تریبون مستضعفین- فرشته صادقی
اخوان المسلمین بعد از ۸۴ سال از تاسیس آن در مصر سکولار بالاخره با شبهِ انقلابی که جوانان این کشور به راه انداختند به قدرت رسید. قدرتی از آن رییس مرسی٬ که هرچند ناکامل به نظر میآید و همچنان نظامیان همراه با نظام سابق و هم پیمان امریکا و اسراییل را به عنوان چالشی پیش روی خود دارد اما باز هم در نوع خود برای جنبشی که ۸۴ سال مبارزه٬ تربیت کادرهای نظامی و اجتماعی را در کارنامه خود دارد و همواره امید به برقراری حکومت اسلامی داشته است ٬ در نوع خود بیسابقه است.
برای شناختن آینده مصر در ظل حکومت اخوان و آینده سیاستهای این کشور باید نیم نگاهی به مبانی اعتقادی این جنبش٬ پایهگذاران آن و چهرههای شاخص کنونی آن داشت. شناخت از جریانهای سیاسی کنونی در مصر و نیز ترکیب جمعیتی آن نیز امر لازمی است چون بدون این اطلاعات نمیتوان در مورد مصر جدید با قاطعیت سخن گفت. شعار همیشگی اخوان در تمام این سالها «اسلام تنها راه حل است» بوده٬ این شعار که در روزهای پس از پیروزی اخوان در انتخابات ریاست جمهوری٬ به عنوان ابزار اسلام هراسی توسط رسانههای غربی بر سر زبانها افتاد عمق معرفتی اخوان را نشان میدهد. اخوان ظاهرا به چیزی کمتر از اسلام به عنوان تنها منشا مشروعیت حکومت خود اعتقادی ندارند و در تمام سالهای کادرسازی و فعالیتهای اجتماعی و سکوت سیاسی و سرکوب گسترده توسط مخالفان آن را مد نظر داشته است.
اما اینکه این شعار چگونه میتواند بر فعالیتهای حکومت اخوان تاثیر بگذارد و سیاستهای آتی آن در منطقه٬ در برابر امریکا و اسراییل و ایران و عربستان سعودی و سوریه را تعیین کند خود بحث دیگری است. از این منظر است که میتوان دریافت چرا انتشار مصاحبه خبرگزاری فارس با مرسی توجه فراوان رسانهها و دولتهای غربی و منطقهای را برانگیخت. این مصاحبه از این بابت که به نوعی سخنان شنیده نشده شخص مصاحبه کننده در قبال سوالات فراوانی که بارها و بارها پرسیده و هر بار به نحوی متفاوت پاسخ داده شده بودند را مطرح میکرد٬ اهمیت داشت. هرچند پس از آن خبرهای مبنی بر تکذیب آن و یا صحبت فارس با فردی به جز مرسی منتشر شد اما در اصل موضوع که بیانگر افکار و اعتقادات اخوان بود فرقی ایجاد نکرد٬ چون تمامی سوالات و پاسخها با اصول اعتقادی و جهانبینی سیاسی اخوان مطابقت دارد٬ پس دیگر اینکه از سوی چه کسی بیان شده باشند مهم نیست. از سویی دیگر باید به یاد داشت محمد مرسی تنها یک نماینده اخوان است که به قدرت رسید و هر عضو دیگری از اخوان به جای او بود نیز در مقابل احمد شفیق برنده انتخابات میشد. پس نظرات شخصی وی مطمئنا تنها عامل تاثیر گذار در سیاستهای آتی مصر نخواهند بود و او بیشتر از آنکه نماینده خود باشد نمایندهی جریان فکری خود است.
اخوان و منطقه
از زمان بروز اعتراضات ضد مبارک در مصر تنها کابوس غرب از سقوط مبارک٬ برقراری رابطهی دوبارهی ایران با مصر و خروج مصر از محود امریکا-اسراییل- عربستان –قطر و پیوستن آن به محور تهران-دمشق-بیروت-بغداد-غزه بود. تمام تلاشهای غرب برای حفظ مبارک تا آخرین لحظه نیز با نیم نگاهی به همین موضوع و امنیت اسراییل انجام شد. حال که پس از ۱.۵ سال تغییراتی در اوضاع به وجود آمده بحثهای زیادی در مورد عدم همفکری ایران و اخوان مطرح میشود. از شایعه رد کاردار ایران از سوی مرسی (ایران در مصر دفتر حفظ منابع دارد و هیچ کارداری از سوی ایران در آن کشور حضور ندارد) تا شایعه رد تبریک اسد به مرسی (که بعدتر تکذیب شد) و نخستین سفر سیاسی مرسی به مقصد عربستان و سوالات بیپایان امثال کریستین امانپورها در مورد تعامل مصر جدید با حماس و اسرائیل همه و همه در چهارچوبی مطرح شدند که تلویحا مقرر میکرد مصر یا باید در محور امریکا و دوستان منطقهای بماند و اگر با ایران دوستی از نوع دوستی عراق و لبنان پیدا کرد عملا به صف دشمنان امریکا پیوسته و باید عواقب آن را نیز بپذیرد و همین بود که باعث شد نظامیان با تغییر در قانون اساسی و انحلال پارلمان٬ به عنوان حافظ منافع غرب در جامعه مصر قد علم کنند و حتی امروز نیز خبری در مورد وزارت دفاع ژنرال طنطاوی در حکومت مرسی به گوش برسد تا همه بدانند اختیار جنگ و صلح مصر به دست ارتش (و به عبارت بهتر امریکا و اسراییل) و نه حکومت سیاسی این کشور است.
