از فتنه سال ۸۸ تا انتخابات اخیر مجلس، یکی از دامنه دارترین مباحث سیاسی – فرهنگی-اجتماعی، گفتوگو پیرامون مفهوم، شیوهها و مصادیق جذب حداکثری بوده است که در این مدت بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی در مورد آن سخن گفته و به تبیین آن پردختهاند. علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه نیز در سخنرانی اخیر خود در شهر مقدس قم، به مناسبت میلاد امام حسین (ع) ضمن اشاره به برخی از نظرات ارائه شده در مورد «جذب حداکثری» به بیان یک راهبرد برای جذب حداکثری پرداخت.
حجتالاسلام پناهیان اظهار داشت: اگر انقلابیگری نمیتوانست در عالم جذب حداکثری کند، بعد از انقلاب ما و بعد از دفاع مقدس، دشمنان ما نمیرفتند یک جریانی مثل طالبان راه بیندازند که ادای انقلابیگری را در بیاورد و کسی مثل «بن لادن» بیاید حرفهای حضرت امام (ره) را حتی تندتر از ایشان بزند. چرا آنها رفتند جریان طالبانِ به ظاهر ضد آمریکایی را راه انداختند؟ برای اینکه میخواستند با افکار و رفتارهای غلط جلوی جذب حداکثری انقلاب ما را بگیرند.
فرازهایی از سخنان این استاد حوزه و دانشگاه در هیئت محبین اهل بیت (ع) که به تبیین رابطۀ انقلابیگری و جذب حداکثری پرداخته است را در ادامه میخوانید:
ما به جذب حداکثری معتقد هستیم
ما به جذب حداکثری معتقد هستیم. یعنی به جذب همۀ مردم عالم معتقدیم؛ به جذب کسانی که به قبیلۀ دشمن پیوستهاند که خیلی از آنها از سرِ غفلت و جهالت رفتهاند، به جذب کسانی که جزء قبیلۀ حق نشدهاند و خیلی از آنها برایشان سوءتفاهم ایجاد شده است معتقدیم. این جذب حداکثری وظیفۀ همۀ پیامبران و اولیاء و اوصیاء است و ما هم که پیروان ایشان هستیم، باید به این جذب حداکثری معتقد باشیم.
تلاش پیامبر اکرم (ص) نیز در جذب حداکثری مردم برای همۀ ما روشن است. همین تلاش فوقالعادۀ پیامبر اکرم (ص) در جذب حداکثری بود که موجب شد خداوند خطاب به ایشان بفرماید: «ما قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به مشقت و زحمت افتی؛ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى» (طه/۲) و یا اینکه بفرماید: «نزدیک است که اگر امت تو به این سخن (قرآن) ایمان نیاورند جان عزیزت را از شدت حزن و تأسف بر آنان هلاک سازی؛ فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدیثِ أَسَفاً» (کهف/۶)
پرجذبه ترین امام ما امام حسین (ع) است که واقعاً برای جذب حداکثری سنگ تمام گذاشته است
پر جذبه ترین امام ما نیز اباعبدالله الحسین (ع) است که واقعاً برای جذب حداکثری سنگ تمام گذاشته و مرزی قائل نشده و همه را جذب میکند. اباعبدالله (ع) تا دقایق آخر در کربلا به جذب مردمی که مقابلش صفآرایی کرده بودند، مشغول بود و لحظهای از این کار ناامید نشده و سعی میکرد که دشمنان خود را از این کار منصرف کند. جذب حداکثری راز هدایت است و در جریان همین جذب حداکثری بود که اولیاءالله اینقدر مظلومیت تحمل کردند.
در بین امامان ما این اباعبدالله (ع) است که بالاترین درجۀ جذب حداکثری را دارد و مسلمان و غیر مسلمان مشمول جذبِ حداکثری ایشان میشوند. به خاطر همین جذب حداکثری اباعبدالله (ع) است که بسیاری از ما امروز در خیمۀ اباعبدالله (ع) جمع شدهایم. اصلاً وقتی گفته میشود اباعبدالله الحسین (ع) «رحمة الله الواسعه» است یعنی ایشان جذب حداکثری دارند و کلمۀ «واسعه» نشانۀ جذب حداکثری ایشان است.
