«میلاد عرفانپور» در آخرین نوشتهی وبلاگش غزلی را به امام نقی(ع) تقدیم کرده است. وی با اشاره به این که این غزل را در ایام شهادت امام نقی(ع) سروده است در ابتدای غزلش چنین نوشته است: «ناقابل است اما برآمده از دل»
این غزل را در ادامه میخوانید:
گفت: «سُرّ من رَای»*، ترجمان «سامرا»ست
من ولی دلم گرفت… این حرم چه آشناست
چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار
داستان آن ولی داستان کربلاست…
ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!
ذکر ما علیالدّوام، گریههای بیصداست
آنچه بر زبان ماست، نام مهربان توست
آنچه بر زبان توست، اسم اعظم خداست
از زمان کودکی، در پیات دویدهایم
از همه شنیدهایم، گرد راه تو شفاست
باغهایی از بهشت، گوشهی عبای توست
این عبای مصطفی، این عبای مرتضیست
مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست
چشم تو هنوز هم، مستی مدام ماست
ما شهید میشویم، روسفید میشویم
روزگار، بیوفا… عاشق تو باوفاست
ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!
مضطریم و منتظر، یادگار تو کجاست؟
*ریشه ی کلمهی سامرا ،عبارت«سرّ من رای» -با یاء ناخوانا-بوده است. یعنی هرکه این شهر را دیده مسرور شده است!
Sorry. No data so far.