آخرین نطق علی مطهری در مجلس هشتم، با واکنشهای زیادی مواجه شد و افراد گوناگونی در این زمینه صحبت کردند. اینک که چندین روز از آن نطق میگذرد، وی در گفتگویی درباره آن نطق، حواشی و بازتابهای آن و هدفش از ایراد آن نطق پرداخته است.
نطق آخر شما در مجلس هشتم با واکنشهای زیادی مواجه شد، آیا هدف خاصی از آن داشتید؟
هیچ هدف خاصی نداشتم و به یک معنی یک نطق اتفاقی بود، چون یکی از نمایندگان نمیخواست از نطق هفت دقیقهای خود استفاده کند و روز قبل از نطق به من پیشنهاد کرد و من با تردید پذیرفتم. چند مطلب در ذهن داشتم، از جمله گلایههای عده قابل توجهی از کاندیداهای مجلس نهم از رفتار برخی اعضای سپاه در مناطق خودشان، وضعیت فراکسیون اصول گرایان در مجلس نهم و مسئله عفاف و حجاب. مطلبی که نوشتم به نظرم خیلی عادی و طبیعی میآمد ولی برخی رسانهها با عدم درج مطلب من یا با تحریف آن، صرفا به حمله به من پرداختند، مثلا تیتر زدند که «فحاشیها و هتاکیهای علی مطهری» بدون آنکه عین سخن من را بیاورند و البته اگر عین حرف من را نقل میکردند معلوم میشد که هیچ اهانت و بیادبی در کار نبوده و مطلب کاملا مستدل بوده است.
یک مقدار از واکنش مخالفان به خاطر مطلبی بود که شما درباره سپاه پاسداران آورده بودید، آیا ذکر آن مطلب ضرورتی داشت؟
آن مطلب را من از روی خیرخواهی برای سپاه پاسداران بیان کردم. اگر کسی نخواهد یک رفتار خطا از برخی فرماندهان سپاه- که البته آنها هم حسن نیت داشته اند- اصلاح شود، او خیرخواه سپاه نیست. ممکن است بگویید که شما میتوانستید این مطلب را به طور خصوصی به سران سپاه اعلام کنید. البته این هم راه خوبی است ولی تجربه نشان داده است که وقتی حوزه یک رفتار از حدی فراتر رفت، تذکر عمومی آن موثرتر است، خصوصا که تسلی خاطری برای کسانی است که ادعا میکنند از رقیب آنها حمایت شده است. به نظر من تذکر دادن به سپاه یا هر نهاد دیگری در کشور باید یک امر عادی باشد و نباید این قدر بزرگ جلوه داده شود.
سپاه به اعتبار پاسداری از انقلاب اسلامی و از طریق ارتباط با اسلام نوعی قداست یافته است اما این قداست به این معنی نیست که غیر قابل انتقاد و تذکر باشد. رهبر انقلاب بارها سئوال و نقد رهبری را هم امری عادی و مجاز برشمردهاند. شهید مطهری هم میگوید هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گرفت، هم خودش فاسد میشود و هم جامعه را فاسد میکند. پیغمبر اسلام فرمود امتهایی منقرض شدند از آن جهت که قانون و عدالت درباره اقویای آنها اجرا نشد اما درباره ضعفا اجرا شد.
من قبل از نمایندگی از سخنرانان اصلی مجامع سپاه بودم و به همه آنها علاقه مندم و اساسا علاقه به سپاه یعنی علاقه به ارزشهای اسلامی و انسانی، ولی معتقدم سپاه – ولو برخی اعضای آن- نباید در انتخابات از یک کاندیدای خاص حمایت کند و از این طریق وارد سیاست شود. شهید مطهری در تاسیس سپاه نقش داشته، چطور من میتوانم با آن مخالف باشم؟!
معترضان گفته بودند شما کل سپاه را مورد انتقاد قرار دادهاید؟
بله، این ایراد آنها وارد است چون ظاهر کلام من همین را حکایت میکند ولی مقصود من کل سپاه نبود و این را بدیهی و بینیاز از توضیح میدانستم غافل از اینکه حساب مخاطبان سلیم النفس و شیطنت برخی رسانهها از هم جداست. علاوه بر این در یک نطق ۷ دقیقهای که شما میخواهید به چند مطلب بپردازید فرصت پرداختن به همه جوانب یک موضوع نیست. مثلا درباره همین موضوع سپاه معلوم است که هیچ آدم عاقل و بیغرضی راضی به تضعیف سپاه نیست. حتی افرادی که رابطه خوبی با انقلاب ندارند، سپاه را دوست دارند چون از کشور دفاع کرده و عامل ثبات کشور و منطقه است.