در جذب حداکثری نباید مفاهیم دینی راتقلیل دهیم یا از مواضع انقلابی کوتاه بیاییم
ما در مورد جذب حداکثری هیچ تردیدی نداریم، ولی در جذب حداکثری یک قاعدۀ خیلی مهم وجود دارد و آن اینکه وقتی میخواهیم جذب حداکثری کنیم، نباید از دین چیزی کم کنیم و مفاهیم دینی را تقلیل دهیم یا از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاییم.
جذب حداکثری با سیدالشهدایی است که در یک دستش شمشیر است و در دست دیگرش عزیزانش هستند که قلم قلم شدهاند اما یک ذره از دین کوتاه نیامده است و تا آخرش هم ایستاده است. انقلابیترین امام ما (از حیث مأموریت، نه از حیث شخصیت) اباعبدالله (ع) است که جذب حداکثری هم کرده است اما بعضیها نامردی میکنند و وقتی میخواهند جذب حداکثری داشته باشند دیگر انقلابیگری را کنار میگذارند و دیگر میخواهند دستشان را با یزید در یک کاسه بگذارند!
جذب حداکثری آری، کوتاه آمدن از انقلابیگری نه! / اتفاقاً وقتی دین و انقلاب را نیم بند ارائه دهیم، جذب حداکثری حاصل نخواهد شد
جذب حداکثری آری، کوتاه آمدن از انقلابیگری نه! ما جذب حداکثری را به شرطی قبول داریم که با حسین (ع) و با انقلابیترین مواضع همراه باشد، نه اینکه برای جذب حداکثری از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاییم. این کار شدنی است و اینکه بعضیها این کار را بلد نیستند مشکل خودشان است. اتفاقاً وقتی دین و انقلاب را نیم بند ارائه دهید، جذب حداکثری حاصل نخواهد شد.
متفاوت بودن و انقلابی بودن به معنای واقعی کلمه است که میتواند دیگران و حتی دشمنان را جذب کند و باعث شود آنها در مقابل تو تواضع کنند؛ و الا اگر ما هم بخواهیم شبیه غربیها باشیم که جاذبهای برای جذب آنها نخواهیم داشت.
یک زمان کسانی در حد رئیس جمهورِ ما، به غربیها میگفتند که ما هم شبیه شما هستیم! فکر میکردند با این کار میتوان آنها را جذب کرد!
یک زمانی در همین مملکت، کسانی در حد رئیسجمهور و شخصیتهای رده بالا، میرفتند و به غربیها میگفتند که ما میخواهیم شبیه شما بشویم! فکر میکردند که با این کار میتوانند آنها را جذب کنند. غافل از اینکه آنها در پیش خودشان به او میخندیدند… کار دشمنان مانند کار شیطان است که وقتی کسی را فریب میدهد، خودش هم از او برائت میجوید. خداوند در مورد ابلیس میفرماید: «کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَریءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ؛ درست مثل شیطان که به انسان گفت کافر شو و چون کافر شد گفت من از تو بیزارم من از خدا مىترسم که رب العالمین است» (حشر/۱۶) وقتی تو به دشمن میگویی میخواهم شبیه تو بشوم او تو را در دلش تمسخر و تحقیر خواهد کرد.
شبیه آنها بودن که موجب نمیشود، بتوانی آنها را جذب کنی، بلکه متفاوت بودن موجب میشود آنها را جذب کنی! باید انقلابی باشی تا او را جذب کنی. اگر انقلابی باشی حتی دشمن تو هم در مقابل تو کم خواهد آورد. ابلیس هم که دشمن درجۀ یک انسان است در مقابل برخی از بندگان خدا کم میآورد و میگوید: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ*إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِین؛ گفت پس به عزتت سوگند که همه و همهشان را گمراه خواهم کرد* مگر بندگان مخلصت از ایشان را» (ص/۸۲و۸۳)
جذب حداکثری با «امام حسینی که شمشیر و شهادت دارد» ممکن خواهد بود/ راهبرد تبلیغی بسیار کلیدی: باید با نهایت انقلابیگری جذب حداکثری کنیم نابا کوتاه آمدن از مواضع/ اگر بخواهیم جز با اباعبدالله (ع) جذب حداکثری کنیم، نشانۀ جهالت و غفلت ماست.
