شنبه 26 می 12 | 16:35

تئاتر دفاع مقدس؛خاستگاه دفاع از انقلاب

اساساً هنر نمایش که امروز با آن مواجه هستیم در جامعه‌ی ایرانی بر اساس قالب تفکر و ساختار هنر غربی شکل گرفته است و این مانند بسیاری از پدیده‌های وارداتی دیگر در جامعه مطرح شده است و چون از اهمیت خاصی برخوردار است، متولیان فرهنگی کشور ضرورت حضور این هنر را احساس کردند اما مشکل اساسی این جاست که ما نتوانسته‌ایم این ساختار و قالب را بر رفتارها و نظریه‌های فقهی و دینی خودمان منطبق کنیم.


تئاتر دفاع مقدس؛خاستگاه دفاع از انقلاب

شاکله‌ی هنر از منظر ما مبحث زیبایی شناسی است و زیبایی شناسی خاصی که در مکتب ما وجود دارد، با زیبایی شناسی‌ای که در هنر وارداتی به چشم می‌خورد، 180 درجه تفاوت دارد. ما در بحث زیبایی شناسی به حقیقت موضوع که در دین مستتر است و از آسمان آمده و ریشه در وحی دارد و ریشه در معتقدات ما دارد، توجه داریم. در ارتباط با شاخصه ‌های تئاتر دفاع مقدس با «حفیظ الله رفیعی» مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و تئاتر دفاع مقدس به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

جناب آقای رفیعی، عصر حاضر عصر رسانه است و هنرهای نمایشی مورد اقبال این عصر بیشتر سینما و آثار تلویزیونی است، جایگاه تئاتر به عنوان یک هنر مادر در این عصر به خصوص در کشور ما چیست و چه نسبتی بین تئاتر و جامعه‌ی دینی امروز ایران وجود دارد؟

درباره‌ی جایگاه تئاتر و هنرهای نمایشی صحبت‌های زیادی شده و اهل فن و علمای این رشته نظریه‌های قابل تأملی را مطرح کرده‌اند و تأثیرات این هنر بر همه مبرز و آشکار است. تئاتر یک تجربه‌ی گران‌بهاست که قدمتی 2500 ساله دارد و بر اساس مبانی فکری و نظری آدم‌های شاخص، بزرگ و انسان‌های فرهیخته شکل گرفته و در همه‌ی جوامع انسانی مطرح بوده به خصوص کشورهایی که دارای فرهنگ و تمدن هستند و از شاخص‌های مهم فکری، اندیشه‌ای و هنری برخوردارند.

وقتی دقت کنیم در مورد پیدایش تئاتر و خاستگاه آن در عهد کهن خیلی زود متوجه می‌شویم که معمولاً هنر نمایش در بین جوامعی بیشتر مطرح بوده و جدّی گرفته شده که آن جامعه دارای دو ویژگی خاص بوده است.

نخست این که در آن جوامع فرهیختگان، اندیشه ورزان و فلاسفه نقش جدّی و پویایی داشته‌اند و همیشه در کنار این هنرها نقش جدّی بازی کرده‌اند و توانسته‌اند نظریه‌پردازی کنند و دیگر این که مردم آن جامعه اصولاً مردم فعال، تلاشگر و علاقه‌مند به حضور در فعالیت‌های مدنی بوده‌اند، از این رو این تعامل و این دو ویژگی در رفتار آدم‌های آن جوامع باعث شده است که هنرهای نمایشی در کشورهایی مانند یونان باستان، هند، چین و اغلب کشورهایی که صاحب تمدن‌های کهن بوده‌اند، دیده شود و معمولاً در این کشورها است که به درستی می‌شود ریشه‌های هنرهای نمایشی را تبیین کرد و شاخصه‌های آن را مورد بررسی قرار داد و اصولاً این کشورها عمدتاً جوامعی بوده‌اند که از ریشه‌های دینی و مذهبی برخوردار بوده‌ و همیشه با آیین و با برنامه‌های دینی مسائل خودشان را برطرف می‌کردند یا رفتارهای اجتماعی خود را تطبیق می‌دادند، این عنصر و ویژگی تا به امروز هم ادامه پیدا کرده و در طول تاریخ اگرچه هنر نمایش فراز و نشیب‌های متعددی داشته اما امروز هم وقتی به هنر نمایش نگاه می‌کنیم، تأثیر و تأثیراتی که در جریان اجرا و در بین مخاطبین شکل می‌گیرد، کاملاً جایگاه هنرهای نمایشی را در حلقه‌های فرهنگی یک جامعه نشان می‌دهد‌.

