حوزه علمیه مهد آزاد اندیشی، عقلانیت و خردورزی است. طلاب از ابتدای ورود به حوزه با عبارت «نحن ابناء الدلیل» آشنا میشوند و از اساتید خود میآموزند که نظرات و افکار گوناگون را نقادانه مو شکافی کنند، آنگاه بپذیرند، یا رد کنند.
ره آورد این نقد و نظر علمی و موشکافانه، اندیشه ورزی، رشد علوم اسلامی در عرصههای مختلف و در نتیجه پویایی و شادابی حوزههای علمیه است.
در این بین اما جریانی سطحی نگر که هر از چند گاهی به تناسب شرایط و اوضاع، در حوزههای علمیه ظهور و بروز مییابد، آسیبهای جدی را متوجه جریان خرد ورزی و عقلانیت اسلامی در حوزههای علمیه کرده است.
این جریان که تصریح میکند قصد دارد حوزه را به ۵۰ سال قبل بازگرداند، چند صباحی است که با تشدید فعالیتهای خود، از یک سو اختلافات شیعه و سنی را برجسته کرده و به دشمنیها دامن میزند، از سوی دیگر در پوشش مخالفت با فلسفه و عرفان، بزرگانی را که پشتوانههای تئوریک نظام اسلامی محسوب میشوند، تخریب میکند و از سوی دیگر با طرح گفتمان «حوزه سنتی»، جدایی حوزه از نظام اسلامی را تبلیغ میکند.
حجت الاسلام علی امینینژاد، استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه قم، ضمن برشمردن ویژگیها و ممیزههای جریان تحجرگرا، از بزرگان حوزه خواست جلوی رشد این جریان را که باعث ایجاد شکاف در حوزه و سردرگمی جامعه و کند شدن حرکت انقلاب اسلامی میشود، بگیرند.
حجت الاسلام امینینژاد در ابتدای این گفتوگو اظهار داشت: یکی از جریانهایی که در ابعاد مختلف، برای جامعه به خصوص جامعه حوزوی، مضر است، جریان تحجر گرا است.
وی با اشاره به عرصههای فعالیت جریان تحجر گرا اظهار داشت: جریان تحجر گرا در همه حوزههای دانشی از جمله فقه، اصول، تفسیر و مباحث تاریخی وجود دارد، اما به صورت سنتی یکی از بزرگترین شاخصههای آن، ضدیت با فلسفه و عرفان است.
بعد از رحلت حضرت امام (ره) جریان تحجرگرا مجددا به میدان آمد
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه تصریح کرد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل عظمت شخصیت حضرت امام، جریاناتی مانند تحجرگرایی، غرب زدگی و تجدد گرایی طرد شده و به محاق رفتند.
وی افزود: بعد از رحلت حضرت امام (ره) با فاصلهای اندک، یکی از مخالفتهای عمده با تفکر ایشان به عنوان تجدد گرایی غربی در فضای علمی دانشگاهی و سیاسی کشور مطرح شد، که همه ما سیرآن را در دهه هفتاد میشناسیم. یک دهه بعد از تجدد گرایی غرب گرا، جریان تحجرگرای حوزوی به میدان آمد. این جریان در ابتدا به صورت غیر واضح و با چراغ خاموش در لایههایی از حوزه به فعالیت مشغول شد، اما در سالهای اخیر با شدت بیشتری بروز پیدا کرده است.
استاد حوزه علمیه خاطر نشان کرد: اگر جامعه اسلامی بتواند همانند جریان تجدد گرای غربی، این جریان را نیز به سلامت پشت سر بگذارد، انقلاب اسلامی به صورت استوار و مستحکم به پیش خواهد رفت.
حجت الاسلام امینینژاد با اشاره به اهداف جریان تحجرگرا خاطر نشان کرد: این جریان در حال حاضر در حوزه علمیه وجود دارد و در حال تشدید فعالیت خود است. در برخی از جلسات، این اشخاص تصریح داشتند که ما تصمیم داریم حوزه را به ۵۰ سال قبل برگردانیم. حوزه ۵۰ سال قبل، همان حوزهای است که حضرت امام (ره) از آن مینالید. حضرت امام (ره) از جریانی که آن را تحجر گرایی میخواندند، به شدت نالان و نگران بودند. ایشان میفرمودند درد و رنجی که من از این جریان کشیدم، از دیگران نکشیدم.
