نشست بزرگداشت دکتر علی شریعتی در آستانه سیوپنجمین سالگرد درگذشت وی، عصر روز شنبه ۲۷ خرداد، در خانه موزه شریعتی برگزار شد. حسن شهرستانی، تنها سخنران این نشست بود که درباره دو موضوع «شریعتی و بازگشت به خویشتن» و «شریعتی و نقد غرب» سخن گفت.
وی در ابتدای سخنانش شریعتی را یک روشنفکر مسوول و عاشق ایران و فرهنگ ایرانی و اسلامی دانست و گفت: اعتلای ایران، دغدغه همیشگی شریعتی به حساب میآمد. او همواره از خفتی که بر این ملت حاکم شده بود رنج میکشید. این روشنفکر، با توجه به حوزه مطالعاتیاش که جامعهشناسی بود، پدیدهها را از منظر اجتماعی میدید.
شهرستانی پله نخست برخورد با بیماریهای اجتماعی را تشخیص آن بیماریها دانست و گفت: شریعتی نیز مانند جلال آلاحمد، غربزدگی و از خودبیگانکی را بیماری جامعه میدانست. جلال معانی متعددی برای غربزدگی در کتابش ذکر کرده است که به نظر من بهترین تعبیر، «سنزدگی» است. گندمی که مورد هجوم آفت سن قرار میگیرد، پوسته ظاهریاش تغییری نمیکند و از درون پوچ میشود. تنها هنگام درو محصول است که سنزدگی خود را نشان میدهد. از همین رو به عقیده من جلال با ذکر تعبیر «سنزدگی» بهترین تعبیر را برای غربزدگی به کار برد.
این پژوهشگر، عاطفی بودن ملت ایران را یکی از اصلیترین نقاط ضعف آنان در برخورد با غرب دانست و گفت: ما ملتی عاطفی هستیم و به تعبیر عامیانه یا از این ور بام میافتیم یا از آن ور بام. ما چنین برخوردی در مواجهه با غرب داشتیم و دچار بهتزدگی شدیم و این بهت با دیدن توپ و تفنگ آنها آغاز شد. توپ و تفنگ و جنایت، سمبل تجدد غرب در ایران بود. دکتر شریعتی با زیرکی در آثارش، تعبیر «تجدد» را به جای «تمدن» استفاده کرده است.
شهرستانی در بخش دیگری از سخنانش به بیتدبیری شاهان قاجار در برخورد با غرب اشاره کرد و گفت: ناصرالدین شاه سفرهای زیادی به غرب داشت، اما چیزهایی را از غرب میگرفت و در ایران پیاده میکرد که به کار پیشرفت ایران نمیآمدند. او طی سفرهایی که به غرب داشت کتاب یا تجهیزات آزمایشگاهی برای دارالفنون نیاورد و به جای آن ترشی و پارچه و تصاویر زنان را با خود به ایران میآورد. فهرست خریدهای ناصرالدین شاه به صورت مکتوب وجود دارد.
وی افزود: ما ملت عاطفی ایران در این میان، نه رومی روم بودیم و نه زنگی زنگ و خود را در مواجهه با غرب رها کردیم و دستپاچه شدیم و ظواهر تجدد را با تمدن غرب اشتباه گرفتیم. بعد از مشروطه نیز که نهضت ترجمه بار دیگر شکل گرفت، ما تنها به ترجمه کاتالوگ پرداختیم. در نهضت ترجمه دوره شکوفایی تمدن اسلامی که در قرن دوم و سوم هجری جریان داشت، نوعی هوشیاری به چشم میخورد، زیرا در آن دوران مبانی فلسفی یونان ترجمه شدند و به همین دلیل، پس از حدود ۸۰ سال تمدن اسلامی بینیاز از دانش غربی شد. نهضت ترجمه صدر اسلام دانش را وارد تمدن اسلامی کرده بود ولی ما در نهضت ترجمه پس از مشروطه، کاتالوگ دانش غرب را ترجمه کردیم.