هنر نمایش، یک هنر زنده، پویا و به طور قطع هنر بی‌بدیلی در اثرگذاری مستقیم بر مخاطب است و امروزه این باور وجود دارد که هر کشوری که دارای هنر نمایش باشد، آن کشور یکی از شاخصه‌های مهم مدنیت و تمدن را خواهد داشت بنابراین هنر نمایش و تئاتر امروزه هم در کشورهایی مطرح است که این کشورها به دنبال تفکر و اندیشه ورزی پویا و جست‌وجو در مسائل مختلف عملی، فرهنگی و هنری هستند.

شما فرمودید بین تئاتر و عنصر دین ارتباط تنگاتنگ تاریخی و ساختاری وجود دارد اما آنچه امروز در کشور مشاهده می‌کنیم یک نوع سکولاریسم در فضای حرف‌های تئاتر حاکم است چرا بین عنصر دین و تئاتر حرفه‌ای این فاصله به وجود آمده است؟

اساساً هنر نمایش که امروز با آن مواجه هستیم در جامعه‌ی ایرانی بر اساس قالب تفکر و ساختار هنر غربی شکل گرفته است و این مانند بسیاری از پدیده‌های وارداتی دیگر در جامعه مطرح شده است و چون از اهمیت خاصی برخوردار است، متولیان فرهنگی کشور ضرورت حضور این هنر را احساس کردند اما مشکل اساسی این جاست که ما نتوانسته‌ایم این ساختار و قالب را بر رفتارها و نظریه‌های فقهی و دینی خودمان منطبق کنیم. مشکل اساسی به این بر می‌گردد که ما هنوز نتوانسته‌ایم یک تعریف کامل و جامع و حتی نسبی درباره‌ی زیباشناسی و هنر دینی منطبق بر تفکر شیعه ارائه دهیم.

به هر حال ما در بحث زیبایی شناسی در مکتب اسلام به خصوص در تشیع حرف‌های بسیاری برای گفتن داریم؛ شاکله‌ی هنر از منظر ما مبحث زیبایی شناسی است و زیبایی شناسی خاصی که در مکتب ما وجود دارد، با زیبایی شناسی‌ای که در هنر وارداتی به چشم می‌خورد، 180 درجه تفاوت دارد. ما در بحث زیبایی شناسی به حقیقت موضوع که در دین مستتر است و از آسمان آمده و ریشه در وحی دارد و ریشه در معتقدات ما دارد، توجه داریم یعنی این که ما در بحث زیبایی شناسی حقایق ناپیدایی داریم که هنوز کشف نشده است و در دین وجود دارد و چون دین ما، دین کامل است ما یقین داریم که در بحث زیبایی شناسی ما نه تنها از آنچه امروز در جوامع مختلف وجود دارد چیزی کم نداریم بلکه مدعی هسستیم که اگر درست به این مقوله پرداخته شود و به این زیبایی شناسی حقیقی دست پیدا کنیم، می‌توانیم تعاریف بسیار عالی‌تر و والاتر از هنر ارائه دهیم.

باز لازم است که به این نقطه اشاره کنم که ما در بحث زیبایی شناسی هم به قرآن و کتب دینی مانند نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه تکیه داریم و هم به رفتار و منش بزرگان دین توجه می‌نماییم یعنی ما هنر دینی را باید از دو آبشخور مهم استخراج کنیم؛ یکی قرآن و دستوراتی است که در این زمینه و جود دارد و دیگری از رفتار و سیره‌ای که ائمه و بزرگان دین ارائه داده‌اند. به عنوان مثال ما در قرآن حدود هزار مورد قصه داریم که در این قصه‌ها علاوه بر جنبه‌های فنی مسائل، زیبایی شناسی هم مطرح است که این‌ها هنوز بکر مانده‌اند و در رفتاری که از اولیای دین سراغ داریم و باید این‌ها را در این تعاریفی که از هنر داریم، مد نظر قرار دهیم.

