محمدرضازائری – ماجرای اهانت یک خواننده نادان و بیمار به ساحت قدسی اولیای الهی – دانسته یا ندانسته – بخشی از جریان جدی و مستمر هجو و توهین به مقدسات بود و گرچه فرصتی شد تا غیرت دینی و ایمان پرشور مردم ما بروز و ظهور پیدا کند اما مستلزم تامل و دقت فراوان متصدیان امور فرهنگی و اجتماعی و دینی است و عبور سطحی از آن مطمئنا زمینه ساز مشکلات و رویدادهای دیگر خواهد بود. نکاتی که در این یادداشت به شکل گذرا بدانها خواهیم پرداخت برخی از موضوعاتی هستند که در روزها و هفتههای گذشته به دلیل حاکمیت فضایی عاطفی و احساسی جای طرح نداشت اما شاید لازم باشد اکنون جدیتر مورد بررسی و توجه قرار گیرند.
۱-موضوع پیچیده است
ساده انگاری و برخورد سطحی با پدیدههای اجتماعی و فرهنگی بسیار خطرناک است. خطاست اگر گمان کنیم چنین مسائلی بسیط و سادهاند و مثلا یک فرمول خیلی سطحی دارند که آمریکا تصمیم گرفته اهانت کند و یک خواننده را وسیله کرده و تمام. این گونه حل و فصل کردن موضوع شاید برای شعار و راهپیمایی مناسب باشد اما برای مقابله با خطری بزرگ و پیچیده که دارای لایههای متعدد و عوامل و مولفههای فراوان آشکار و پنهان است قطعا راهگشا نخواهد بود.
۲-فقط ما نیستیم
گرچه بیتردید جریان بین المللی مبارزه با عقاید مکتب اهل بیت به دلیل خطر فزاینده اسلام انقلابی و معتدل و عقلانی برای استکبار جهانی بیش از هر کسی این باور را هدف گرفته اما باز هم فقط ما نیستیم که مقدساتمان مورد اهانت قرار میگیرد. استفاده از تجربهها و راهکارهای دیگران مخصوصا کلیسای مسیحی – مانند محاکمه فیلمساز اروپایی در سال ۹۹ میلادی میتواند در برخی موارد برای ما قابل مطالعه باشد.
۳-این داستان ادامه دارد
این ماجرا فقط یک مورد و دو مورد نیست و اساسا هدف زمینه سازی برای عادی شدن توهین به باورها و قداست زدایی از آنهاست، پس باید در هر تدبیر و سیاستگذاری و برخورد این نکته را در نظر گرفت و از همین حالا برای اتفاقات بعدی فکر کرد. بدون تردید خطرهای بسیار بزرگتر و بسیار تلختر در راه است.
۴-به کاستیهایمان توجه کنیم
این رویدادها گرچه تلخ وآزار دهندهاند، میتوانند بهانهای شوند تا به کاستیهای خودمان و عواملی که در عملکرد فرهنگی، اجتماعی و مذهبی خودمان زمینه ساز وقوع آنها شدهاند بیاندیشیم و بعد از شعار و ناسزاگویی و فریاد و تبلیغات کمی هم در خلوت و جدیت جلسات کارشناسی و علمی و تخصصی به تامل و مطالعه و چاره اندیشی بپردازیم.
۵-ریشهها را باید جستجو کرد
ریشههایی که زمینه ساز چنین رویدادهایی هستند باید شناسایی و تحلیل شوند. گسترش مراجعه جوانان به برخی شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی و شیوع تماشای تصاویرو فیلمهای غیراخلاقی که منجر به ریختن قبح و زشتی برخی رفتارها و گفتارهاست و سرانجام به رواج بیحیایی کمک میکند عوامل شناخته شدهای در رفتار سیاسی و فرهنگی ما دارد. اگر شیطان به اذن «شارکهم فی الاموال و الاولاد» در همه تار و پود جامعه ما نفوذ یافته است باید ریشهها را در ساحت اقتصاد و اخلاق نیز جستجو کرد.
