سید احمد موسوی – با توجه به تحول پیش آمده در مصر و خطیر بودن موضوع مصر شایعاتی در افواه عمومی در حال گردش است که چندان بر حسب واقع نیست. این شایعات عموما جهت انفصال میان دو نیروی تاریخی و شناخته شدۀ اسلامی در منطقه ایجاد میگردد که البته مشابه این شایعات در میان ملل عرب بر ضد ایران نیز در جریان است.
اولین نیم-شایعه آن است که همۀ رخدادهای مصر برنامۀ آمریکا برای ادامه و گسترش تسلطش بر منطقه است. این البته نظریۀ برخی از فعالان عرب نیز هست و بخشی از حقیقت به نظر میرسد، اما برنامه ریزی آمریکا بدان معنا نیست که همه چیز تمام شده است. این برنامه ریزی مثل برداشتن لیوان از کابینت و گذاشتن بر روی میز در حالتی متعادل و آرام نیست. بلکه به مثابۀ برداشتن لیوان و گذاشتن آن روی میز در زلزلهای ۹ ریشتری است. و زلزلۀ ۹ ریشتری دقیقا همان انقلاب مردمی مصر است که قبل از سقوط مبارک توسط سازمانها و مؤسسات پژوهشی آمریکائی قابل وقوع ارزیابی شده و به سمع و نظر مسئولین صهیونیستی و آمریکائی رسیده بود. طبیعی است آمریکا که فدائی آنچه که «اسرائیل» خوانده میشود است، برنامهریزی وسیعی برای مهار قیام مردمی در مصر میکند و دارائی خود را برای حفظ آن به کار میگیرد.
پس اینکه بگوئیم «قیام مردمی» برنامه ریزی آمریکاست، گزافه است، بلکه آمریکا در حادثۀ مترقبۀ قیام مردمی افتاده است و تلاش میکند با ساخت تجهیزات و استفاده از عوامل مختلف خود را از این سیل و زلزله رها کند. بدیهی است که بهترین شرایط برای آمریکا رژیم مبارک است. رژیمی که صد در صد، تابع سلایق و نظرات صهیونیستها و آمریکا بود. اما وقتی که قدرتی به نام قدرت مردم بر علیه آمریکا و رژیم مورد طبعش میشورد، این سیستم ناچار است حقیقت قدرت مردمی را بپذیرد و وارد بازی بشود. این یعنی تزلزل آمریکا در مقابل نیروی مردمی. نه آنکه آمریکا برنامه ریزی کرده که منطقه را تغییر دهد.
در حال حاضر با پیروزی محمّد مُرسی نامزد اسلامگرایان در انتخابات مصر، مجال تسلط آمریکا از ۱۰۰% به نیم یا چیزی کمتر از نیم تقلیل یافته. این نیم، فضائی است که مردم برای خود باز کردهاند. مردم تا به نقطهای برسند که راه دخالتهای آمریکا را کاملا ببرند، راه زیادی باقی دارند. بحث امروز بحث سرمایه گذاری، بر روی آن مقداری است که مردم به دست آوردهاند و آمریکا از دست داده است. بدیهی است که حفظ و توسعۀ این مقدار هم مایحتاج ایران مسلمان است و هم مایحتاج مصر، و رابطهای دو طرفه برای صیانت از این دستآورد لازم است. مصر مستقل مسلمان، به ایران احتیاج دارد، همچنانکه حماس به ایران احتیاج داشت و اینکه تصور شود چون مصر سنی است پس در روابط خللی ایجاد میگردد، بدبینی و کج اندیشی است و باید آن را با برنامه ریزی، به خوشبینی بدل کرد. در واقع ایران چارهای جز این راه ندارد و وارد شدن ایران در یک خصومت احساسی و پوچ اصلا به صلاح ایران نیست. باید تا میتوان افکار و اخبار احساسی را زدود، سابقۀ اخوان المسلمین مصر، هرگز با اتهاماتی که امروز به این جماعت زده میشود سازگار نیست، بلکه روشنبینی و خردمندی قیادیین این جریان، یکی از راهنماهای انقلاب اسلامی در ایران بوده است.
در راستای توسعۀ همکاری مسلمانان ایرانی و مصری، اولین مانع آمریکاست، چون آمریکا خود مدعی بازستانی آن نیم یا بیشتر از نیم فقدان یافته است و در صورتی که نهال قدرت رسمی مستقل مردمی شکل بگیرد آمریکا قطعا با شکست مواجه خواهد شد. منشأ شایعات را میتوان این نقطه دانست. در همین کمتر از ۲۴ ساعت گذشته پس از اعلام پیروزی اسلامگرایان، دو شایعه در میان مردم شایع شد. اول اینکه: مُرسی اعلام کرده که در اولین سفر رسمی خود به عربستان خواهد رفت، و دوم آنکه وی گفته «شیعه از یهود خطرناکتر است»، این جملات بیاساس که تلاش میکند امیدهای این ارتباط پر اهمیت را در همان نطفه خفه کند، خیلی سریع میان ارسالهای کاربران شبکههای اجتماعی شایع گشت و مورد سوال واقع شد، اما امروز صبح خبرگزاری فارس مصاحبهای (+) منتشر کرد که مرسی خبر اول را تکذیب کرد ضمن آنکه بیان داشت خواستار برقراری «توزان استراتژیک» با ایران است تا با هم «قوی» گردیم. وی ایران را کشوری «اسلامی» شمرد که همکاری با ایران در نهضت پیش بینی شده بود. عصر امروز «العربیة» که ید طولائی در خبرسازیهای دروغین علیه جبهۀ مقاومت دارد، مصاحبۀ مرسی را از زبان یک سخنگوی تازه! برای محمّد مرسی که تابحال نامی از وی در این منصب شنیده نشده بود، تکذیب کرد (+)، با اینحال با مراجعه به سایت رسمی مرسی، نه تنها با این تکذیب مواجه نیستیم که با خبر دیگری مبتنی بر اینکه «مرسی هیچ سخنگوئی ندارد و تنها آنچه که وی میگوید معتبر است» روبرو میشویم. (+)
همۀ این کشمکشها، حساسیت بسیار زیاد رابطۀ ایران و مصر را نشان میدهد، حساسیتی که بودن یا نبودنش، مسیر و مصیر منطقه را عوض خواهد کرد… و اینکه نباید آن نیم که شهدای مصر و مردم آن با زحمت و مجاهدت به دست آوردند، از دست بدهیم. واگذاردن اوضاع مصر و عدم تلاش برای ایجاد این اتحاد استراتژیک مطلوب به معنای ضرری بسیار هنگفت به نسبت صورتی است که ایران هیچ تلاشی برای توسعۀ روابط با مصر نکند و بدیهی است این گزینه، به نسبت منافع اسلامی و منطقهای ایران، مناسبتترین حالتی بود که ممکن بود در مصر بعنوان جایگزین مبارک اتفاق بیافتد.
Sorry. No data so far.