به عنوان نمونه در موضوع عاشورا بعد از این که بزرگان دین، معصومین و اولیا خدا ذبح می‌شوند؛ در آنجا وقتی حضرت زینب(سلام‌الله‌علیه) در برابر ابن زیاد قرار می‌گیرد و او با طعنه و تکبر ایشان را خطاب قرار می‌دهد که «دیدی خدا با شما چه کار کرد؟» ایشان می‌فرمایند: «هیچ ندیدم الا زیبایی» این زیبایی چیست؟ چرا باید زنی که در یک روز همه‌ی عزیزانش را از دست داده است این گونه از زیبایی سخن بگوید، اساساً ایشان که در خانه‌ی وحی بزرگ شده است، اهل شعار و تعارف نیست و بدون گمان اندیشه‌ای در آن نهفته است، اگر این رخداد برای یک انسان غربی و معمولی اتفاق بیافتد قاعدتاً باید شروع به ناسزا گفتن کند، کلمات سخیف بر زبان جاری سازد و در برابر این اتفاق موضع‌گیری غریزی داشته باشد، اما بانو زینب(سلام‌الله‌علیه) از این واقعه‌ی بزرگ به عنوان یک امر زیبایی شناختی یاد می‌کند، بنابراین در این اتفاق ما باید به جنبه‌های دیگر موضوع بپردازیم و آن جنبه‌ی معرفت شناختی، آگاهی و کمال است. یعنی آن صحنه برای بانو صحنه‌ی رسیدن انسان به کمال است، این یک «هنر» است یا می‌تواند بخشی از تعریف یا حتی اساس تعریف هنر باشد، این که در هنر به کجا می‌خواهیم برسیم و به چه موضوعاتی باید بپردازیم.

یا در رفتار بزرگان دین مانند امام علی(علیه‌السلام)، وقتی ایشان در محراب مورد ضربت قرار می‌گیرد، می‌فرماید: «فزت و رب الکعبه» – سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم – این ضربه را نشانه‌ی کمال خودش می‌داند یعنی انتهای جایی که می‌تواند آرمان یک انسان باشد، یعنی شهادت در این جا کمال است؛ بنابراین تعاریفی که ما می‌خواهیم ارائه بدهیم بر مبنای، اول آیات عظیم وحی و دوم رفتار متعالی اولیای دین می‌باشد. ما به طور قطع می‌توانیم یک تعریف واقعی از هنر ارائه بدهیم که تمامی مباحث زیبایی‌ شناختی و فنی از هنر در آن باشد، امروز همه‌ی هنرهای ما به خصوص هنرهای نمایشی از داشتن یک تعریف حقیقی که منطبق بر فطرت انسان و منطبق با دستورات الهی باشد، محروم‌اند و از فقدانش رنج می‌برند.

نهادهای فرهنگی – هنری، مسئولین و دست اندرکاران در این راه چه باید بکنند و اصولاً چه نهادی مسئول تبیین و تعریف تئاتر دینی است؟

نمی‌توانیم بگویم تئاتر را متوقف کنیم و عده‌ای بروند و نظریه‌پردازی کنند و این امر را محقق سازند، تئاتر راه خودش را می‌رود اما در کنار این اتفاق ما باید سازوکارها را فراهم کنیم، جامعه‌ی ما از لحاظ فکری بسیار غنی است بعد از انقلاب همه‌ی توجهات بر رشد و توسعه‌ی علم بود. این موضوع چه در دانشگاه و چه در حوزه‌ی علمیه دیده می‌شود در همه‌ی این زمینه‌ها ما رشد داشته‌ایم اما به خاطر اتفاق‌هایی که بعد از انقلاب رخ داد به خصوص جنگ، بعد هم دوره‌ی سازندگی، توجه درستی به این هنر نشد و ما در این حوزه غفلت کردیم، ما سازوکارهای لازم را داریم. به عنوان مثال شورای انقلاب فرهنگی یک سازوکار مناسب است که از اساتید و خبرگان تشکیل می‌شود که این‌ها می‌توانستند راجع به هنر بحث‌های مفصلی داشته باشند. راجع به زیبایی شناسی در جامعه‌ای که شیعی است بحث داشته باشند. حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها می‌توانستد در این موضوع نظریه‌پردازی کنند و این که هنوز به آن پرداخته نشده است، نقطه ضعف ماست.

