پنج‌شنبه 31 می 12 | 13:55

سوریه چرا نباید روی آرامش ببیند!؟

صادق مهدی شکیبایی

چه ارتباطی میان ترور حکیم درعراق، حریری در لبنان و کشتار الحوله در سوریه میتواند وجود داشته باشد


زمانی که آیت الله سید محمد باقر حکیم رییس فقید مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در سال ۲۰۰۴ میلادی و رفیق الحریری نخست وزیر فقید لبنان در سال ۲۰۰۵ م به طرز مشکوکی ترور و به همراه آنان تعداد زیادی از شهروندان عراقی و لبنانی قتل عام شدند سوال مهمی که دربین افکار عمومی منطقه مطرح شد اما هرگز به ان پاسخ داده نشد این بود که چه کسی از این جنایت سود می‌برد؟ بی‌شک پاسخ به این سوال بسیاری از ابهامات را می‌توانست روشن نماید.

لیکن پوشش‌های خبری و هجمه‌های روانی رسانه‌های وابسته به دستگاههای اطلاعاتی غرب پس از این دو رویداد تروریستی باعث شد عوامل وقوع این دو جنایت زیر خروار‌ها علامت سوال مدفون شود. اگر پاسخ به سوالهای مربوط به این دو جنایت بطور شفاف داده می‌شد بدون شک امروز جنایت هولناک کشتار زنان و کودکان سوری در شهر «الحوله» روی نمی‌داد. جنایتی که دل هر انسان ازاده را به درد می‌آورد زمانی که ببینی سر کودک خردسالی چگونه از بدنش جدا شده و تصویر پیکر پاکش در کنار والدینش ابتدادر رسانه‌های غربی به نمایش در آمده است.

واقعا چه جریان یا جریاناتی از این گونه ترور‌ها در منطقه خاورمیانه سود می‌برند؟ چرا شخصیتی چون شهید حکیم پس از سال‌ها مبارزه علیه رژیم بعث صدام و زمانی که مورد استقبال بی‌نظیر ملتش قرار می‌گرد باید هدف عملیات‌های کور تروریستی قرار گیرد؟ چرا رفیق الحریری نخست وزیر فقید لبنان و معمار اقتصادی این کشور می‌بایست هدف ترور قرار گیرد تا صرفا به این دلیل که کشور خط مقدم رویارویی بااسراییل نباید روی ارامش ببیند؟ و این پرسش که چرا زنان و کودکان سوری الحوله باید دست مایه چند خوراک تبلیغی رسانه‌ای سیاست بازانی شوند که از ملت سوریه طی یک سال و اندی گذشته سیلی محکمی خورده‌اند.

حقیقتا چرا؟

در عراق، لبنان و سوریه چه امکان مشترکی وجود دارد که بطور سریالی باید هربار یکی از این کشور‌ها متحمل بحران شود و کشورهایی چون آمریکا، انگلیس، فرانسه، سعودی و… از طریق شورای امنیت به کمک ملت عراق، لبنان و سوریه بشتابند؟

چرا در هریک از این بحران‌ها اسراییل در کنار آمریکا، سعودی و انگلیس قرار می‌گیرد؟ تحولات در کشورهای یاد شده چه ارتباطی می‌تواند با وضعیت اسراییل داشته باشد؟

چگونه است زمانی که همه چیز در سوریه به نفع طرح کوفی عنان حرکت می‌کند به یکباره ارتش سوریه که طی ماههای گذشته همواره در سیبل حملات روانی غرب قرار داشت بی‌مهابا سر از تن کودکان و زنان شهر الحوله جدا می‌کند؟ و اجازه می‌دهد رسانه‌هایی چون الجزیره و العربیه از این جنایت تصویر برداری کنند؟

پاسخ به این سوال و سوالهای پیش‌تر ذکر شده نباید دشوار باشد؟ کسانی که از نزدیک تحولات یک دهه گذشته منطقه خاورمیانه خاصه عراق، لبنان و سوریه را دنبال کرده‌اند به نقش این کشور‌ها در تعیین جایگاه آینده قدرتهای سلطه اشراف دارند. بویژه سوریه که پس از ناکامی طرح‌های غربی در عراق و لبنان تنها امید غرب برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه در چارچوب سناریوی خاورمیانه جدید است. سوریه‌ای که به رغم همه پیچیدگی‌های طرح محور ترکی، سعودی، اسراییلی و غربی علیه این کشور توانست از این بحران عبور نماید.

موفقیت طرح شش ماده‌ای کوفی عنان در سوریه به رغم همه ایراداتی که برآن وارد است به معنای شکست آخرین تلاشهای غرب و چند کشور عربی در براندازی نظام سوریه محسوب می‌گردد اگرچه حضور عنان در سوریه فی نفسه به معنای تغییر اجباری سیاست‌های غرب در تحولات سوریه از «براندازی» به «تغییر سیاست»‌های دولت دمشق بود.

موفقت نظام دمشق در عبور از بحران تحمیلی به معنای آغاز ورود دولت‌های سعودی و قطر به بحران سیاسی جدید است فلذا این مهم نباید روی دهد نه فقط به این دلیل که سعودی‌ها نباید متحمل بحران شوند بلکه غرق شدن عربستان و چند کشور عربی دیگر در منطقه در اعتراضات فراگیر مردمی به معنای تزلزل شدن جایگاه قدرتهایی است که چند دهها‌ای است با نام پایگاه نظامی در درون این کشور‌ها علیه ملتهای منطقه لانه کرده‌اند. تزلزل جایگاه این قدرت‌ها به معنای نابودی بزرگ‌ترین پادگان نظامی جهان یعنی اسراییل خواهد بود. نکته اینجاست. چرا کودکان الحوله باید به خاطر جایگاه رژیم غاصب اسراییل چنین وحشیانه سربریده شوند؟

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.