۶-در زمین آنها بازی نکنیم
بیتردید دشمن در طراحی و برنامه ریزی برای چنین مسائلی همه حرکتهای بعدی و عکس العملهای ما را محاسبه کرده است پس باید بسیار مراقب باشیم که واکنشهای ما همان رفتارهای مورد انتظار آنها نباشد و در زمین آنها بازی نکنیم. باید به شیوه مهندسی معکوس ببینیم آنها از چنین فرایندی به دنبال چه هستند، آن وقت شاید لازم باشد در خیلی از رفتارها و گفتارها و واکنشهای احساسیمان تجدید نظر کنیم.
مثلا اگر آنها در پی این باشند که با تکرار مستمر این اتفاقات و صدور احکام ارتداد اصل این حکم شرعی و قاطع الهی را عادی و تکراری جلوه دهند ودر نتیجه فتوایی که پیش از این اگر چند ده سال یکبار صادر میشد و آذرخش «الیوم استعمال توتون و تنباکو در حکم محاربه با امام زمان است» میتوانست تا اندرونی شاه را هم بسوزاند و حکم اعدام سلمان رشدی میتوانست همه محاسبات غرب را به هم بریزد حالا هر چند روز یکبار صدور یک حکم ارتداد و یک فتوای جدید به مرور از قاطعیت و اهمیت جایگاه مرجعیت و نقش فتوای شرعی بکاهد، ما نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم و همان نقشی که آنها دوست دارند بازی کنیم.
شاید اصلا لازم نبود این موضوع رسانهای شود و میشد تجاهل کرد و آن را در حد برخی لینکهای محدود اینترنتی نگهداشت و به جای آن برای جریانی که چند سال است راه افتاده چاره اندیشی جدیتر کرد. بالاخره باید از خودمان بپرسیم که سالی چند بار پیاده روی و عزاداری خیابانی اهمیت و اثر خواهد داشت و اگر در درازمدت هر هفته به این واکنش دچار شدیم آیا خودمان جایگاه و تاثیر آن را خنثی نکردهایم؟ بالاخره فتوایی که هر صد سال یکبار صادر شود با فتوایی که هر هفته و هر ماه صادر شود فرق میکند و عزاداری خیابانی گسترده که هر سال روز عاشورا باشد با حضور اجتماعی که هر ماه بخواهد تکرار شود تفاوت خواهد کرد.
۷-ایجابی برخورد کنیم
شک نیست که باید با چنین رویدادهایی برخورد قاطع کرد و علاوه بر بالا بردن هزینه چنین اهانتهایی باید حکم شرعی را نیز بیتعارف اجرا نمود و با جدیتی نظیر حرکت نهادهای امنیتی در روزهای اخیر برای دستگیری برخی عوامل داخلی با آنها برخورد قاطع داشت، اما در عین حال نباید رفتارهای ناگزیر سلبی ما را از عملکرد و کنشهای ایجابی غافل کند. تدریس قرآن توسط یک کشیش آمریکایی در کلیسا در مقابله با قرآن سوزی یک کشیش افراطی میتواند یک نمونه باشد.
۸-اجماع عمومی لازم است
باید کاری کرد که همه دنیا ببینند و باور کنند که اعتقاد ما به مقدسات موضوعی فراگیر است و افراد گوناگون با سلیقهها و گرایشهای سیاسی و فکری مختلف در این نقطه با هم جمع میشوند وهیچ کس با هیچ توجیهی به هیچ وجه نمیتواند از این خط قرمز عبور کند. باید به اشکال مختلف رسانهای این اجماع را نشان داد. مشارکت هنرمندان و چهرههای اجتماعی در کمک به سیل زدگان در آمریکا و مصاحبه مشترک سه رییس جمهوری آمریکا (اوباما، کلینتون و بوش) نمونههایی برای این نمایش قدرت هستند.
۹-قضیه دولتی نشود
نباید اجازه داد چنین حرکتهای به یک برنامه رسمی و اداری و دولتی تنزل یابد. از صدوربیانیه تا چاپ پوستر و برگزاری راهپیمایی باید خیلی مراقب بود که موضوعی اعتقادی و اجتماعی ودینی که از متن باور و قناعت مردم ریشه میگیرد به یک حرکت سیاسی دولتی تبدیل نشود. اگر نهایت این واکنشها به موضعگیری کلیشهای و قابل پیش بینی صداوسیما وبیانیه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و خطبه نمازجمعه ختم شد قطعا اثر و نتیجه یک جریان عمومی مردمی را نخواهد داشت.