از آنجایی که ما جوان‌های فعال، دانشجویان پویا، هنرمندان به نام و مجرب داریم، سالن‌های خوبی هست و مخاطب هم تئاتر را قبول دارد و می‌آید؛ تمامی زیر ساخت‌ها هم فراهم هست، اما علت این که نمی‌توانیم به یک فهم درست درباره‌ی تئاتر برسیم به این خاطر است که شاکله‌ی اصلی موضوع که فکر و اندیشه است را نتوانسته‌ایم فراهم کنیم بنابراین تا زمانی که دو عنصر مهم در بحث زیبایی شناسی جامعه ما حل نشود، این مشکلات پابرجاست و آن دو عنصر فکر و ایمان (علم و دین) هست. ما در جامعه‌ی شیعی خود نمی‌توانیم بر مبنای نظریه‌پردازی فلاسفه عمل کنیم چون زیبایی‌ شناسی ما مبتنی بر مبانی دینی است ما باید با دو بال حرکت کنیم، یکی علم و دیگری دین.

تئاتر دفاع مقدس به واسطه‌ی قرابت اندیشه‌ای با حوزه‌ی دین و آیین تشیع و به واسطه‌ی وجود سازوکارهای تقریباً مشخص، نهاد و متولی تا چه حد می‌تواند در نیل به تئاتر دینی مفید باشد؟

تئاتر دفاع مقدس می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای ورود به بحث هنر دینی، چون اتفاق‌ها و حوادثی در جبهه رخ داده و همه‌ی این اتفاق‌ها مبنای دینی داشته است؛ رزمنده شخصیت اصلی تئاتر دفاع مقدس است و این شخصیت را که بررسی می‌کنید، نمونه‌ی کامل یک انسان مذهبی است. در رفتار، کردار، تفکر، انتخاب و تصمیم این آدم نمونه‌ی کامل انسان مذهبی است. فضایی که در جبهه ایجاد شده کاملاً بر اساس مبانی دینی شکل است. صحنه‌ی ما و فضایی که واقعه در آن رخ می‌دهد کاملاً با رنگ مذهب صحنه آرایی شده است. نماز، افکار مذهبی، شعارهایی که بر دیوارهای نوشته می‌شد، تابلوهایی که تعبیه می‌شد چه در مسیر و چه در قرارگاه‌ها و چه حتی در پیشانی بندها، شما هر چه نگاه می‌کنید؛ المان‌ها و نشانه‌های مذهبی است، بنابراین شما اساساً وارد فضایی می‌شوید که سرشار از گفتار و رفتار دینی است و هر کس هم وارد این فضا می‌شد، آدابته می‌گردید به همین خاطر است که شما وقتی به همه‌‌ی رزمنده‌های دفاع مقدس نگاه می‌کنید با یک جور رفتار و ادبیات روبه‌رو می‌شوید. این‌ها همه نشانه‌های عملی رفتارهای کاملاً مشخص در شخصیت رزمنده‌های 8 سال جنگ تحمیلی است که در جبهه‌ها اتفاق می‌افتاد.

این شخصیت که بر اساس تربیت دینی شکل گرفته می‌تواند سمبلی باشد از شخصیت دینی در هنرهای نمایشی، این اتفاق در حد فاصل دوران جنگ تا چند سال بعد از جنگ در آثار نمایشی دیده می‌شد اما متأسفانه به خاطر دلایلی که این دلایل کاملاً مشخص است، رویکرد هنرمندان، رویکرد روشنفکرمآبانه به شخصیت‌های دفاع مقدس و هنر دفاع مقدس شد و این امر موجب گردید که این شخصیت‌ها تحریف بشوند و آرام آرام شخصیت‌های دفاع مقدس به شخصیت‌های صرفاً نمایشی و گاهی دروغین تبدیل شوند.

بنابراین از دهه‌ی 70 به این طرف ما شاهد تغییرات اساسی در رفتارهای شخصیت‌های نمایشی در هنر دفاع مقدس هستیم و این آفت روز به روز دامن تئاتر را گرفت تا جایی که ما احساس کردیم که عده‌ای عامدانه یا غیر عامدانه به دنبال یک رنساس در تئاتر دفاع مقدس هستند و این اتفاق ناخوشایندی بود و هست که در جریان تئاتر دفاع مقدس روی داد و باعث شد که شخصیت‌های دروغین در ادبیات نمایشی و تئاتر دفاع مقدس شکل بگیرد و متأسفانه این روند همچنان ادامه دارد و ما فکر می‌کنیم که در دراز مدت این می‌تواند تأثیرات مخرب و ناگواری را در جریان تئاتر دفاع مقدس بگذارد که در نتیجه می‌شود گفت که یک تعریف دروغین از 8 سال دفاع مقدس در ادبیات نمایشی ارائه می‌دهد.