جذب حداکثری با «امام حسینی که شمشیر و شهادت دارد» ممکن خواهد بود. اگر میخواهیم جذب حداکثری کنیم باید با نهایت انقلابیگری جذب حداکثری کنیم نه اینکه از مواضع انقلابی خود کوتاه بیاییم به خیال اینکه با این کار همه جذب خواهند شد. این یک قاعدۀ مهم و یک راهبردِ تبلیغی بسیار کلیدی است.
انقلابیگری در عالم حرف اول را برای گفتن دارد، اگر فیلم انقلابی و حماسی بسازید پرجذبهتر از آن پیدا نمیشود، حتی از فیلمهای اکشن و عشقی و مستهجن پرجاذبهتر خواهد بود. حماسه تا اینمقدار در جذب حداکثری نقش دارد. واقعاً اگر بخواهیم جز با اباعبدالله (ع) جذب حداکثری کنیم، نشانۀ جهالت و غفلت ماست.
اگر انقلابیگریِ ما جاذبهای برای مردم عالم نداشت، دشمن برای انقلاب ما بَدلی به نام «طالبان» نمیساخت
اگر انقلابیگری نمیتوانست در عالم جذب حداکثری کند، بعد از انقلاب ما و بعد از دفاع مقدس، دشمنان ما نمیرفتند یک جریانی مثل طالبان راه بیاندازند که ادای انقلابیگری را در بیاورد و کسی مثل «بن لادن» بیاید حرفهای حضرت امام (ره) را حتی تندتر از ایشان بزند. چرا آنها رفتند جریان طالبانِ به ظاهر ضد آمریکایی را راه انداختند؟ برای اینکه میخواستند با افکار و رفتارهای غلط جلوی جذب حداکثری انقلاب ما را بگیرند.
اگر انقلابیگریِ ما جاذبهای برای مردم عالم نداشت، دشمن نمیرفت برای انقلاب ما بَدلی به نام «طالبان» بسازد، بلکه اجازه میداد که ما با انقلابیگری خودمان سرگرم باشیم تا خراب شویم. دشمن برای انقلاب ما بَدل ساخت تا اگر کسی خواست با انقلابیگری کسی را در عالم جذب کند، این «بَدل انقلابی ساختۀ آنها» او را جذب کند و دشمن بتواند او را کنترل نماید و بعد این انقلابیگریِ دروغین را خراب کند و همه دفع شوند.
محبت امام حسین (ع) در دل کفار ومنافقین هم رسوخ میکند
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «محبت علی بن ابیطالب (ع) فقط در قلب مؤمن جای میگیرد. غیر از مؤمن کسی او را دوست ندارد و غیر از منافق کسی نمیتواند نسبت به علی (ع) غضب پیدا کند ولی محبت امام حسن ع و امام حسین (ع) هم در دل مؤمنین میرود و هم در دل منافقن و هم در دل کفار وارد میشود و هیچ مذمتی برای حسن و حسین نیست؛ إِنَّ حُبَّ عَلِیٍّ قُذِفَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ فَلَا یُحِبُّهُ إِلَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا یُبْغِضُهُ إِلَّا مُنَافِقٌ وَ إِنَّ حُبَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ قُذِفَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَلَا تَرَى لَهُمْ ذَامّاً» (مناقب ابن شهرآشوب/۳/۳۸۳) البته این نشانۀ اتمام حجت امام حسین (ع) است، نه اینکه امام حسین (ع) طوری رفتار کرده باشد که منافقین هم خوشش بیاید، معنایش این است که حتی منافق هم نمیتواند از امام حسین (ع) بدش بیاید.
در آخر روایت میفرماید «هیچ مذمت کنندهای برای حسن و حسین پیدا نمیکنی» یعنی کسی امام حسین را مذمت نمیکند ولی سالها بر منابر علی (ع) را لعن میکردند. در این مجال نمیخواهم به علت این تفاوت بپردازم. تنها به آن بخش از حدیث توجه کنید که همه میتوانند حسین (ع) را دوست داشته باشند. این یک واقعیتی است که میبینیم. لذا ما با امام حسین (ع) باید جذب حداکثری کنیم. بعد این امام حسین (ع) است که دست تربیت شدگان حقیقی مکتب خود را میگیرد و به بارگاه امیرالمؤمنین علی (ع) میبرد.
