پس از گذشت بیش از یک ماه از انتشار مطلب «پذیرش حساب نشدۀ کپیرایت جهانی؛ تحمیل هزینۀ گزاف به کشور» در سایت خبری الف، پاسخی با عنوان «این گرانی خوش آیند است» نوشتۀ آقای اسکندری در این سایت منتشر شده که با مطالعۀ آن به عنوان یک دانشآموختۀ نرمافزار، دانشجوی دکتری و فعال در عرصۀ تولید محصولات نرمافزاری، ضروری دیدم که برای روشن شدن ابهامها و نیز رفع برخی سوء تفاهمها، مطلبی تکمیلی دربارۀ پیوستن به کنوانسیونهای بین المللی مالکیت معنوی بنویسم.
بر خلاف عنوان کاملاً روشن مطلب بنده که تنها به «کپی رایت بین المللی» اختصاص داشت، در آغازِ پاسخ آقای اسکندری اینگونه عنوان شده که مطلب مورد بحث در انتقاد به «مالکیت معنوی» به طور عام، نوشته شده است. حال آنکه نگارنده منتقد نگاه سرمایهسالارانه و سودمحور به مالکیت معنوی است و مالکیت معنوی در چارچوب اسلام و قوانین کشور، برای رشد و پیشرفت میهن را تأیید میکند.
موضوع بحث واضح است: در شرایطی که تحریم هستیم و هیچ کالائی (از جمله نرمافزار) را بر طبق قوانینِ (البته ظالمانه) خودشان به ما نمیفروشند. در این شرایط، پذیرش قوانین مالکیت معنوی کشورهای تحریم کننده چه معنائی دارد؟ مثالی میزنم تا بحث روشن شود.
شهید احمدی روشن، علاوه بر سوابق علمی قابل توجه در بحث غنیسازی، یک مسئولیت مهم را بر دوش میکشید: «معاونت بازرگانی سایت نطنز». وظیفۀ ایشان تهیۀ زیرساختها و ملزومات فنی مورد نیاز دانشمندان فعال در عرصۀ غنیسازی بود و این کار را به بهترین صورت ممکن به انجام میرساند. از ایشان نقل قول شده است که میگفت: چیزی نیست که بچهها نیاز داشته باشند و من نتوانم تهیه کنم!
وقتی نیازمندیهای شرکتهای صنعتی و تحقیقاتی کشور را بررسی میکنیم، میبینیم که همیشه در کنار ملزوماتی که در داخل کشور تولید میشود، بخشی از دستگاهها و نرمافزارها هست که باید از نمونۀ خارجی آن بهره گرفته شود و بدین صورت تحریمها مهم میشوند: آنچه ما نیاز داریم به ما نمیفروشند. اینجاست که شخصی مانند شهید احمدی روشن از این محدودیتها عبور میکند و با سفرهای شبانهروزی به اقصا نقاط جهان، ملزومات مختلف سایت نطنز را از راهی که آمریکائیها نمیدانند و در حقیقت برخلاف قوانین آنهاست تهیه میکند و موتور فناوری کشور را به پیش میبرد.
حال در این شرایط، اگر مجلس تصویب کند که مالکیت معنوی محصولات غربی باید در قوانین کشور مورد حمایت قرار بگیرد، چه اتفاقی میافتد؟ جز این است که با پذیرش قوانین آمریکائی امثال شهید احمدی روشن به جرم انتقال غیرمجاز محصولات و فناوریها باید تحت تعقیب قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرند؟
در نمونۀ بالا، اگرچه به یک مؤسسۀ تحقیقاتی با فناوری پیشرفته یعنی سایت نطنز پرداخته شد، اما این مسئله محدود به سایت نطنز نیست و تمام پروژههای علمی و صنعتی ما با این موضوع درگیرند. اکثریت کاربران خانگی ما هم از نرمافزارهائی مانند سیستم عامل ویندوز و آفیس بهره میگیرند، که با وجود تحریمهای اعمال شده از سوی شرکت آمریکائی مایکروسافت، از راههای جایگزین تهیه شده و در دسترس آنها قرار گرفته است.
آیا دستاندرکاران تهیۀ مقدمات پذیرش کنوانسیونهای بین المللی مالکیت معنوی و فراتر از آن هضم ایران در سازمان تجارت جهانی، اندیشیدهاند که با پذیرش اجباری قوانین غربیها، چه معضلاتی برای کشور پیش میآید؟ کسی که بخواهد محصولی را بخرد، به جهت تحریم به او نمیفروشند و اگر هم بخواهد تحریمها را دور بزند، با قوانین جمهوری اسلامی ایران در تعارض قرار خواهد گرفت و باید مورد بازخواست قوۀ قضائیه قرار بگیرد!
البته نباید انکار کرد که در مقابل عدۀ معدودی هم منتفع میشوند. البته این عدۀ معدود تولیدکنندگان نرمافزار نیستند، چرا که هماکنون نیز قوانین کشور حق مالکیت معنوی تولیدکنندگان ایرانی را به رسمیت میشناسد و البته با پذیرش کپی رایت بین المللی، تولیدکنندگان ایرانی حتماً متضرر میشوند. مثالی بزنم: آیا تولیدکنندهای که برای قرارداد تولید یک نرمافزار چند میلیونی باید چند صد میلیون برای زیرساخت پایگاه داده اراکل –که برای برخی کاربردها تنها گزینه است- بپردازد، میتواند از ورشکستگی بگریزد؟ در این بین منفعت اصلی نصیب دلالانی میشود که محصولات گران قیمت خارجی را وارد میکنند و به طور معمول از آن ۵۰% تا ۱۵۰% حق دلالی برمیدارند.
نکتۀ آخر اینکه متأسفانه حق امتیاز بازی گرشاسب به یک شرکت آمریکائی، یعنی DeadMage (به معنی جادوگر مرده) که مستقر در تگزاس میباشد، منتقل شده است. در پاسخ رسمی این شرکت به سؤالی دربارۀ تولیدکنندگان بازی، آمده که برخی دستاندرکاران شرکت آمریکائی از تولیدکنندگان اصلی بازی هستند، که به آمریکا آمدهاند، و توسعۀ بازی از این پس توسط شرکت DeadMage صورت میگیرد. بدین ترتیب دیگر نمیتوان این بازی را «ایرانی» نامید، و البته میتوان نگرانی آقای اسکندری را هم درک کرد. اگر گرشاسب یک محصول آمریکائی است، مهم است که قانونی باشد تا از کپی این بازی جلوگیری کند تا بتوان آن را به قیمت بالاتر فروخت.
اما آیا بهتر نیست به جای سود یک شرکت آمریکائی، به فکر هموطنانمان باشیم؟ آیا به خاطر منفعت عدهای معدود، باید گرانی و رنج به همۀ مردم کشورمان تحمیل کنیم؟ این سؤال مهمی است که متأسفانه آقای اسکندری در مطلب خود به آن پاسخی ندادهاند. اشکالات دیگر در متن آقای اسکندری بسیار است که پاسخ به آنها را به فرصتی دیگر موکول میکنم.
Sorry. No data so far.