این استاد دانشگاه یادآوری کرد: در جریان خودباختگی ما در برابر غرب، حوزه فرهنگ از همه دردناکتر بود. در حوزه صنعت، کشاورزی و پزشکی ما با محسوسات روبهروییم، اما فرهنگ امری نامحسوس است و هنگامی متوجه آسیبهای عمیق آن میشویم که از دست کسی کاری ساخته نیست. شریعتی در دوره نهضت ترجمه پس از انقلاب و فرنگیمآبی رضاخانی به دنیا آمد. او محصول دوره ترس، اضطراب، هیجان و عجله بود. شتابزدگی و نگرانی در همه نوشتهها و سخنرانیهای شریعتی مشهود است. این شتابزدگی و نگرانی در بسیاری از همدورههای شریعتی نیز وجود دارد. به همین دلیل سخنان شریعتی تا اندازهای دچار تشتت است و اضطراب در آنها احساس میشود.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شریعتی به عنوان یک طبیب اجتماعی درد جامعه را در جدایی از فرهنگ و اصالت میدانست، بنابراین بازگشت به خویشتن را برای این درد تجویز میکرد. او میگفت بازگشت به خویشتن به این معنا نیست که بر استخوانهای گذشتهمان گریه کنیم، بلکه باید خودِ بالفعلمان را پیدا کنیم.
این پژوهشگر ادامه داد: شریعتی، دیدارهای هانری کربن با علامه طباطبایی را مصداق بازگشت به خویشتن میدانست. او درباره این دیدار میگفت یک انسان ۱۵۰۰ ساله با یک انسان ۲۵۰ ساله کشتی میگیرد و پیداست که کدام یک از آنها پیروز است. او علامه طباطبایی را انسانی با پشتوانه تمدنی ۱۵۰۰ ساله در برابر کربن با پشتوانه ۲۵۰ ساله میدید. انسان ۱۵۰۰ ساله هیچگاه به انسان ۲۵۰ ساله باج نمیدهد، زیرا استوار است و در گفتوگو و مباحثه خود را نمیبازد.
وی افزود: هر سخنی، تاریخ و جغرافیا دارد. شریعتی در دوران خودباختگی سخن میگفت و با تمام وجود با این خودباختگی مبارزه میکرد. سخنرانیهای اوگاه به چندین ساعت میرسید بدون اینکه مخاطبانش خسته شوند. یک دلیل عمده جذب مردم به سخنان شریعتی، ادبیات قوی او بود. او ذاتا ادیب بود. به نظر من یکی از زیباترین نثرهای ۲۰۰ سال اخیر، متن هشت صفحهای «حسین وارث آدم» شریعتی است.
شهرستانی، نیافتن محکمات اندیشه شریعتی در نوشتههایش را یکی از مشکلات درک اندیشه وی دانست و گفت: یافتن محکمات اندیشه شریعتی به دلیل غالب بود وجه عاطفی نوشتههایش دشوار است. البته او بر مساله «بازگشت به خویشتن» تاکید بسیار دارد و شاید تنها یکی از محکمات نوشتههای شریعتی است که بر مخاطبان او روشن باشد. پیدا کردن سایر محکمات در کتابهای شریعتی نیازمند این است که متن او را از غلبه عاطفی دربیاوریم.
وی افزود: شریعتی در زمانهای میزیست که از یک سو، تئوری انقلاب مارکسیستی بسیاری از مناطق جهان را دربر گرفته بود و از سوی دیگر مسلمانان ایران طی چندین قرن دچار خمودی و یاس شده بودند. سلسلههای حاکم در قرنهای متمادی، با مردم جز با تحقیر و سرکوب رفتار نمیکردند و از طرف دیگر، چنان جو روشنفکری شکل گرفته بود که حتی مومنان، ایمان خود را پنهان میکردند.
این پژوهشگر یادآوری کرد: شریعتی به عنوان یک جامعهشناس مسوول دریافته بود که نباید نقش بلندگوی غربیان را در کشورهای جهان سوم بازی کرد. ما باید حرف خودمان را بزنیم و برای این کار باید بضاعت داشته باشیم. این جامعهشناس، از ادبیات فاخر ایران و پیامهای روشنفکران دینی استفاده کرد تا ازخودبیگانگی حاکم بر جامعه را از میان ببرد و در بسیاری کتابهایش این موضوع را مطرح میکند.
شهرستانی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شریعتی بازگشت به خویشتن را بازگشت به قرآن امام علی (ع) میدانست. او یک بازخوانی اجتماعی از متون دینی داشت. فرق او با اندیشمندان دیگر نیز این بود که او چندان به معقول و منقول کاری نداشت و مسایل مختلف را از منظر جامعهشناسی مطالعه میکرد.
Sorry. No data so far.