نقش مدیران تئاتر در سال‌های گذشته در این انحراف و رویکرد روشنفکرمآبانه چگونه بوده است؟

به هر حال سیاست‌گذاری نقش عمده‌ای در تعیین جهت‌ها دارد، وقتی در جشنواره‌ای به اثری که ارزش‌های دفاع مقدس را تخطئه می‌کند، جایزه می‌دهند یعنی سیاستی را مشخص کرده‌اید که هنرمند را ترغیب می‌کند به این سمت گرایش پیدا کند، متأسفانه در جشنواره‌های تئاتر دفاع مقدس این اتفاق افتاد و مدیرانی که مسئولیت صیانت و حراست از ارزش‌های دفاع مقدس را داشتند این گونه سمت و سوی تئاتر دفاع مقدس را تعیین کردند و این موضوع باعث شد که هنرمند به این سمت هدایت بشود، ما اگر بر اساس یک برنامه‌ی دراز مدت هدفمند عمل می‌کردیم و به صورت کارشناسی شده و با دلسوزی و تعهد دینی جریان تئاتر دفاع مقدس را برنامه‌ریزی می‌نمودیم، به طور حتم در جهت دادن و هدایت هنرمند به سمتی که اسمش را جریان ارزشی می‌گذاریم، می‌توانستیم موفق‌تر عمل کنیم.

ما حتی به هنرمند هم خیانت کردیم. هنرمندی که خودش داشت داوطلبانه و بر اساس عرق ملی و مذهبی در سال‌های 71 الی 73 با شور و هیجان و دوراندیشی نمایش‌نامه می‌نوشت تا دین خودش را نسبت به دفاع مقدس ادا کند، با تصمیم‌های غلط و با برجسته‌تر کردن برخی موضوعاتی که اساساً توهین به جریان دفاع مقدس بود و با جایزه دادن به آثار ضد ارزشی او را هم از مسیر اصلی منحرف کردیم، اینجا نقش مدیریت کاملاً مشخص است. مدیر دلسوز و متفکر هیچ وقت این کار را نمی‌کند، امروز ما با خیل هنرمندانی روبه‌رو هستیم که علاقه‌مند به تئاتر دفاع مقدس هستند ولی نمی‌توانند به درستی ارزش‌های آن را در آثارشان جاری کنند. این ایراد مستقیم به سیستم مدیریت هنرهای نمایشی در کشور بر می‌گردد.

در سال‌های اخیر به مناسبت ماه محرم و ایام فاطمیه نمایش‌های مذهبی فراوانی در سالن‌های اصلی تئاتر کشور به خصوص تهران به روی صحنه می‌روند. این تئاترها تا چه حد ارزش هنری دارند و چقدر می‌توانند تئاتر کشور را به تئاتر دینی نزدیک کنند؟

ما در این ژانر هم در سطح عمل می‌کنیم. کاری را که یک مداح و یک واعظ بسیار فنی‌تر، حرفه‌ای‌تر و آموزنده‌تر در یک مجلس وعظ انجام می‌دهد همان کار را در تئاتر می‌خواهیم انجام دهیم. قصد ما این است که با مخاطب ارتباط برقرار کنیم ولی همان حرفی را بزنیم که یک واعظ می‌خواهد بزند در حالی که اگر قرار بر این باشد چه نیازی به این تئاتر است. همان واعظ بهتر این حرف را می‌زند. در هنر قصد بر این است که حرف‌هایی زده بشود و به موضوعاتی پرداخته شود که فراتر از وعظ و نصیحت باشد. هنر این قابلیت را دارد اما چون ما این قابلیت را نشناخته‌ایم، دست به تولید آثار مذهبی‌ای می‌زنیم که خیلی عمیق نیست و در سطح حرکت می‌کند.

