در خبرها آمده بود که آلبالوی اسرائیلی وارد بازار شده است. البته این اتفاق جدیدی نیست که از موجودیتی به نام رژیم اسرائیل میوه وارد کشور میشود. حتی در گذشته شاهد ورود میوه با بر چسبهای اسرائیلی نیز بودهایم.
این یادداشت در صدد این نیست که به بررسی واردات میوه از خارج و تأثیر آن بر باغداری داخلی بپردازد. بلکه درصدد است تا مصرفگرایی را مورد مداقه قرار دهد و به این بپردازد که چگونه هویت افراد در حال حاضر به نوع کالای مصرفی آنها پیوند خورده است.
الگوی مصرف در هر جامعه، نقشی تعیینکننده در تخصیص منابع برای تولید انواع کالاهای تولیدی، شیوه توزیع آنها و همچنین توسعه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. بنابراین، اگر الگوی مصرف جامعهای، افراد را به مصرف هر چه بیشتر ترغیب کند، بخش اعظم منابع درآمدی جامعه به مصرف اختصاص مییابد و در نتیجه، از سطح پسانداز کل و به تبع آن سرمایهگذاری کاسته میشود و این امر، جامعه را با کاهش تولید و فقر اجتماعی روبرو میکند.
ضعف اقتصادی نیز خود زمینهساز فقر فرهنگی و انحطاط اجتماعی است و برعکس، اتخاذ الگوی صحیح و منطقی در مصرف میتواند آثار مثبت فردی و اجتماعی فراوانی به دنبال داشته باشد. در سطح کلان، هماهنگی و تناسب بین امکانات یک جامعه با نیازها و خواستهای افراد آن، کسب استقلال، اقتصادی و دستیابی به عزت و سرافرازی را ممکن میسازد و در سطح فردی، اجتناب از مصارف غیرضروری و تجملی که به معنای متوازن ساختن درآمدها و هزینههاست، آرامش روحی و روانی را به همراه میآورد.
با تأملی در دو واژه مصرف و مصرفزدگی، مشخص میشود که آنچه این دو را از یکدیگر جدا میکند، آن است که اساس مصرف بر پایه نیازهای حقیقی و طبیعی انسانهاست، در حالی که مصرفگرایی و مصرفزدگی، در نیازهای کاذب و زیادهخواهیهای انسان ریشه دارند.
در حقیقت، این نیازهای کاذب و غیرضروری انسانهاست که آنان را به سوی انواع اسرافها و زیادهخواهیها سوق میدهد و از آنان انسانهایی مصرفزده میسازد و این در حالی است که «از جمله مباحث اساسی اسلام در اخلاق مصرف، نفی نیازهای کاذب و غیرواقعی است که خود، از تمایزات اساسی میان مکتب اقتصادی اسلام و نظام سرمایهداری به شمار میرود. از دیدگاه اسلام، نیازهای مادی آدمی، باید در حد متعارف تأمین شوند امّا مصرف بیهوده و کاذب به هیچ روی تأیید نمیشود».
اما مصرفگرایی یا به عبارت دیگر مصرف غیر لازم از کجا نشأت میگیرد و چه پیوندی با نظام سرمایهداری دارد. به طور خلاصه آنچه میتوان بیان داشت این است که تولید حداکثری و مصرف انبوه کلید توسعه نظام سرمایهداری است.
در این مسیر یکی از الزامات رسیدن به حجم عظیم تولید، مصرف انبوه و فراگیر است. به همین خاطر مصرف در غرب از حیث کمّی و کیفی دستخوش تغییرات فراوانی شد. تحلیلگر معروف «ویکتور لُبو» به روشنی راه حلی را شرح داد که هم اکنون به صورت یک ارزش در تمام سیستم سرمایهداری درآمده است. او معتقد است: «اقتصاد با بهرهوری بالای ما نیاز دارد که مصرف را به عنوان روش زندگیمان قرار دهیم و خرید و مصرف کالا را به شعائر و مناسک تبدیل کنیم یعنی رضایتمندی روحی و نفسانی را در مصرف جستوجو کنیم.»
در خصوص نسبت مصرف و هویت افراد در جامعه بوردیو میگوید: اقتصاد جدید طالب دنیای اجتماعی است که در آن مردم به همان اندازه که بر اساس ظرفیتشان در تولید ارزیابی میشوند، بر حسب ظرفیتشان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد. در یک تبلیغات ساعت در کشور آمده بود که «ساعت شما هویت شما» که نشان از پیوند خوردن هویت افراد با مصرف آنها بود. در واقع این پدیده وقتی به فرهنگ غالب در یک جامعه تبدیل شود باید تأمل جدیتری در وضع فرهنگی صورت گیرد.
همچنین «باکاک» در کتاب مصرف خود مینویسد: «مصرف برای تداوم سرمایهداری، مؤلفهای حیاتی است به این دلیل ساده آشکار، سودی وجود نخواهد داشت مگر اینکه بتوان محصول را در عوض پول فروخت. این نظام، نوعی» سرمایهداری مصرفی «است.»
ممکن است به تصور برخی این نوع مصرفگرایی ناشی از سرمایه اجتماعی حاکم بر رفتار اقتصادی مردم باشد، اما سؤال اصلی این است که بهرهبرداری از این منابع خدادادی به چه قیمتی انجام میپذیرد و توسط چه کسانی رهبری میشود و برای چه کسانی منفعت دارد؟ در جواب باید گفت که سرمایههای متراکم در نظام سرمایهداری، آزادی بیمرز اقتصادی و استفاده از آزادی و سرمایه در جهت سودجویی حداکثری، مجوزی برای این امر شده است.
در کنار این استثمار نوین غربی، سهم جوامع فقیر چیزی جز فقر، محرومیت و گرسنگی و فقدان حداقلهای زندگی انسانی نبوده است. این در حالی است که بر طبق آمار سازمان ملل، سالانه مردمان زیادی فقط به خاطر نبود مواد غذایی و امکانات درمانی جان خود را از دست میدهند و در عین حال در کشورهای توسعه یافته تشویق هرچه بیشتر به مصرف بالاتر صورت میگیرد آن چنان که روژه گارودی در کتاب خود مینویسد: «… اقتصاد آزاد» به شیوه غربی «برای رفع احتیاج بازار نیست بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است!».
اما دین اسلام در مورد چگونگی مصرف چه میگوید و چه آموزههایی دارد. مصرف طیبات و آنچه در شریعت اسلامی حلال شمرده میشود، نامحدود نیست و باید اصل اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط در آن رعایت شود. خروج از این اصل، پیروی از شیطان معرفی شده است. «ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید» (سوره بقره، ۶۰).
اهمیت اعتدال در مدیریت زندگی فردی و اجتماعی به اندازهای است که امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: «هرگاه خداوند بخواهد به بندهای خیری برساند، میانهروی و تدبیر نیکو را به او میآموزد و او را از بیتدبیری و اسراف دور میکند»، زیرا خداوند میانهروی را دوست و اسراف را دشمن میدارد. همچنین در جای دیگر، نتیجه قهری رعایت نکردن اعتدال در مصرف چنین بیان شده است که افراد یا جامعهای، امور مالی و اقتصادی خود را درست (با اعتدال و میانهروی) اداره نکند، گرفتار فقر و سختی میشود.
Sorry. No data so far.