عماد افروغ- هر چند در ضرورت آزادی عقیده و تضارب آرا در رسیدن به حقیقت و رشد و کمال جامعه تردیدی نیست، اما اولاً نباید تمام عقاید را یکسان فرض کرد و فی نفسه به هر عقیدهای اصالت بخشید. به هر حال ایدهها و عقاید، مراتب و تفاوتهایی دارند، نمیتوان هر عقیده غلط، پوچ و یا متوهمانه را هم ارز عقاید موجه، مستدل، درست، استعلایی و رهایی بخش پنداشت. ثانیاً باید بین آزادی عقیده و آزادی هتاکی و فحاشی و ابتذال تفاوت قائل شد. اگر آزادی عقیده برای رشد و کمال یک جامعه ضروری است، باید علاوه بر محتوای آن به قالب آن هم توجه داشت. قالب عقیده نباید آزار دهنده و همراه با فحاشی و هتاکی باشد، البته هر قول و عقیده مخالفی را هم نباید هتاکانه قلمداد کرد، امری که متأسفانه بسیار شاهدش هستیم.
هتاکی و فحاشی را باید در وهلة اول به شکلش تعریف کرد نه به مضمون و محتوایش. فرق است بین ارائه عقیدهای مخالف در قالب غیر هتاکانه و ارائه عقیدهای در قالبی ناپسند، آزار دهنده و هتاکانه. ممکن است گفته شود هر عقیدهای در هر قالبی و با هر نتیجه و هدفی، حتی آزار دادن مخالفان باید آزاد باشد، در این صورت چرا توهین به هر ارزش و شخصی مجاز باشد، اما فتوایی دال بر ارتداد مرتکبان توهین به اشخاص خاص و تعریف شده به لحاظ دینی آزاد نباشد؟ بر این اساس و در این چارچوب، حکم به ارتداد همان قدر میتواند مشمول آزادی عقیده باشد که توهین به ارزشهای دیگران. چرا توهین آشکار و هتاکی به ارزشها، آن هم به این شکل فجیع و مبتذل آزاد باشد، اما حکم ارتداد خیر؟
اگر گفته شود که حکم ارتداد پیامدی دارد که الزاماً بیان هتاکانه ندارد، اولاً این شرط پیامد از کجا آمد؟ مگر ادعا، آزادی عقیده، قطع نظر از هر پیامد یا دلالتی نبود؟ ثانیاً اگر قرار است پای پیامد به میان آید، چرا پای پیامد تلخ و آزار جانکاه میلیونها مسلمان، شیعه و موحد به میان نیاید؟
آیا اصولاً با توهین میتوان حرف صواب و حقی را منتقل کرد و نشر داد؟ آیا هدفی که در پس آزادی عقیده است و هدفی صواب هم محسوب میشود با رعایت نشدن قالب در وهلة اول و محتوا در وهلة دوم و به مثابه امری مطلوب و مورد انتظار، نقض غرض نبوده و نتیجهای معکوس در بر نخواهد داشت؟ البته همانگونه که اشاره شد نباید هر عقیده مخالفی را هم به اسم توهین و هتاکی محکوم کرد. هتاکی و توهین قابل تعریفند. حداقل اینکه هتاکی و توهین، فرد و شخصیتی را نشانه میگیرد و عقیده مخالف غیر هتاکانه، تفکر و مضمونی را.
آنچه باعث رشد جامعه میشود، در وهلة اول بیان عقیده برخاسته از تفکر آزاد است که در قالبی صحیح مطرح میشود و در وهلة دوم بیان آزاد عقاید، ولو غلط و نابرخاسته از تفکر آزاد و همراه با توهم و امثال ذلک است که آن هم در قالبی صحیح و غیر هتاکانه، بیان و طرح میشود. به کارگیری قالب هتاکانه به هیچ وجه توصیه نمیشود، چه برای انتقال عقیدهای صحیح و چه برای انتقال عقیدهای باطل. بنابر این برای دفاع از عقیدهای هم باید به محتوای این عقیده توجه کرد و هم به قالب این دفاع. متقابلاً برای حمله به عقیدهای نیز باید به هر دو بعد توجه داشت و این سخنی قابل تأمل است که آن کس که بد دفاع میکند بد هم حمله میکند.
حداقل نمود دفاع و حمله ناپسند، مربوط به قالب این دفاع و حمله، و خلط تفکر با شخصیت قائل به یک تفکر است. هرچند مطلوب این است که عقاید برخاسته از آزادی تفکر و به تعبیر استاد مطهری (ره) برخاسته از «آزادی معنوی»، و در قالبی صحیح به مصاف هم بروند تا هم شاهد مصاف آراء مختلف به مثابه یک هدف باشیم و هم بهرهمند از نتایج نیکوی یک چنین مصافی، اما باید توجه داشت که رسیدن به این وجه نیکو و در نهایت عقیده مطلوب، بدون وجود رقیب و بیان آزاد عقاید مختلف، ولو عقاید واهی و بیریشه و بیتوجه به ملزومات آزادی معنوی و غیر برخاسته از تفکر آزاد، و البته در قالبی غیر هتاکانه، امکان پذیر نمیباشد. تبلور و فوران افکار متعالی و فعلیت بخشی به ظرفیتهای ناب ومرتبط با منابع اسلامی، بدون پرسشهای مبنایی و طبعاً بدون آزادی طرح این پرسشها، خیالی واهی و باطل است. اما طرح آزادانه پرسشهای مبنایی از منابع دینی کجا و توهین به این منابع و ارزشها و اشخاص متعالی و بزرگ و الگوهای اخلاقی و معنوی بشریت، آن هم به این شکل مبتذل، فجیع، حیوانی و غیر قابل تحمل، کجا؟!
به طور قطع از ملزومات پاسداشت حرمت آزادی عقیده این است که اشخاص حقیقی و حقوقی مدافع آزادی، این قبیل هتاکیهای آشکار و منافی آزادی بیان را محکوم و فضا را برای طرح آزادانة پرسشهای مبنایی و تضارب آرا، در قالبی صحیح به منظور ارتقا و اعتلای فکری و معرفتی جامعه مهیا نمایند.
Sorry. No data so far.