یک وقت نمایشی را اجرا می‌کنیم به قصد متأثر نمودن مخاطب، در این جا قصد این است که با احساس تماشاگر بازی کنیم اما حقیقت موضوع این است که هنر دینی و مذهبی بسیار فراتر از این می‌تواند عمل کند و عمیق‌تر از این می‌تواند به رسالت خود عمل کند. در نمایش‌های مذهبی که این روزها سراغ داریم گاهی موضوعی بزرگ را مطرح می‌کنیم، زخمی می‌کنیم ولی در سطح، می‌خواهیم اقیانوسی درست کنیم اما به عمق یک وجب، در حالی که رسالت هنر ارائه‌ی زیبایی‌های حقیقی و معرفتی است و متأسفانه دیدی که شکل گرفته این است که بیشتر مدیران تمایل دارند بپردازند به نمایش‌های مذهبی و دینی و باید بگوییم که برخی از این‌ها صرفاً به خاطر این است که خلأ برخی کم کاری‌های خود را پوشش بدهند در جریان تولید تئاتر گاهی می‌بینم که در جامعه‌ی ما در طول یک سال بیش از 10 اثر اومانیستی و لائیک تولید می‌شود و به صحنه می‌رود و هزینه‌های بسیار گزافی هم صرف می‌شود و یک دفعه صدایش از یک جایی در می‌آید و 4 نفر مدیر بالاتر متوجه می‌شوند، وزیری زیر سؤال می‌رود، وکیلی اعتراض می‌کند، آن موقع است که دستپاچه می‌شوند و می‌گویند حالا چند تا تئاتر مذهبی هم اجرا کنیم تا بیلان کاری امسال را حلال کرده باشیم، با این گونه کار کردن ما هرگز به تئاتر دینی نخواهیم رسید.

مردم عادی در سال‌های اخیر به واسطه‌ی همین تئاترهای مذهبی که بلیط آن هم رایگان توزیع می‌شود و به خاطر عشق به اهل بیت(علیه‌السلام) پایشان به سالن‌های تئاتر باز شده است، تأثیر اجرای تئاتر مذهبی سطحی برای این طیف مخاطب جدید چیست؟

ذائقه‌ی مردم در سطح می‌ماند، وظیفه‌ی هنرمند این است که همیشه چند پله بالاتر از فهم عمومی مردم حرکت کند. هنرمند یک محقق است، یک پژوهشگر است، باید برود و نقاط خیلی مهم و فرازهای بسیار مهم اخلاقی و رفتاری مکتب را استخراج کرده و تبدیل به درام کند و به مردم ارائه دهد. اگر هنرمند این قابلیت را دارد که یک اثر فاخر و اثر بسیار عمیق و تأثیرگذار را بر مبنای اخلاقیات و رفتارهای انسانی تولید کند، می‌توان به آن اعتنا کرد.

اما این که در جامعه‌ی ما رسم بر این است که اساساً آدم‌های خاص از تئاتر راضی باشند، ما تماشاگر خاص داریم و اولین نکته در تولید یک اثر نمایشی برای یک هنرمند امروزی این است که استادش ببیند و راضی باشد، همکلاسی‌اش خوشش بیاید، ما در بحث مخاطب شناسی کاری نکرده‌ایم و به همین خاطر است که ما هیچ کار مطالعاتی و پژوهشی نسبت به عنصر مخاطب که عنصر اساسی تئاتر و هنرهای نمایشی است، انجام نداده‌ایم که بر اساس نیاز مخاطب تولید نمایش بکنیم، این آشفتگی در تعویض مدیران و در رفتارهایی که دارد اتفاق می‌افتد اگر مورد نظر قرار بدهید می‌بینید که یک مدیر چقدر زمان دارد که راجع به این مسائل فکر کند؟ چقدر زمان دارد که راجع به آن جلسات تخصصی و کارشناسی تشکلیل بدهد که تئاتر جامعه ما در کجا قرار دارد؟ نیاز مخاطب چیست؟ هنرمند ما در چه سطحی از هنر قرار دارد؟ بعد بیاید تمام این عناصر را مورد بررسی قرار دهد و برای این مخاطب تئاتر تولید کند. اساساً با این تغییرات و آمدن- رفتن و طرز فکر این گونه، کار مطالعاتی نمی‌توانیم انجام دهیم در نهایت این اتفاق می‌افتد که بعضی وقت‌ها یک نمایش باید 40 تا 45 اصلاحیه بخورد و بعد دست و پا شکسته و مخفی و آن هم برای آدم‌های خاص اجرا شود، پس با این شیوه ما هرگز نخواهیم توانست به یک انسجام فکری، روحی و اعتقادی درست در بحث تئاتر برسیم.