۱۰-جبهه اصلی را فراموش نکنیم
هدف اصلی در این توهینها و قداست زداییهایی از میان برداشتن اساس قرآن وشخص پیامبراکرم است وقطعا اگر دشمنان ما میتوانستند از همان اول به سراغ محورهای اصلی بروند میرفتند، اما آنها به خوبی میدانند از همان ابتدا نمیشود در فضای فرهنگی و دینی ایران به سراغ حضرت امام حسین و امام هشتم رفت و در نتیجه از جایی دیگر شروع میکنند تا آرام آرام به هدف اصلی نزدیک شوند. از همین رو باید به تقویت جبهه اصلی بپردازیم و بدانیم تقویت سنگرهای اصلی مهمترین راه برای حفظ و بقا در مقابل این توطئه هاست. ترویج معارف اصیل قرآنی و گسترش فرهنگ و محبت حسینی میتواند ضامن سلامت باورهای ما در مقابل این طوفانهای سهمگین باشد.
۱۱-نقاط درخشان میراث خود را معرفی کنیم
امر «علموا الناس محاسن کلامنا» راه را به ما نشان داده است. اگر دشمن میخواهد با تکرار این رویدادها به مخاطب بین المللی بگوید در باور اینها آزادی بیان نیست، ما باید تجربههای بینظیر رفتار کریمانه اهل بیت و برخوردهای بزرگوارانه آنها و کلمات درخشان و سیره شگفت انگیزشان را عرضه و معرفی کنیم و نشان بدهیم چگونه برای هدایت و نجات انسان از خود گذشتهاند و برترین تجربههای گفتگو و تعامل و تفاهم را رقم زدهاند.
۱۲-با زبان مخاطب بین المللی سخن بگوییم
امروز هر چه میگوییم در دنیا پخش میشود و اگر به زبانی غیر قابل فهم سخن گفته باشیم سوء تفاهم ایجاد خواهد شد. درکی که ما در فضای اعتقادی خودمان از حکم ارتداد داریم با فهم مخاطب ناآگاه خارجی ازموضوع کاملا متفاوت است و باید به طور جدی درک مخاطب بین المللی را در نظر بگیریم. شاید این روزها که همه از استرداد آن جوان هتاک برای اجرای حکم اعدام سخن میگوییم اگر بدانیم در قوانین کشور آلمان توهین به مقدسات جرم است آن وقت خواهیم کوشید تا او در همان آلمان و براساس قوانین قضایی و قابل فهم برای همگان محاکمه شود.
در پایان از شما اجازه میخواهم تا یک پرسش تلخ را به عنوان درد دل مطرح کنم. این روزها بسیاری از ما از سر غیرت دینی و شور احساس و عاطفه در جلسات مختلف مرگ را برای این جوان مجرم آرزو کردیم و بسیاری از ما حاضر شدیم مبالغ کلان –گاه تا صد میلیون – به ریال و دلار برای اعدام او جایزه تعیین کنیم.
پرسش تلخ من این است: اگر دو یا سه هفته قبل کسی به ما میگفت که قصد دارد برای معرفی شخصیت حضرت امام هادی علیه السلام کتابی منتشر کند یا فیلمی بسازد کدامیک از ما برای کار او نه صد میلیون بلکه فقط چند هزار تومان هزینه میکردیم؟ پاسخ را ما میدانیم که این روزها برای فروش مجله خیمه تنها نشریه مذهبی حسینی و عاشورایی روی کیوسک باید به آب و آتش بزنیم. همه ما میدانیم که اگر روحانیون ما، مذهبیهای ما، حزب اللهیهای ما حاضر بودند برای حمایت از فیلم و سریال و کتاب و مجله دینی فقط کمی حرکت و مشارکت کنند قطعا جریانهای ضد دینی این قدر جرات و جسارت نداشتند. ببخشید ولی واقعیت تلخی که باید بدان اعتراف کرد این است که با عرض شرمندگی ما معمولا فقط برای اعدام پول میدهیم!
Sorry. No data so far.