استاد فلسفه و عرفان خاطر نشان کرد: امام راحل (ره) برای معرفی این جریان، نقل میکنند که پسرم، سید مصطفی در مدرسه فیضیه از ظرفی آب میخورد، عدهای آن ظرف را آب کشیدند، به دلیل اینکه من در حوزه فلسفه میگفتم.
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه ادامه داد: همان طور که عرض کردم این جریان در ابعاد مختلف دانشی قابل بحث است و بنده چند ویژگی این جریان را در فضای مقابله با فلسفه و عرفان مورد بررسی قرار میدهم. هر چند اصل این ویژگیها در همه ساحتها تقریبا مشترک است.
سطحی نگری؛ اولین ممیزه جریان تحجر گرا
حجت الاسلام امینینژاد اولین ممیزه این جریان را سطحی نگری دانست و گفت: در هر دانشی همان طور که مباحث سهل و آسان وجود دارد، مباحث پیچیده و سخت نیز وجود دارد که فهم آن نیازمند دقت و تعمق زیاد است، مثلا در دانش اصول فقه برخی از بحثها واقعا سنگین و پیچیده است و فهم آن برای همه میسور نیست. در دانشهای عقلی این مسأله جدیتر است.
وی ادامه داد: در این فضا توقع این است که با دقت و تأمل به نقد آموزههای فلسفی و عرفانی پرداخته شود، اما جریان تحجرگرا با نگاه بسیار سطحی با این آموزهها مواجه میشود.
وی نمونههایی از سطحی نگری جریان تحجرگرا را بر شمرد و خاطر نشان کرد: یکی از کسانی که در این فضا فعال است، میگوید: من وحدت شخصی وجود را ظرف ده دقیقه برای بچههای دبستانی مطرح میکنم. جالب است که بحث وحدت شخصی وجود، اوج کار فیلسوفی مثل ملا صدرا است. همچنین همه کسانی که ما آنها را به تیز بینی و تیز یابی میشناسیم، مثل حضرت امام (ره)، علامه طباطبایی، شهید مطهری و… بر صعوبت و پیچیده بودن این بحث تأکید کردهاند، اما این جریان میگوید من ظرف ده دقیقه آن را به بچههای دبستانی منتقل میکنم.
منتقدانی که فلسفه را نقد میکنند، اما بیش از بدایة الحکمة نخواندهاند
وی ادامه داد: یا مثلا وقتی از یکی از آقایانی که در مقام نقد فلسفه و عرفان است، سؤال میشود چه مقدار فلسفه خواندهاید، با صداقت میگوید که من بدایة الحکمه علامه طباطبایی را خواندهام و نهایة را نیز تورقی کردهام. این در حالی است که بدایه اولین و ابتداییترین کتابی است که در این مسیر خوانده میشود.
حجت الاسلام امینینژاد تصریح کرد: ممکن است کسانی در این فضا اشکالات دقیقی را مطرح کنند، اما سؤال این است که آیا در نقد دانشی مانند فلسفه که تقریبا سخت و پیچیده است، بهرهمندی از این مقدار دانش کافی است؟
استاد فلسلفه و عرفان حوزه علمیه به عنوان مثال آثار غزالی را در رد و نقد فلسفه مورد توجه قرار داد و خاطر نشان کرد: در فضای نقد فلسفه، غزالی دو کتاب نوشته است، یکی مقاصد الفلاسفه و دیگری تهافت الفلاسفه. اولی را برای این نوشته که نشان دهد از مباحث فلسفی اطلاع دارد و تهافت الفلاسفه را در نقد و رد آموزههای فلسفی نوشته است.
حجت الاسلام امینینژاد ضمن تأکید بر سطحی نگری غزالی در نقد فلسفه اظهار داشت: با مراجعه به این دو کتاب، دانش او را در زمینه فلسفه واقعا سطح پایین مییابیم. ملاصدرا علی رغم اینکه در برخی از عرصهها برای غزالی ارزش قائل است، در زمینه فهم فلسفی برای او ارزش قائل نیست و میگوید او در این عرصه مثل بچهای است که زره پوشیده و میخواهد با أَبطال مبارزه کند.