اما اگر از منظری دیگر به موضع نگاه کنیم متوجه خواهیم شد رابطه با ایران موضوعی نیست که خواست اخوان و یا ارتش باشد و یا نباشد: برقراری رابطه با ایران خواست مردم مصر است و مبارک سالها مصرانه در برابر این خواسته ایستاد. پس میتوان پیشبینی کرد حتی اگر احمد شفیق به قدرت میرسید نیز مطمئنا رابطه سیاسی ایران و مصر برقرار میشد اما اینکه این رابطه تحت حکومت اخوان به چه میزانی ازنفوذ ایران در این کشور برسد مسئلهای است که امریکا از آن هراس دارد.
درباره سایر کشورهای منطقه از جمله سوریه نیز باید توجه داشت چون اخوان خود از پی اعتراضات نسبت به مبارک به قدرت رسید پس سعی دارد به نوعی با سایر شعبههای اخوان در کشورهای دیگر که همچنان درگیر مبارزه هستند همدلی کند٬ اما اینکه در ناآرامیهای سوریه اخوان واقعه تا چه اندازه سهیم باشند خود امری دیگر و نیازمند مطالعه بیشتر است اما به هر ترتیب مرسی مجبور است – «از روی اعتقاد قلبی» یا نه را باید از خود او پرسید- در این شرایط علیه سوریه موضع بگیرد اما این موضع آیا ادامهدار نیز خواهد بود یا نه را آینده به ما نشان خواهد داد.
اخوان و جامعه مصر
در ایران٬ پس از انقلاب٬ به دلیل اکثریت شیعه ۹۰ درصدی و حضور کم سایر اقلیتهای دینی٬ نظرات اسلامی امام خمینی برای حکومت بر همه اقشار جامعه اعمال و مورد قبول همه مردم واقع شد اما در مصر به دلیل وجود اقلیت ۱۰ درصد قبطی (بعضی منابع آن را بیشتر هم میدانند) و سایر اقلیتهای دینی و نیز ماهیت از اساس سکولار جامعه مصر، احتمالا حکومت اخوان موفق نخواهد شد و – خود نیز تا مدتی نخواهد خواست- اندیشههای اسلامی خود را آنگونه که حسن البنا و سید قطب و مودودی و سایر تئوری پردازان این جنبش مایل بودند در جامعه اعمال کند. به علاوه این گروه در زمان حاضر و برای محکم کردن جای پای خود در جامعه مصر با نیمنگاهی به انتخابات پارلمانی بعدی٬ مجبور خواهد بود با بسیاری از عقاید متضاد خود به نوعی کنار بیاید تا وضعیت جامعه به حدی از آرامش برسد. به علاوه یکی از اولویتهای این جنبش در مصر پس از مبارک برای کسب رضایت مردم بهبود وضعیت اقتصادی در مصری است که حدود ۴۰٪ جمعیت آن روزی ۱/۵ پوند مصری و کمتر درآمد دارند.
بنابراین از همین حالا نباید به دنبال وقایعی که در ایران روی دادند و به اسلامی شدن کامل جامعه و به تبع آن سیاستهای خارجی ایران مبنی بر مبارزه با امریکا به عنوان پرچمدار کفر باشیم چون وضعیت مصر به کلی متفاوت از ایران است. اما در طولانی مدت وقتی ارتش به تدریج مجبور شود تحت فشار افکار عمومی و همراهی احتمالی مردم با حکومت مقدار زیادی از قدرتی که برای خود حفظ کرده را به سایر نهادهای ریاست جمهوری و پارلمانی واگذار کند- اتفاقی که درترکیه افتاد- در آن صورت وضعیت مصر به سوی اسلامی شدن بیشتری خواهد رفت. اخوان همچنین بنا بر سنت همیشگی خود در همراهی با مردم فلسطین و رابطه ویژه با حماس و خواست قلبی مردم مصر دیر یا زود مرزهای بسته شده رفح با غزه را خواهد گشود و ساخت دیوار امنیتی حائل تحت فشار امریکا و اسراییل را متوقف خواهد کرد٬ امریکا و اسراییل هم به دلیل مسائل استراتژیک در این باره سکوت خواهند کرد.
آینده احتمالی مصر
تاریخ معاصر نشان داده هرکجا در خاورمیانه طرفداران برقراری حکومت اسلامی به قدرت رسیدند موفق شدند اسب سرکش قدرت را مهار کنند و دیگر از آن پیاده نشوند٬ بنابراین میتوان پیش بینی کرد آینده مصر در دست این گروههای اسلامی باقی بماند و انتظار داشت که کسانی که به حکومت اسلامی عقیده دارند هر کجا که باشند بالاخره روزی از در مخالفت با امریکا و اذنابش در بیایند.
آینده مصر در «طولانی مدت» آینده روشنی خواهد بود.
Sorry. No data so far.