محمد غفاری– همیشه آرزوم بوده و هست که برای پیامبر(ص) شعری داشته باشم؛ غزل زیر هم برای خالی نبودن عریضه است.
و صدا گفت که تو حکم رسالت داری
آیه در آیه بخوان از غزل بیداری
انبیا خاتم خود را به تو دادند که خوب ـ
می شناسند تو را وقت امانت داری
جز وجود تو کسی لایق لولاک نبود
تو چنانی که خدا را به سخن واداری
آسمان لحظه ی معراج تو حیران شده است
آینه آینه از شیوهی خاتم کاری
دیدن بدر جمال تو فقط پیروزی است
از همان لحظه که در جنگ قدم بگذاری
***
و صدا گفت که تکمیل نشد دین باید
راه آن را به کسی مثل خودت بسپاری
Sorry. No data so far.