در بین این کارها آثار مذهبی جدّی و درست هم گاه اجرا می‌شود که معمولاً حمایت‌های چندانی هم از طرف نهادهای مسئول انجام نمی‌شود. چرا این کارهای درست و جدّی مذهبی در حاشیه اجرا می‌شوند و به اصطلاح دیده نمی‌شوند؟

این هم یکی از آسیب‌هایی است که به تئاتر و به خصوص به تئاتر با نگاه ارزشی تحمیل شده است؛ هم هنرمند که در جریان کار دفاع مقدس قرار داشته مورد هجوم قرار گرفته و هم مدیران به خاطر مدیریت غلط و جوسازی‌هایی که برخی از جریان‌ها برضد تئاتر دفاع مقدس و ارزشی به راه انداخته‌اند، همه و همه‌ی این عوامل باعث شد که جریان تئاتر دفاع مقدس تا حدودی در انزوا قرار بگیرد ما الان وقتی با هنرمندان به نام یا حتی گمنام تئاتر روبه‌رو می‌شویم و از او می‌خواهیم راجع به دفاع مقدس بنویسند یا کار تولید کند یا حتی در سالنی که یک کار دفاع مقدسی هست برود آن را ببیند، مورد نکوهش و سرزنش قرار می‌گیریم و شما را تحقیر می‌کنند؛ در حالی که بزرگ‌ترین درام نویسان دنیا از بستر جنگ به بزرگی رسیده‌اند، از «هومر» در 500 سال قبل از میلاد تا دوران معاصر «برشت» و دیگران و تا امروز غالب آن‌هایی که نامی در تئاتر برای خود دست و پا کرده‌اند از بستر جنگ و هنرهای نمایشی با مضمون جنگ توانستند خودشان را ثابت کنند، اما در کشور ما که جنگی کاملاً متفاوت رخ داد و این ملت با تمام قوا در یک دوره‌ی 8 ساله در مقابل دشمنی که توسط 35 کشور حمایت می‌شد، ایستاد و مقاوت کرد و این جنگ را به یکی از مهم‌ترین جنگ‌های تاریخ بدل نمود و از خودشان غیرت و شرف نشان دادند و مقاومت‌های اسطوره‌ای به جا گذاشتند حالا چرا هنر این جنگ مورد هجوم قرار می‌گیرد؟ ما معتقدیم همان‌هایی که جنگ را برضد ما رهبری می‌کردند، امروز همان نقش را برضد ادبیات مقاومت و هنر مقاومت دارند بازی می‌کنند و در پشت اتفاق‌هایی که در حوزه‌ی تئاتر دارد این روزها رخ می‌دهد و این گونه مورد هجوم قرار می‌گیرد، دست این‌ها دیده می‌شود.

برخی با هدف و بعضی‌ها هم به خاطر این که تحت تأثیر دیگران قرار گرفته‌اند جریان دفاع مقدس را مورد هجوم قرار می‌دهند. به هر حال 8 سال جنگ تحمیلی ما که مملو از فرازهای نمایشی بزرگ و سرشار از رفتار و کردارهای والا، سترگ و ایمانی و صدها عنصر انسانی- که در شخصیت‌های دفاع مقدسی وجود دارد – بزرگ‌ترین سرمایه نه برای تئاتر دفاع مقدس بلکه برای همه‌ی هنرمندان کشور است که به این مقوله بپردازند و به بزرگی برسند. اگر ما یک ذره در مورد انقلاب فرانسه می‌دانیم به این خاطر است که با قلم شیوا و زیبای «ویکتور هوگو» در بینوایان پرداخته می‌شود وگرنه انقلاب فرانسه در کتاب‌های تاریخی به هیچ وجه جذابیت این چنینی ندارد. در یک اثر هنری هست که می‌توان به جنگ هم زیبا پرداخت و هم باعث رشد یک اثر شد. می‌توان دل‌ها را مقهور کرد، دل‌ها را لبریز از احساس نمود، ذخایر معنوی و قصه‌های جنگ تحمیلی، بزرگ‌ترین فرصت هست برای یک هنرمند که در این عرصه وارد شده و آثار بزرگ تولید کند که امیدوارم با احساس مسئولیت بیشتر و مدیریت با ثبات‌تر در آینده به حول قوه‌ی الهی این اتفاق‌ها رخ دهد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.