وی خاطر نشان کرد: برخی از رگههای موجود در جریان تحجر در فضای نقد فلسفه و عرفان، بسیار نازلتر از غزالی در فهم و نقد فلسفه عمل میکنند.
مفاهیم و اصطلاحات فلسفی برای جریان تحجرگرا روشن نشده است
حجت الاسلام امینینژاد تأکید کرد ممیزه دیگر جریان تحجرگرا برداشتهای نادرست از اصطلاحات فلسفی و عرفانی است و افزود: برخی از این آقایان با کنایه و تمسخر میگویند که طرفداران فلسفه و عرفان ما را به نفهمیدن مفاهیم فلسفی و عرفانی متهم میکنند. بنده در اینجا دو نمونه از برداشتهای این آقایان را ذکر میکنم تا خوانندگان قضاوت کنند.
وی با اشاره به جلسات بحث و گفتگو با مخالفان فلسفه و عرفان، نمونهای از برداشتهای نادرست از اصطلاحات عرفانی را برشمرد و خاطر نشان کرد: در یکی از جلسات، به آقایی که در این فضاها به شدت فعال است و دائما به بزرگان فلسفه و عرفان حمله میکند، گفتم برداشت خودتان را راجع به وحدت شخصیه وجود که در آموزههای عرفانی مطرح است، بیان کنید.
وی ادامه داد: ایشان گفت عرفا در ضمن مثال موج و دریا این بحث را توضیح میدهند و معتقدند تک تک امواج، دریا نیستند، اما مجموع تکههای امواج، دریا هستند، بر این اساس هر یک از موجودات به تنهایی خدا نیست، اما مجموع آنها خداست.
استاد حوزه علمیه قم ضمن تأکید بر نادرست بودن این برداشت، تصریح کرد: صدرالمتالهین در جلد دوم اسفار ص۳۴۵ این توهم را که خدا مجموع عالم است، به جهله صوفیه نسبت داده و آن را کفر فاحش و زندقه صرف میداند و نسبت دادن آن به بزرگان عرفا را دروغ محض و افک عظیم میخواند.
محقق علوم اسلامی، ادامه داد: این شخص بر اساس همین برداشت، به عرفا حمله کرده و آنها را متهم به کفر گویی میکند، در این جلسه به وی گفتم عرفا در مورد خدا چنین دیدگاهی ندارند و این برداشت شما اشتباه است. ایشان اصرار میکرد که نظر عرفا همین است، عرض کردم در حال حاضر حداقل ده نفر از علمای طراز اول که متخصص عرفان نظری هستند در حوزه وجود دارند، شما از آنها سؤال کنید که آیا این برداشت از کلام عرفا درست است؟ قطعا همه آنها پاسخ منفی خواهند داد.
وی خاطر نشان کرد: خوب توقع است که ایشان این برداشت نادرست را اصلاح کند، اما متأسفانه باز هم شاهد هستیم که همین حرف را تکرار میکند و بر اساس آن به بزرگان عرفا حمله و حتی جسارت میکند.
واژه عینیت در عرفان اسلامی به معنای معیت در عین غیریت است
استاد فلسفه و عرفان به عنوان نمونه دیگر، به برداشت غلط از واژه عینیت اشاره کرد و گفت: کسانی که با مباحث فلسفی آشنا هستند میدانند که واژه عینیت بسیار دقیق و قابل تأمل است و در بحثهای مختلفی از جمله وجود ذهنی، حرکت، علت و معلول و… کاربرد دارد. این واژه در هر یک از این موضوعات معنای خاص خودش را دارد.
حجت الاسلام امینینژاد کاربرد مهم واژه عینیت را تبیین رابطه حق و خلق در عرفان دانست و خاطر نشان کرد: این بحث در نقاط اوج حکمت متعالیه و عرفان مطرح میشود و کلمه عینیت در این بحث معنای ظریف و بسیار دقیقی دارد.
وی با اشاره به برداشت جریان تحجرگرا از این واژه تصریح کرد: جریان تحجرگرا این واژه را مطرح میکند و با استناد به بعضی از جملات و بدون توجه به معانی مختلف این واژه در فلسفه و عرفان، میگوید فلاسفه و عرفا معتقدند حق و خلق عین هم هستند و هیچ تفاوتی با هم ندارند.
