یکی از مسائل عمده و مهم در بحث توسعه یافتگی، توسعه همه جانبه است. این نگاه به توسعه، به توسعه یافتگی در عرصههای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… اشعار میدارد.
برای تحقق چنین توسعهای مسلماً علوم انسانی و رشد و پیشرفت آن حائز اهمیت است. برای نمونه با آنکه اتحاد جماهیر شوروی سابق از توسعه یافتگی در برخی عرصهها برخوردار بود از آن به عنوان «ابرقدرت توسعه نیافته» نام برده میشد.
پروفسور «کلایتون کراکت» استاد مطالعات دینی دانشگاه آرکانزاس مرکزی آمریکا در خصوص نسبت توسعهیافتگی و رشد علوم انسانی گفت: یکی از کشورهایی که در خصوص عدم توسعه یافتگی در علوم انسانی میتوان به آن اشاره کرد چین است.
وی تصریح کرد: برای بررسی این موضوع باید به آیین کنفوسیوس رجوع کنیم. در آیین کنفوسیوس نوعی ملی گرایی نهان و پوشیده وجود دارد.
رئیس مطالعات دینی دانشگاه آرکانزاس مرکزی افزود: به عبارت دیگر در آیین کنفوسیوس نوعی ملی گرایی نهان وجود دارد که از فرهنگ چینی حمایت میکند و آنرا مورد تشویق قرار میدهد.
مؤلف «الهیات سیاسی رادیکال: دین و سیاست بعد از لیبرالیسم» تصریح کرد باید توجه داشت که چین بر روی علم و تکنولوژی تمرکز ویژه و خاصی دارد. یکی از دلایل این تمرکز رقابت با ایالات متحده آمریکا است.
وی در ادامه یادآور شد: چین از رهگذر توسعه تکنولوژیک میخواهد در رقابت با آمریکا بازنده نباشد و از اینرو توجه ویژه بر توسعه علم و تکنولوژی دارد.
کراکت در ادامه تأکید کرد: اما این کشور به رغم توسعه در علم و تکنولوژی در حوزه علوم انسانی توسعه نیافته است. علت توسعه نیافتگی چین در عرصه علوم انسانی ارتباط وثیقی با نوع و سنخ رژیم سیاسی این کشور دارد.
مؤلف «الهیات سیاسی رادیکال: دین و سیاست بعد از لیبرالیسم» در پایان تصریح کرد: ساختار بسته سیاسی این کشور اقبال چندانی به بسط و گسترش علوم انسانی نشان نمیدهد و آنرا حتی تهدیدی علیه خود نیز میپندارد.
Sorry. No data so far.