیشتر یگانهای اصلی خود جلوگیری کنند. عراق پیوسته روند استفاده از مواضع دفاعی مستحکم خود را در طول سال ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ بهبود بخشید و قابلیت فزایندهای را در اجرای پاتکهای محدود از خود به نمایش گذاشت. [۲۲]
در کنار این اقدامات، تجاوز اسراییل به لبنان، فرصت کافی برای رفع کاستیها و تجزیهٔ قوای ایران فراهم آورد. آغاز تجاوز اسراییل به جنوب لبنان، تنها ۱۱ روز پس از فتح خرمشهر این تصور را به وجود آورد که هدف اصلی این رژیم جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق بوده است.
اعزام نیروهای ایران به لبنان نیز متأثر از این موضوع بود که با تصمیمگیری بر ادامهٔ جنگ و ورود به خاک عراق، کشورهای عربی ایران را نیز مانند اسراییل متهم کنند که به کشوری عربی حمله کرده است. [۲۳] اما دیری نگذشت که امام خط توطئه را به خوبی دریافت و استراتژی «راه قدس از کربلا میگذرد» را در شرایط جدید مطرح ساخت. [۲۴] عقبنشینی نیروهای عراق در ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ آغاز شد. فردای آن روز امام با درک از ماهیت مواضع و رفتار جدید عراق و آمریکا، به ضرورت بازگشت نیروها از لبنان تأکید کردند و از نظر امام آنچه انجام شد نوعی غفلت و تداوم آن به معنای شکست ایران در دو جبهه بود. [۲۵]
ب) کسب بیشتر حمایتهای منطقهای و بینالمللی
در سطح بینالمللی پیروزیهای پیدرپی ایران و فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، دامنهٔ نگرانی آمریکا و شوروی را در سطح منطقه گسترش داد. استراتژی جدید آمریکا برای مقابله با این وضعیت، بر این اساس بود که «جنگ را در یک محدودهٔ معین نگه دارد» و ضمن ممانعت از پیروزی ایران، حمایتهای لازم را از عراق به عمل آورد. [۲۶] مشاور امنیت ملی «ریگان» در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۶۱ گفت: «آمریکا در جنگ جانب عراق را گرفته است.» پس از حذف نام عراق از فهرست کشورهای به اصطلاح تروریست، وزارت خارجهٔ آمریکا طرحی را برای کمک به عراق (از جمله صدور غله به این کشور) تهیه کرد. [۲۷] این اقدامات به تدریج به همکاری در زمینههای اقتصادی، اطلاعاتی و حمایتهای سیاسی– تبلیغاتی و نظامی منجر شد. [۲۸]
شوروی نیز که پس از آغاز جنگ، ارسال سلاح به عراق را قطع کرده بود، با بهبود مناسبات، دوباره ارسال سلاح به عراق را از سرگرفت. [۲۹] فرانسویها هم تلاش بسیاری برای تقویت قدرت تهاجمی هوایی و واحدهای ضدهوایی عراق انجام دادند. [۳۰] در سطح منطقهای کشورهای منطقه افزون بر وابستگی و تأثیرپذیری این کشورها از سیاستهای آمریکا، بیشتر نگران ملاحظات داخلی خود بودند.
پس از فتح خرمشهر و با تجاوز اسراییل به لبنان، نگرانی کشورهای منطقه به علت تأثیر این پیروزی بر ساختارهای متزلزل داخلیشان سبب شد تا بر گرایشهای قومی تکیه کنند و برای توجیه حمایت از عراق، جنگ را جنگ عرب و فارس بدانند و به غیر از چند کشور، سایر کشورهای عربی کمکهای همه جانبهای در اختیار عراق گذاشتند. همچنین این گروه با کاهش قیمت نفت در سازمان اوپک و نفوذ دیپلماتیک خود در جهان عرب و غرب کوشیدند تا فشارهای بیشتری را به ایران وارد کنند. [۳۱]
پینوشتها:
[۱]. محسن رشید، گزارش کوتاه، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۰، ص ۴۷.
[۲]. محمد درودیان، آغاز تا پایان، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۲.