محقق علوم اسلامی با تأکید بر نادرست بودن این برداشت اظهار داشت: عرفا چنین سخنی نمیگویند. بحث عینیتی که در کتب عرفانی مطرح است، معیّت است. عرفا معتقدند مسأله معیتی که در آیات و روایات در ارتباط با حق و خلق مطرح شده، بسیار دقیق است و بیانگر یک نوع عینیت در عین غیریت است.
حجت الاسلام امینینژاد به سخنان حضرت علی (ع) در تبیین رابطه حق و خلق در نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: در عبارات حضرت، همراهی و معیتی برای حق و خلق بیان شده که در عین حال که حق در تمام تار و پود اشیاء است، اما غیر آنان است. در روایات دیگری تباین حق از خلق تباین وصفی بیان شده نه تباین عزلی.
وی ادامه داد: این هنر حکمت متعالیه و عرفان اسلامی است که میتواند این معنای دقیق را توضیح دهد و آیات و روایاتی را که در این زمینه وجود دارد، تفسیر کند.
حجت الاسلام امینینژاد با تأکید بر اینکه حکمت و عرفان اسلامی غیریت بین حق و خلق را بر نمیدارد، ادامه داد: همین آقایان عرفا که بر معیت و عینیت تأکید میکنند، در متون زیادی بر غیریت تأکید میکنند که در ادامه به دو متن اشاره میشود.
وی به سخن ابن عربی در رساله عینیتة الوجود اشاره کرد و گفت: ابن عربی بعد از توضیح وحدت شخصیه وجود، میگوید: فافهم هذا لان لا تقع فی غلط الحلولیة، لا هو فی شی و لا شی فیه و لا داخلا و لا خارجا. «این مطلب را درک کن تا به توهم حلولیت دچار نشوی، نه خدا در چیزی از اشیاء است و نه چیزی در خداست، چیزی داخل یا خارج خدا نیست»
وی با تأکید بر شباهت این سخن با فرمایش امام صادق (ع) خاطر نشان کرد: امام صادق (ع) میفرمایند: لا خلقه فیه و لا هو فی خلقه. در عین حال در فرمایش دیگری میفرمایند: هو فی کل مکانٍ. «حق تعالی در هر مکانی هست.» این جملات بیانگر معیت شدید در عین مغایرت است.
استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه به عنوان دومین نمونه، جملات امام خمینی (ره) در کتاب مصباح الهدایة را ذکر کرد و گفت: حضرت امام (ره) در این کتاب عرفانی میفرمایند: هذه الحقیقة الغیبیة غیر مربوطة بالخلق و متباینة الحقیقة عنهم و لا سنخیة بینها و بینهم اصلا و لا اشتراک ابدا.
وی خاطر نشان کرد: به خوبی روشن است که آقایان عرفا و حکما در عین حال که بر ارتباط شدید مخلوقات با خدای متعال تأکید میکنند، بر غیریت کامل آنها اصرار میورزند و معتقدند این همان ارتباطی است که در آیات و روایات در نسبت میان حق و خلق بیان شده است، اما جریان تحجرگرا بدون توجه به معنای این اصطلاح و با یک برداشت کاملا نادرست از سخنان آنان، نسبتهای ناروایی را متوجه بزرگان فلسفه و عرفان میکند.
جزمیت گرایی و تأکید تبلیغاتی بر عقلانی بودن آموزههای سطحی
حجت الاسلام امینینژاد ممیزه دیگر جریان تحجرگرا را جزمیت گرایی شدید عنوان کرد و گفت: این جریان تأکید میکند تمام معتقدات ما عقلانی است و در مقابل، تمام آموزههای فلسفی و عرفانی وهمی و خیالی است.
وی با اشاره به این ادعا اظهار داشت: در این رابطه چند نکته و چند سؤال مطرح است: اول اینکه منظور از عقل بدیهی که در کلمات این آقایان مطرح میشود چیست؟ و ملاک آن کدام است؟
وی افزود: سؤال بعد این است که مراد از عقل و برهان چیست؟ آیا همان است که در منطق و کتابهایی مثل برهان شفا آمده یا برهان و عقل دیگری مراد است؟ اگر چیز دیگری مراد است، خوب معنا، مبانی و ساختارهای آن باید بیان شود تا به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد.