همۀ امامان ما انقلابی بودند، اما عموماً شرایطی داشتند و مصالحی را باید رعایت میکردند که ممکن نشد مانند امام حسین (ع) اوج انقلابیگری خود را به نمایش بگذارند. و تجلی اوج انقلابیگری در رسالت امام حسین (ع) او را تبدیل به یک اسوۀ جهانی و جاودانه کرده است.
کار ابالفضلالعباس از جنس کار امام زمان (ع) بود/ برای ابالفضل (ع) بحث انتقام مطرح بود
اغلب یاران امام حسین (ع) در کربلا میگفتند: «یا اباعبدالله (ع) میخواهیم از تو دفاع کنیم، اجازه بده به میدان برویم و بجنگیم و از تو دفاع کنیم…» اما ابالفضل العباس (ع) وقتی آمد از اباعبدالله (ع) اجازه بگیرد، عرضه داشت یا اباعبدالله (ع) میخواهم برود انتقام بگیرم. یعنی فراتر از دفاع، برای ایشان انتقام مطرح بود. کار ابالفضلالعباس (ع) از جنس کار امام زمان (ع) بود.
حالا ببینید این انقلابی بزرگ کربلا چقدر شخصیتش همه را مجذوب کرده است! کار حضرت اباالفضل (ع) واقعاً ویژه و عجیب است و ایشان با بقیه تفاوت داشتند و به خاطر تفاوت ایشان بود که امام سجاد (ع) خواستند مرقد مطهر ایشان از بقیه جدا باشد. امام سجاد (ع) میتوانست به بنیاسد بگوید بدن عموی من ابالفضل العباس را بیاورید کنار اباعبدالله (ع) به خاک بسپارید ولی حضرت خواستند که حرم ابالفضل العباس (ع) بارگاره و زیارتگاه جداگانهای داشته باشد.
کسی که جز با اوج انقلابیگری اباعبدالله (ع) و اباالفضل (ع) بخواهد انسانها را جذب کند، بر نادانی خود صحه گذاشته است
اگر میخواهید جذب حداکثری کنید، این کار را باید با حماسۀ اباعبدالله انجام دهید. جالب اینجاست که ارمنیها با ابالفضل (ع) جذب میشوند. ببینید چه جاذبهای در ذات انقلابیگری وجود دارد که همه را میتواند جذب کند ولی متاسفانه ما گاهی اوقات میترسیم این مساله را بروز دهیم و از حماسه و انقلابیگریِ اباعبدالله (ع) سخن بگوییم.
کسی که جز با اوج انقلابیگری اباعبدالله (ع) و ابالفضل العباس (ع) بخواهد انسانها را جذب کند، بر نادانی خود صحه گذاشته است.
امیرالمؤمنین (ع) به دلیل شرایط خاصی که داشت نتوانست اوج انقلابیگری خود را نشان دهد
وقتی امیرالمؤمنین (ع) از جنگ صفین بازگشتند، یکی از یاران ایشان وضعیت افکار عمومی مردم و نظر مردم در مورد عملکرد امیرالمؤمنین را خدمت حضرت بیان کرد و گفت: «مردم میگویند که علی جنگ را خوب شروع کرد ولی خراب کرد. میگویند که علی از مرگ ترسید و همین که چند نفر دورش را با شمشیر گرفتند، کوتاه آمد و مذاکره با معاویه را قبول کرد و کار خراب شد»؟! امیرالمؤمنین (ع) فرمود که من از مرگ نمیترسم ولی اگر من میخواستم که خود را به کام مرگ بسپارم حسنین (ع) خود را فدای من میکردند و من مأمورم که حسنین (ع) را نگه دارم…
امیرالمؤمنین (ع) آن قدر دستش بسته بود که در اوج مظلومیت نتوانست اوج انقلابیگری خود را نشان دهد، این امکان در اختیار اباعبدالله (ع) قرار گرفت. امام حسین (ع) در کربلا کاملاً آزاد بود و توانست تا اوج انقلابیگری پیش برود، اگرچه امرش به شهادت ختم شد. انشاءالله خداوند امام زمان (ع) ما را که تا آخر انقلابیگری خود را نشان خواهد داد، اما به پیروزی ختم خواهد شد، هر چه زودتر برساند.
Sorry. No data so far.