روشن است که اگر میخواهیم انتقادی از سپاه کنیم ابتدا باید محاسن و خدمات و فداکاریها و جایگاه والای آن را یادآوری کنیم، بعد تذکر خود را آن هم به بخشی از سپاه بیان کنیم. من جایگاه والای سپاه را مفروض گرفتم و به خاطر کمی وقت به آن نپرداختم. این مطلب را هم که تذکر من به برخی فرماندهان سپاه است بدیهی میدانستم. به همین دلیل موجب سوء تفاهم شد. حتی در متن اولیه، از نماینده ولی فقیه در سپاه و از فرمانده کل سپاه خواسته بودم که در آینده از این رفتار برخی اعضای سپاه جلوگیری کنند و همین نشان میداد که مقصود من کل سپاه نیست، ولی به خاطر کمبود وقت آن قسمت را خط زدم.
به هر حال بعضی از سپاهیان کمی دلگیر شدهاند. فکر نمیکنید لازم است دلجویی شوند؟
آنهایی که متن اصلی نطق من را شنیده یا دیدهاند کمتر دلگیر شدهاند. آنهایی که دلگیر شدند کسانی هستند که خبر را از برخی رسانههای مخالف من مثل روزنامههای ایران، کیهان و جوان یا سایتهایی مثل رجانیوز دریافت کردند که معمولا عین سخن من را نمیآورند و با نسبت دادن فحاشی و هتاکی به من، آن را محکوم کردند.
خلاصه حرف من این بود که سپاه باید توصیه امام و رهبری درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست را جدی بگیرد چون ورود سپاه به سیاست موجب تفرقه در داخل آن میشود و هر گروهی طرفدار یک فرد یا حزب میشوند و اگر در زمان جنگ باشیم این امر به کشور لطمه میزند.
البته برادرانی از سپاه که به حمایت از برخی کاندیداها برخاستند، از روی احساس تکلیف این کار را کردند و به خیال خود برای ورود نمایندگان ولاییتر به مجلس تلاش کردند و سوء نیت نداشتند. ولی همین کار با توصیه امام (ره) سازگار نیست و آفتی برای سپاه است و در آینده نباید تکرار شود.
امام خمینی در سال ۱۳۶۰ خطاب به جمعی از سپاهیان که به طرفداری از یک گروه سیاسی وارد صحنه انتخابات شده بودند فرمودند: «به شما چه ربطی دارد که در مجلس چه میگذرد در امر انتخابات. باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهیها باز هم صحبت هست، خوب، انتخابات در محل خودش دارد انجام میشود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند. برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست.»
برخی مطرح شدن این موضوع در رسانههای بیگانه را دلیل نادرستی این تذکر میدانند
این منطق را قبول ندارم. رسانههای بیگانه در واقع از این تذکر ناراحتند چون موجب اصلاح یک کاستی و نقص در کشور میشود گرچه موقتا از آن استقبال میکنند. سخن امام (ره) درباره شادی دشمن هم به این معنی نیست که هر مطلبی را که ممکن است رسانههای بیگانه بازگو کنند شما نگویید، بلکه مقصود این است که اگر نتیجه یک انتقاد و تذکر صرفا شادی دشمن باشد، باید در آن تردید کرد، اما اگر موجب اصلاح امور میشود و ضمنا دشمن هم ممکن است موقتا شاد شود، مطرح کردن آن اشکالی ندارد بلکه لازم است. البته قبول دارم که باید مطلب را به گونهای بگوییم که کمترین سوء استفاده امکان پذیر باشد.
درباره مسئله عفاف و حجاب هم برخی مدعی بودند که شما به آقایان مشایی و احمدینژاد اهانت کردهاید
این هم ساخته دست همان رسانه هاست. من یک مسئله جامعهشناسی و روانشناسی را مطرح کردم که در باب آزادیهای اجتماعی از جمله آزادی پوشش، دو منطق در دنیا وجود دارد، یکی منطق اسلام و دیگر منطق دنیای غرب. اسلام میگوید هرگونه تحریک جنسی در سطح جامعه ممنوع است و جامعه باید صرفا محیط کار باشد و هرگونه التذاذ جنسی باید محدود به کادر خانواده باشد. اما منطق غربی معتقد است که هر گونه تحریک جنسی و طبعا هرگونه پوششی در سطح جامعه آزاد است و در مقابل، اماکنی برای ارضاء غریزه جنسی مهیاست تا عقدههای روانی در افراد به وجود نیاید.
من به طنز گفتم آقایان مشایی و احمدینژاد که به نظارت بر امر پوشش اهمیت نمیدهند و نسبت به روش اسلام اهتمام ندارند، پس برای آنکه عقدههای روانی در جوانان پدید نیاید، در گام دوم کار خود به فکر تاسیس کابارهها و کلوپهای شبانه هم باشند، شاید به این وسیله روحانیت و قشر حزب اللهی ما از این رخوت بیرون بیایند و اقدامی بکنند.
Sorry. No data so far.