وی ادامه داد: نکته بعد این است که وقتی گفته میشود تمام مسائل فلسفی اوهام است، چگونه باید این ادعا را اثبات کرد؟ آیا برای اثبات این ادعا از عقل متعارف فلسفی استفاده میشود یا از عقل دیگری کمک گرفته میشود؟
حجت الاسلام امینینژاد ضمن تأکید بر ضرورت بحثهای ریشهای و اساسی، تصریح کرد: توقع این است که این جریانات به جای برخوردهای جدلی و احساسی، به صورت ریشهای و اساسی به این سؤالات پاسخ دهند. اگر به این سؤالات به درستی پاسخ داده شود و احیانا نظرات نو و ابتکاری مطرح شود، از طرف فلاسفه مورد استقبال قرار میگیرد.
وی با تأکید بر اینکه چنین بحثی در واقع کار فلسفی است، خاطر نشان کرد: فلسفه یعنی شناخت عقلانی نظام هستی و کسی که با عقل و برهان به تبیین نظام هستی بپردازد در واقع کار فلسفی انجام میدهد، ولو اینکه در لفظ از کلمه فلسفه استفاده نکند.
جریان تحجر و انحصار گرایی در فهم قرآن و حدیث
حجت الاسلام امینینژاد چهارمین ممیزه جریان تحجر را انحصار گرایی در فهم قرآن و حدیث دانست و گفت: جریان تحجرگرا تفسیر متون دینی را مختص به خود میداند و برای گرایشها و مکاتب دیگر این حق را قائل نیست که این یکی از خطرناکترین ویژگیهای این جریان نیز محسوب میشود.
استاد حوزه علمیه با اشاره به حق بزرگان فلسفه و عرفان در تفسیر متون دینی در زمینه معارف، گفت: در حوزههای علمیه اشخاصی چون سید حیدر آملی، ملاصدرا و شاگردش فیض کاشانی، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، آسید علی آقا قاضی طباطبایی، حضرت امام (ره)، علامه طباطبایی، آیت الله جوادی آملی و آیت الله حسنزاده به تفسیر متون دینی در زمینه معارف پرداختهاند. این بزرگان همگی شرایط لازم برای اجتهاد و تفسیر متون دینی را که در حوزهها رایج است، دارند، اگر ما برای این اشخاص حق تفسیر متون دینی را قائل نباشیم، برای چه کسی قائل میباشیم؟
وی با اشاره به گفتوگو با برخی ناقدان فلسفه و عرفان، اظهار داشت: در همان جلسه که ذکرش گذشت، یکی از موضوعات معرفتی مطرح شد و برخی از احادیث و آیات مرتبط با آن به بحث و بررسی گذاشته شد. دلالت آیات و روایات در موضوع مورد بحث در برخی موارد به حد نص و در برخی به ظهور شدید، مطابق با برداشت عرفا بود.
وی ادامه داد: بعد از اینکه این بحث مطرح شد و دلالت آیات و روایات روشن شد، آن شخص تصریح کرد نظری که شما مطرح میکنید خلاف عقل بدیهی است، در نتیجه تمام این آیات و روایات باید دست بخورد و به تأویل برود.
آموزههای ضعیف کلامی به نام معارف اهل بیت بر آیات و روایات تحمیل میشود
حجت الاسلام امینینژاد نتیجه چنین تفکری را حاکم شدن فضای تحجر و جمود دانست و خاطر نشان کرد: اگر مراد از عقل چنین عقلی باشد و تمام آیات و روایات بر مبنای آن تفسیر شود، نتیجه طبیعی آن حاکم شدن جریان تحجر گرایی است که ضعیفترین آموزههای کلامی را بر آیات و روایات تحمیل میکند و آن را به نام معارف اهل بیت (علیهم السلام) به خورد جامعه شیعی میدهد. به عنوان مثال نظریه امر بین الامرین که در بحث جبر و اختیار مطرح است و در روایات معصومین بیان شده است، بر اساس مبانی بسیاری از این آقایان یا به جبر و یا به تفویض منتهی میشود.
