تریبون مستضعفین– آیتالله خامنهای در اولین مراسم رسمی بزرگداشت دکتر شریعتی پس از انقلاب، در سخنانی با اشاره به «سوابق دوستی و برادری و الفت و انس» خود با مرحوم شریعتی، وی را «حقیقتپذیر» و رو به سوی کمال معرفی کرده است و معرفی امثال استاد شهید مرتضی مطهری به جامعه را به یمن فضایی دانسته است که شریعتی ایجاد کرده بود.
ایشان در این سخنرانی که در مسجد اعظم قم ایراد شده است و به تاریخ ۴ تیرماه ۱۳۵۹ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است، با تمجید از روشنفکری دینی به عنوان روشنفکری «آمیخته به مردم»، اختلافات بر سر دیدگاههای شریعتی را «قلمزدنهای بیثمر و احیاناً زیانبخش» میخواند که توطئهی دشمنان است.
متن کامل این سخنرانی برای اولین بار توسط تریبون مستضعفین باز نشر میشود.
متن کامل بیانات آیتالله خامنهای در سومین سالگرد دکتر شریعتی
دانلود تصویر صفحهی مربوط به این سخنرانی از روزنامه جمهوری اسلامی
بخشهایی از این سخنان را که در آن به مرحوم شریعتی اشاره شده است را در ادامه میخوانید:
«در سال 50 یا 51 آن وقتی که احساسات ضدشریعتیگران در اوج تخاصم بود و اینجا و آنجا و بحثها و قلمزدنهای بیثمر و احیانأ زیانبخش و گفتن و شنیدنهای بیفرجام پایانناپذیر وقت عزیز جامعه و ما و انقلاب ما را میگرفت جوان طلبهای در مدرسه فیضیه قم و یا ظاهرأ در صحن آمد پیش من گفت من از قم با شوق و علاقهی وافری برای شرکت در کلاس اسلامشناسی حسنیه ارشاد هر هفته به تهران میروم و این هفته هم رفته بودم و شریعتی را استاد خود میدانم. اما رفتم آنجا در ضمن بیانات دکتر جملهای گفته شد در راجع به روحانیون من احساس ناراحتی و شرم کردم و خجالت کشیدم اهانت بود و گله کرد که چرا این استاد عزیزی که ما به او علاقه داریم گاهی در حرفها تعبیرات نیشداری بکار ببرند. من عیناً این مطلب را به مرحوم دکتر گفتم.
از خصوصیات دکتر شریعتی حقیقتپذیری بود، برخلاف آنچه که گفتهاند و نوشتهاند حرف را گوش میکرد و اگر درست مییافت میپذیرفت و اگر کسی به خط فکری این متفکر عزیز در میانه سالهای 46 و 47 تا 52 نگاه کند، به روشنی این تغییر جهت را در چند بخش میبیند. دائمأ رو به بهتر شدن و تکاملیابی و رفع عیب حرکت میکرد. از این گله و شکایت برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم کرد و چند سخنرانی پرشور و تغییرات واقعبینانه درباره حوزههای علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب گوشهای از این جبران بود… این ذهن بیدار و این چشم نافذ دقیقأ موضع حوزههای علمیه و طلاب جوان را دریافت کلی جامعه ایران و انقلاب ایران احساس و لمس میکند. چیزی که نه قبل از او و نه متأسفانه بعد از او مدعیان پرچمداری روشنفکری نیمه اسلامی آنرا از بن دندان درک نکردند، او میفهمید و درک میکرد و راستی امروز جایش خالی است.»
«شریعتی آن کسی بود که نقطه التقاع روشنفکری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بیانه و روشنفکرانه اسلامی دارد. به قول آقایان آنتیتز جریان روشنفکری ضد اسلامی دقیقا شریعتی بود.
من پیش از خیلی از کسانی که بعدها با پارهای از اشتباهات دکتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت نقطههای اشتباه را در اندیشه او مشاهده میکردم، لمس میکردم، گاهی هم با هم بحث میکردیم، اما میدیدم که او چه میکند، لمس میکردم که او چه هنر بزرگی دارد به کار میبرد، نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیلکرده و روشنفکر در آن روز یک نمای ضدروشن بینی بود… این کار شریعتی توانست نسل جوان را یکجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بکشاند اینکار را او به طبیعت خود میکرد تصنعی در اینکار نداشت. طبیعتا اینطوری بود او خودش یک چنین ایمانی داشت، او خودش یک جنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود که آنچه از او میتراوید میکرد.
بعد از بلوغ شریعتی در عرصه روشنفکری و بر منبر روشنفکری اسلامی بسیار بودند کسانی که معلمان شریعتی بودند اما کشف نشده بودند، ولی کشف شدند، شریعتی به خود من بارها میگفت که من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش میدانست و ستایشی که او از مطهری میکرد، ستایش یک آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوای مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسن ظن و اقبالی که جوان روشن بین روشنفکر و نسل تحصیل کرده به اسلام پیدا کرده بود شناخته شد قبلأ مطهری را همکارها و همدرسها و شاگردهایش فقط میشناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد که آن آفاق را از لحاظ جو کلی کوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت. البته ارج و ارزش فیلسوف متفکر پرمغزی مثل مطهری در جای خود روشن و واضح است.»
شاید تحلیل آقای خامنه ای اشتباه باشد
آقا یا خانم علی محمدی ،حاضرین بپذیرین که کسی که عمیقانه می شریعتی رو شناختن و خودشون تحصیلات و فکرشون از من و شما قویتره اشتباه کردن ولی یه وقت نپذیرین که شاید تحلیل خودتون اشتباه باشد!