وحید ضرغامی– از روز وارد شدن به دانشگاه صنعتی شریف برند نخبه یکی از مهمترین عنوان هایی است که از سوی جامعه و دانشگاه به عنوان ارمغانی مهم و هویت ساز به ما دانشجویان این دانشگاه اطلاق می گردد. مسئله ای که وجود دارد این است که، کم کم عنوان اطلاقی نه اکتسابی در خیلی از دانشجویان دانشگاه تبدیل به یک باور واقعی می شود که من واقعا نخبه و بهترین شده ام اما در واقع چنین نیست. خود برتربینی و غرور، احساس به ته خط رسیدن و کاهش شدید انگیزه از جمله آسیب هایی است که دامن گیر تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه می شود. لذا لازم می نماید که اندکی در مورد نخبه و نخبگی تامل بیشتری بکنیم. به راستی نخبه کیست؟ کسی که وارد دانشگاه شریف می شود؟ کسی که رتبه کنکورش زیر 100 می شود؟ کسی که برق شریف قبول می شود؟ کسی که به دنبال خارج رفتن است؟ کسی برای تحصیل از کشور مهاجرت کرده است؟ آیا نخبه شدن چیزی است که برای آن باید به کلاس های کنکور و المپیاد نخبگی رفت و به صورت دوپینگی آزمونی را با موفقیت سپری کرد و وارد یک دانشگاه خوب چون شریف شد؟
تعاریف متعددی از نخبه ارائه شده است. اندیشمندان زیادی از منظرهای مختلف سیاسی، اجتماعی، روانشناسی و علمی به تعریف و توصیف ویژگی های نخبه پرداخته اند که در این مجال فرصت نقد و بررسی آراء و نظرات آنها نیست لذا فقط به تعریف رسمی که در کشور وجود دارد اکتفا می گردد. تعریفی که در حال حاضر از نخبه توسط بنیاد ملی نخبگان ارائه شده است بدین شرح است: «نخبه» به فرد برجسته و کارآمدی اطلاق میگردد که اثرگذاری وی در تولید و گسترش علم و هنر و فناوری و فرهنگسازی و مدیریت کشور محسوس باشد و هوش، خلاقیت، کارآفرینی و نبوغ فکری وی در راستای تولید و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشیدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی کشور گردد.
در مقایسه دستاوردهای یک دانش آموز المپیادی و یا یک رتبه اول کنکور با تعریف نخبه متوجه می شویم که اینها نخبه نیستند (!) چرا که اثر گذاری محسوسی در پیشرفت کشور نداشته اند و صرفا یک آزمون را با موفقیت سپری کرده اند. پس اگر خوشبینانه نگاه کنیم دانشجوی دانشگاه برتر کسی است که از هوش و توانایی های بالقوه بالایی برخوردار است. بسان زمینی می ماند که دارای خاک غنی و مواد معدنی بیشتری برای رشد گیاه باشد. شریفی شدن و نخبه نامیده شدن و به آن بسنده کردن مانند آن است که شما نخواهید در زمین حاصل خیزتان چیزی بکارید. اینگونه نیست که چیزی هم در آن رشد نخواهد کرد، اتفاقا چون زمین مستعد است قابلیت رشد علف های هرز و بی فایده نیز در آن زیاد است. اگر شما خود تصمیم نگیرید که چه چیزی را در آن بکارید شرایط محیطی و طبیعت خواهد بود که محصولات زمین شما را مشخص خواهند نمود و به سرعت گیاهان ناخواسته زیادی در آن رشد خواهند کرد. حال خود قضاوت کنید که چقدر کوته فکری است که بپذیریم که نخبه هستیم در حالی که با نخبه شدن خیلی فاصله داریم. هم دانشگاهی عزیز، دانشگاه هر چقدر هم که معتبر و با کیفیت باشد یک بستر است. محل گذر است. وسیله ای برای رسیدن به هدف است نه خود هدف، من و تو فعالیت مان باید به سطح نخبگانی برسد نه به واسطه جایگاهی که عائدمان شده است خود را گول بزنیم که نخبه ایم و هویت کاذب نخبگی به خود بگیریم. این دانشگاه نیست که شما را تبدیل به دانشمند خواهد کرد بلکه این شمایید که خود باید تلاش کنید و با مشکلات بجنگید و در بستر دانشگاه دانشمند و اندیشمند شوید، به معنی واقعی کلمه نخبه شوید، اثرگذار شوید. باید گفت نخبگی امری مستمر و جریان دار است و با یک آزمون به سر انجام نمی رسد و در پیمودن موفق مسیر اثرگذاری محسوس در پیشرفت کشور معنی و نمود پیدا می کند. لذا رتبه برتر کنکور شدن، مدل آور المپیاد شدن، مخترع شدن، شریفی شدن جملگی ابتدای راه است نه انتهای آن، این شمایید که خود باید در یک بستر نخبه پرور تبدیل به یک نخبه اثر گذار شوید اما اینکه دانشگاه فعلی تا چه حدی نخبه پرور است و یا دانشگاه نخبه پرور چه ویژگی هایی دارد بحثهای دیگری هستند که در هفته نامه های آتی مورد بحث و مداقه قرار خواهند گرفت.
تواضع خصلت بزرگان است بعید نیست ولی امروزه کم است
با سلام…
یاشاسین آذربایجان…
زنده باد ایران و ایرانی…
آقای دکتر ضرغامی دمتون گرم خیلی استفاده کردم.
یا علی