حجت الاسلام امینینژاد با اظهار تأسف از نحوه مواجهه جریان تحجرگرا با متون دینی خاطر نشان کرد: نوع نگرش به آیات و روایات معرفتی جای کار جدی و بحث و بررسی زیاد دارد، اما این جریان فقط عقل خود را ملاک قرار میدهد و هر وقت که نتواند روایات را حل و فصل کند آن را کنار میگذارد و به این وسیله جامعه علمی را از حجم انبوهی از روایات معرفتی محروم میسازد.
ادبیات تکفیری و خشن در مواجهه با بزرگان فلسفه و عرفان
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به ویژگی دیگر جریان تحجر حوزوی گفت: خصوصیت خطرناک دیگر این جریان، ادبیات خشن و تکفیری است. کسانی که در جریان مسائل هستند میدانند که این ادبیات در سالهای اخیر شدت پیدا کرده است. این ادبیات ما را به یاد ادبیات سلفیه و وهابیت میاندازد.
وی تصریح کرد: جریان تحجرگرا به صراحت میگوید همه آنچه که فلاسفه و عرفا میگویند خلاف ضروریات دین و کفر محض است. انسان تعجب میکند که چگونه این آقایان به خود اجازه میدهند برخی از علمای طراز اول شیعه را که مقبول همگانند و به این معارف گرایش پیدا کردهاند، متهم به کفر کنند؟
حجت الاسلام امینینژاد به مواجهه خطرناک جریان تحجر با علما اشاره کرد و گفت: جالب است اخیرا وقتی که به نحوه مواجهه این جریان با علما اعتراض شده است، این آقایان در نوشتهای بیان کردند که ما عقیده علما را تکفیر میکنیم؛ نه خود آنها را. این چیز بسیار عجیبی است.
وی ادامه داد: یا اینکه میگویند سخنان فیلسوفانی مانند ملاصدرا و آیت الله جوادی آملی که حوزهها به دانش بالای ایشان در دینشناسی و تفسیر قرآن معترفند، کفر محض است، اما خود این آقایان چون به این مسأله ملتفت نیستند، حکم به ارتداد آنها نمیشود.
وی ضمن هشدار به تبعات چنین دیدگاهی خاطر نشان کرد: بر فرض که تکفیر عقیده غیر از تکفیر شخص باشد، قدم بعدی چیست؟ خوب لابد این آقایان در قدم بعدی میگویند چون ما ایشان را ملتفت کردیم، پس اگر بر حرفهای خود اصرار بورزند، حکم به کفر آنها میکنیم.
وی افزود: همان شخص تصریح میکند که تمام کتابهای آیت الله جوادی آملی باید از حوزهها جمع شود. خوب اگر به شخصی مثل ایشان اجازه داده نشود که در زمینه مسائل معرفتی اظهار نظر کند، پس چه کسی باید حرف بزند؟ آثار اجتماعی چنین نگرشی چیست؟ آیا حداقل نتیجه این برخوردها ایجاد ناامنی علمی برای بزرگان نیست؟
فلسفه و عرفان؛ نیاز جامعه اسلامی در برابر اندیشههای انحرافی و معنویتهای کاذب
حجت الاسلام امینینژاد ویژگی دیگر جریان تحجر را عدم توجه به نیازهای واقعی جامعه اسلامی و جامعه جهانی دانست و خاطر نشان کرد: امروزه جامعه ما در معرض هجوم افکار گوناگون قرار گرفته است که تنها سلاح مقابله با آن، فلسفه اسلامی است. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند اگر ما فلسفه اسلامی با گرایش صدرایی را در حوزهها کنار بگذاریم، حوزه در مقابل شبهات سیل گونه خلع سلاح میشود. ایشان در کلامی دیگر میفرمایند ما با فقه نمیتوانیم به این شبهات پاسخ دهیم.
وی با اظهار تعجب از کسانی که عَلَم مخالفت با فلسفه و عرفان اسلامی را بلند کردهاند، اظهار داشت: اگر ما به نمونههای تاریخی زمان خودمان نگاه کنیم، اهمیت فلسفه اسلامی را به خوبی درمی یابیم.