[۳]. محمدحسین جمشیدی، حسین یکتا، هادی نخعی، یحیی فوزی، سازمانهای بینالمللی. جنگ ایران و عراق، دانشکدهٔ فرماندهی و ستاد سپاه، معاونت تحقیق و پژوهش: تهران، ۱۳۷۴، صص ۹۰-۹۲.
[۴]. محمد درودیان، گزینههای راهبردی جنگ، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۶، ص ۱۹۰.
[۵]. علیرضا لطفاللهزادگان، عبور از مرز، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۲۰، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۱، ص ۲۳.
[۶]. روحالله خمینی، صحیفهٔ امام، مجموعهٔ آثار امام خمینی (ره) (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها)، ج۱۶، چاپ اول، مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره): تهران، ۱۳۸۷، ص ۳۵۷.
[۷]. اکبر هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۱، چاپ سوم، نشر معارف انقلاب اسلامی: تهران، ۱۳۸۶، ص ۱۹.
[۸]. محمد درودیان، علل تداوم جنگ، چاپ دوم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۴، صص ۱۲۹-۱۵۲.
[۹]. مسعود سفیری، حقیقتها و مصلحتها، گفتوگو با اکبر هاشمی رفسنجانی، چاپ اول، نشر نی: تهران، ۱۳۷۸، صص ۹۰-۹۱.
[۱۰]. اطلس جنگ ایران و عراق، فشردهٔ نبردهای زمینی ۳۱/۶/۱۳۵۹ – ۲۹/۵/۱۳۶۷، دوم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه: تهران، ۱۳۸۹، ص ۶۶.
[۱۱]. عملیات رمضان، ورود به خاک عراق برای تنبیه متجاوز، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۴، ص ۹.
[۱۲]. محسن رشید، گزارش کوتاه، ص ۴۷.
[۱۳]. محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، چاپ هشتم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۴، ص ۳۷.
[۱۴]. حسین اردستانی، تنبیه متجاوز، چاپ دوم، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۴، ص ۳۴.
[۱۵]. پیشین، ص ۵۵.
[۱۶]. محمد درودیان، خرمشهر تا فاو، ص ۶۳.
[۱۷]. کارنامهٔ نبردهای زمینی، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۱، ص ۸۴.
[۱۸]. رالف کینگ و افرایم کارش، ترجمهٔ سیدسعادت حسینی، جنگ ایران و عراق پیامدهای سیاسی، تحلیل نظامی، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیات جنگ سپاه: تهران، ۱۳۸۷، ص ۱۷۸.
[۱۹]. حسین اردستانی، جنگ عراق و ایران، رویارویی استراتژیها، چاپ اول، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: تهران، ۱۳۸۸، ص ۱۳۴.
[۲۰]. آنتونی کردزمن، ابراهم واگنر، ترجمهٔ حسین یکتا، درسهای جنگ مدرن، ج ۱، اول، نشر مرز و بوم: تهران، ۱۳۸۹، ص ۳۱۲.
[۲۱]. علیرضا لطفاللهزادگان، عبور از مرز، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج۲۰، ص ۳۱.
[۲۲]. آنتونی کردزمن، ابراهم واگنر، ترجمهٔ حسین یکتا، درسهای جنگ مدرن، ج ۱، ص ۳۴۸.
[۲۳]. محمد درودیان، علل تداوم جنگ، صص ۱۶۵-۱۷۰.
[۲۴]. محمدحسن لطفی، سیدیعقوب حسینی، ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، ج۶، چاپ اول، سازمان سیاسی عقیدتی ارتش: تهران، ۱۳۷۶، ص ۳۰.
[۲۵]. محمد درودیان، علل تداوم جنگ، صص ۱۶۵-۱۷۰.
[۲۶]. کنت. آر تیمر من، سوداگری مرگ، ترجمهٔ احمد تدین، مؤسسهٔ خدمات فرهنگی رسا: تهران، ۱۳۷۲، ص ۲۳۵.
[۲۷]. محمد درودیان، آغاز تا پایان، ص ۷۲.
[۲۸]. کنت. آر تیمر من، سوداگری مرگ، ص۲۵۸-۲۵۹.
[۲۹]. پیشین، ص۲۴۹.
[۳۰]. پیشین، ص۱۹۳.
[۳۱]. محمد درودیان، علل تداوم جنگ، ص ۱۲۴.
Sorry. No data so far.