پرونده هستهای اگر متمرکز بر مباحث حقوقی باشد ایران قطعا دست بالا را خواهد داشت، ایران برای مصارف صلح آمیزش میتواند غنی سازی بیش از ۲۰ درصد هم داشته باشد. اما نطفه این پرونده از اول سیاسی بسته شده و غرب چون از آینده ایران میترسد به دنبال اطمینان سازی (ریشه کردن هر نوع فعالیت هستهای) است، و انتظار دارد ایران هم از حقوق داخلیاش دست بردارد. در این مسیر غرب به هیچ راه حلی جز «توقف کامل» رضایت نمیدهد و برای وادار کردن ایران هم جز از راه «فشار» و «چماق تحریم و تهدید» استفاده نخواهد کرد.
آمریکاییها روند مذاکرات و اقدامات بیرون از ۱+۵ را به نحوی پیش میبرند که موضوع پیشنهادات هر دو طرف در مورد ایران باشد، به طوری که رفتار خودشان به هیچ وجه مورد بحث قرار نگیرد و هیچ چیزی را هم نپذیرند، آنها میخواهند از یک طرف ایران را تحریم کنند و بعد برای برداشتن همان تحریمها از ایران امتیاز بگیرند! لغو تحریم دربرابر توقف غنی سازی قطعا راهکارِ زورگویانه و مداخله جویانهای است، و در صورت امکان، بحث درباره تحریم اساسا باید از مذاکرات هستهای حذف شود. گروه ایرانی هم تا میتواند باید از موضوعیت دادن به تحریم فاصله بگیرد.
در وضعیت عادلانه پیشنهادات طرفین باید متقابل باشد، و سپس در مورد توازن آنها بحث شود. یعنی اگر قرار است ایران اقدام مثبتی را انجام بدهد غرب هم باید حاضر باشد شبیه همان اقدام (ولو کوچکترش) را انجام بدهد، و یا اگر ایران باید دست از بخشی از حقوق مسلم داخلیاش بردارد آنها هم باید آماده باشند بعضی از حقوق داخلیشان را نادیده بگیرند. اگر راهکار تحریم و پیشنهاد لغو آن برای امتیاز گیری یک بار جواب بدهد، آنوقت معلوم نیست غربیها چه خوابهایی برای ایران خواهند دید، و چه سرنوشتی برای آینده این کشور رقم خواهند زد.
غنی سازی موضوعی کاملا داخلی است، و آمریکاییها بدون هیچ مستندی که به تأیید آژانس رسیده باشد از پیش خودشان نگرانند که برنامه ایران مصرف نظامی داشته باشد. داشتن بمب اتم اما موضوعی کاملا بین المللی است، هیچ کشوری تسلیحاتی به آن ویرانگری را برای خالی کردن روی سر خودش نمیخواهد! آمریکاییها دستکم پنج هزار بمب اتمی دارند و حتی نمیشود راجع به چرایی یکی از آنها سوال کرد، و با زور همان بمبها هم هست که به خودشان اجازه میدهند درباره امور داخلی ایران نظر بدهند، و اسمش را هم «مذاکره» بگذارند!
خواست توقف غنی سازی در ایران به بهانه نگرانی جامعه جهانی (اسرائیل، آمریکا و چند کشور اروپایی) مثل این است که ایران از آمریکا بخواهد فسادهایی مثل «ازدواج همجنسبازان» را به دلیل نگرانی اکثریت جمعیت جهان (که پایبند به اخلاق و خانواده هستند) ممنوع اعلام کند. آیا همانطور که آمریکا نگرانِ نگرانی جامعه جهانی است کشورهای دیگر هم میتوانند نگرانِ نگرانی جامعه جهانی شوند؟! آیا همانطور که آمریکا نگرانیهای امنیتی نسبت به همه جهان دارد دیگران هم میتوانند نگرانیهای اخلاقی تنها نسبت به بخشی از جهان داشته باشند؟
توقف غنی سازی زیان اقتصادی و البته افت سیاسی بسیار بزرگی برای ایران دارد، اما ممنوعیت ازدواج همجنسبازان ـ برای حفظ اخلاق و جلوگیری از انتشار فساد بیشتر در جهان ـ بعید است که ضرر اقتصادی و سیاسی عمدهای برای آمریکا (و کشورهایی مثل آمریکا) داشته باشد، اتفاقا این کار ممکن است باعث صعود رضایتمندی اجتماعی در داخل و ترمیم چهره غرب در بین بسیاری از مردم جهان هم بشود. با این وجود آیا غربیها حاضر میشوند درمقابل توقف کامل غنی سازی در ایران و رفع مطلق نگرانیشان چنین تغییرات سادهای را بپذیرند؟
بدون غنی سازی هم ایران بیشترین و قویترین دشمنان را در تمام دنیا دارد، و غربیها نمیتوانند حتی یک دلیل منطقی هم بیاورند که چرا ایران نباید «برای بازدارندگی» سلاح هستهای در اختیار داشته باشد؟ چرا تسلیحات هستهای حق مسلم ایرانیها نیست؟ چطور آمریکاییها با آن سابقه سیاه در جنگ و خونریزی باید بمب هیدروژنی داشته باشند، آنوقت ایرانیها از چند بمب اورانیومی ساده هم محروم باشند؟! سهل است که غنی سازی حق مسلم و غیرقابل معامله تمام ایرانی هاست، و هیچ دولتی هم حق مذاکره بر سر اصل آن را ندارد.
تتمه: سیاست، اقتصاد و فرهنگ در غرب رو به افول رفته، برای غرب چیزی جز بمب اتمی باقی نمانده، و تنها چیزی که شرقِ مقاومِ اسلامی برای پیروزی کم دارد بمب اتمی است. موقعیت برابر نظامی تمام آنچه را از اقتصاد شرق چپاول شده و تمام آنچه را که در سیاست از آن محروم شده باز میگرداند. مشکل شرق تنها اینست که غرب همواره در روحیه تخریب و ابزار آدمکشی پیش بوده است، اما این حکم هم مطلق نیست. غرب به هر حال رو به افول میرود، و شرق بدون تسلیحات هم برتری خودش را اثبات خواهد کرد (اگر خدا بخواهد).
Sorry. No data so far.