وی افزود: از یاد نبردهایم که در پیش از انقلاب جریان ماتریالیستی و مادی گرایی میرفت تا فضای دانشگاهی و علمی را در کل کشور فرا بگیرد. در آن شرایط علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری در فضای معرفت اسلامی قدم برداشتند و مانند کوه در برابر جریان مادی گرا ایستادند و با تألیف آثاری مانند اصول فلسفه و روش رئالیسم، نقش غیر قابل انکاری در طرد این جریان فکری ایفا کردند.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به دقت نظر استاد شهید مطهری در نقد افکار انحرافی تصریح کرد: آیت الله مصباح نقل میکردند که وقتی استاد مطهری تصمیم گرفت ماتریالیسم را نقد کند، ابتدا آثار آنها را عمیقا مطالعه کرد، به طوری که وقتی اصول ماتریالیسم را تقریر میکرد، بزرگان این جریان اعتراف میکردند که از آنها بهتر این اصول را بیان میکند.
فلسفه اسلامی و مقابله با جریان غرب گرا در دهه هفتاد
وی با اشاره به نمونهای دیگر از تلاش فلاسفه اسلامی در مقابله با افکار انحرافی اظهار داشت: در سالهای نه چندان دور بویژه دهه هفتاد که افکار غرب گرا در ابعاد مختلف به طرف کشور هجوم آورد و همه مراکز علمی را تحت تأثیر قرار داد، آنچه که در مقابل این هجمه شدید به میدان آمد فلسفه اسلامی بود.
استاد حوزه علمیه قم ضمن تأکید بر نقش آیت الله مصباح و آیت الله جوادی در مقابله با انحرافات در دهههای اخیر، اظهار داشت: کوششهای بیدریغ حضرت آیت الله مصباح و هدایت گریهای حضرت آیت الله جوادی و مجموعه شاگردان ایشان، جلوی شبهاتی را که میرفت اصل دین و اساس حوزهها را تخریب کند، گرفت و این تلاشها هنوز هم ادامه دارد. در طول این سالها چه کسی میتوانست در برابر این هجمهها بایستد و اساسا از چه کسانی انتظار بود که در این میدان وارد شوند؟
حجت الاسلام امینینژاد ادامه داد: این نمونههایی از تاریخ چند دهه اخیر است که اهمیت فلسفه اسلامی را در مقابله با جریانات فکری انحرافی نشان میدهد. با این وجود اگر ما علم مخالفت با فلسفه و عرفان را بلند کنیم، برای حوزهها چه سلاحی باقی میماند؟
وی ضمن تأکید بر کارکرد عرفان اسلامی در مقابله با عرفانهای کاذب تصریح کرد: الان ما هجوم سیل وار عرفانهای کاذب را به کشور و دانشگاهها شاهد هستیم، به طوری که بسیاری از مسئولین فرهنگی را نگران کرده است. خوب اگر ما عرفان اسلامی را که چندین قرن با مذاق علمای طراز اول شیعه چک شده، نفی کنیم، چه چیزی داریم که به جوانان تشنه معنویت ارائه کنیم؟
حجت الاسلام امینینژاد با اظهار تأسف از بحث و جدلهای بیهوده در حوزه علمیه، حاکم شدن این فضا را باعث غفلت از نیازهای واقعی جامعه اسلامی دانست و اظهار داشت: متأسفانه امروز به جای اینکه همتها و تلاشها صرف حل مشکلات جامعه اسلامی شود، صرف درگیریهای داخل حوزه میشود که نتیجهای جز فرسایش نیروها را به دنبال ندارد.
حجت الاسلام امینینژاد در پایان این گفتوگو با مخاطب قرار دادن حوزویان به خصوص بزرگان حوزه، خاطر نشان کرد: آحاد حوزویان و بزرگان حوزه باید ضمن آسیبشناسی فلسفه و عرفان، جلوی رشد تحجر گرایی، جسارت و توهین به بزرگان شیعه و حرکاتی که بیتردید به تکفیر صریح آنها منجر خواهد شد را بگیرند، در غیر این صورت باید منتظر حاکم شدن فضای تحجر و تنفر، گرایشهای حاد کلیسایی قرون وسطایی، رشد تعصبهای کور، متوقف شدن تحقیقات علمی و دینی عمیق، ایجاد شکاف در حوزه و سردرگمی جامعه و در نتیجه کند شدن حرکت انقلاب اسلامی باشیم.
Sorry. No data so far.