حجت الاسلام محمد کاشانی، دبیر انجمن گفتگوی اسلام و مسیحیت و استاد حوزه و دانشگاه، به نقد و بررسی مسیحیت تبشیری پرداختند. متن این گفت و گو را در ادامه میخوانید:
تاریخچه تبشیر و مسیحیت تبشیری چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. وقتی عیسی مسیح به آسمان عروج میکند، به حواریونش میگوید بروید و همه امتها را شاگرد سازید. این زمان شاید شروع تبشیر در تاریخچه مسیحیت باشد، چون تا قبل از این، حضرت عیسی فقط برای بنی اسرائیل تبلیغ میکردند و برای غیر بنی اسرائیل اجازه تبلیغ نمیدادند، حتی وقتی میخواستند حواریون خودشان را برای تبلیغ به شهرهای مختلف بفرستند، اکیدا به آنها توصیه میکردند که فقط به خاندان یهود وارد شوید و پیش سامریها و یونانیها نروید و به شهرهایشان وارد نشوید، یا در جای دیگری میفرمایند فرستاده نشدم مگر به جهت گوسفندان گمشده خاندان اسرائیل و وظیفهام فقط هدایت خاندان اسرائیل است.
یک زن یونانی پس از شنیدن شفای مریضها توسط عیسی مسیح به محضر ایشان رسیده و میگوید: دخترم را شفا بده، حضرت او را پس میزنند، اما وقتی ایشان میخواهند به آسمان عروج کنند، میفرمایند بروید و همه امتها را شاگرد سازید.
بعد از عیسی مسیح این سئوال بین حواریون وجود داشته که آیا ما میتوانیم برویم غیرمسیحیها را تبلیغ به مسیحیت کنیم یا نه؟ و این سئوال، سئوال جدی بوده است، اولین شخصی که این کار انجام میدهد «پطرس» بوده و «کرنیلیوس» رومی را تبلیغ میکند که از فرماندهان رومی بوده و او را مسیحی میکند و نشان میدهد که میشود غیر بنیاسرائیل را تبلیغ کرد.
تبشیر در غیر مسیحیت نیز جایگاهی دارد؟
آنچه که ما امروز میخواهیم به آن بپردازیم بحث مسیحیت تبشیری نیست، اصلا صحبت از تبشیر مسیحیت نیست، زیرا عموم ادیان تبشیر دارند، اسلام تبشیر دارد، مسیحیت تبشیر دارد و ادیان دیگر هم همینطور، غیر از برخی از ادیان مثل یهودیت که تبشیر ندارند.اساسا مقصود از عبارت تبشیر، تبلیغ دین، تبلیغ آن آیین و فکر میباشد.
ولی آنچه که امروز به عنوان یکی از چالشهای جهان بشریت مطرح است، رواج یک سری جریانهای افراط گرایانه در میان همه ادیان است، مثلا در اسلام با یک جریان تند به اسم وهابیت روبرو هستید، از طرفی با شبکههای ماهوارهای با پول و امکاناتی که دارند میخواهند مردم را جمع کنند و به سوی وهابیت بکشانند، از طرفی همان مردم را میکشند، سر میبرند، آتش میکشند، بمب منفجر میکنند، زن و بچه و کودک بیگناه رابه قتل میرسانند.
این جریان منحصر به اسلام نیست، در یهودیت نیز همین داستان افراط گرایی را با عنوان صهیونیسم میبینید، حتی در میان کسانی که به خداوند معتقد نیستند، این وضع را میبینید، مثل شیطان پرستان و همچنین در میان مسیحیت، یک جریانهای تندی امروزه به وجود آمده، جریانهای افراط گرا که به عنوان مسیحیان تبشیری، مسیحیان صهیونیسم شناخته میشوند. دارای شبکههای ماهوارهای هستند، تبلیغ میکنند و کلیساهای خانگی دارند، سایتهای اینترنتی به راه انداختهاند و اینها با بقیه مسیحیها متفاوتند.
تعامل بین مدرنیته و مسیحیت چگونه است؟
البته اختلافی که بین اسلام و مدرنیته است، بین اسلام و مسیحیت تبشیری نیست.وقتی که اسلام پیروز میشود و به وجود میآید و کشورهای زیادی مسلمان میشوند، یک اتفاق بزرگ در دنیای خارج رخ میدهد و آن رنسانس بزرگ اسلامی است که از قرن دوم و سوم تا هفتم هجری در کشورهای اسلامی رخ داد.
دانشمندان زیادی به دنیای علم، عرضه شدند مثل بوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و رازی، کتابهای زیادی نوشته شد، اوج هنر و اکتشافات و اختراعات بود تا جایی که مسلمانها دلداده این شریعت و آیین بودند و این شکوفایی در همه جا متبلور بود، ولی ما در همین زمان بر میگردیم به کلیسا و غرب، مسیحیت در چه زمانی دارد زندگی میکند؟ دقیقا مسیحیت در زمانی زندگی میکند که دلباخته کلیسا است و دوران تاریک قرون وسطی خودش را سپری میکند.پس نشان میدهد که هر وقت که مسلمانها دلداده و شیفته اسلام بودهاند از تمدن و ترقی بالاتری برخوردار بودهاند.
اما بعد از حمله مغولها و بعد از اینکه مسلمانها دچار یک سستی و کاستی شدند، از تمدن اسلامی خود عقب ماندند و وقتی غرب از کلیسا جدا شد به آن نوزایی خودش رسید، این نکته قابل بررسی است اسلام چه ویژگی دارد که هر وقت به آن نزدیک میشوی موجب ترقی میشود و هر وقت دور و جدا میشوی موجب رکود میشود.
مسیحیت تبشیری در دنیا در پی چه هدفی است؟
در حقیقت اینها یک دین نیستند، بلکه یک سیاست هستند، یک استعمار به شمار میروند، رییس جمهور کنیا یک حرف خوبی دارد، میگوید وقتی کشیشها به سرزمین ما آمدند، ما زمینهایمان را در اختیار داشتیم و آنها در دستشان کتاب مقدس داشتند، ولی امروز بعد از پنجاه سال آنها در دستشان زمینهای ما را دارند و ما در دستمان کتاب مقدس و حرف بسیار دقیقی را بیان کرده است.
میگوید هر جا که شما میبینید ناقوس کلیسا به صدا در میآید، بدانید که بلافاصله بعد از آن، ناقوس جنگ به صدا در میآید، ناقوس استعمار به صدا درخواهد آمد و خودتان را آماده آن روز کنید، آنچه که امروز دارد به اسم مسیحیت ترویج میشود، مسیحیت سنتی نیست، بلکه مسیحیت تبشیری و استعماری است، اینها همیشه سردمداران یک استعمار و جلودار این داستان با روشهای مختلف بودهاند.
نکتهای نسبت به این جریان مسیحیت وجود درد که در قالب مثال توضیح میدهم، در انجیل آیات بسیار محکمی درباره حجاب داریم مانند اینکه میگوید: اگر زنی سر خودش را نمیپوشاند، پس باید بتراشد، یا اجازت ندهم زن سرناپوشیده دعا کند، یا اینکه زنها در کلیسا حق ندارند سخن بگویند، اگر سئوالی برایشان پیش آمد در خانههای خود از همسرانشان بپرسند و اینقدر درجه عفاف را تنگ گرفته است که حتی حرف هم نباید بزنند، چون زنان را حرف زدن در کلیسا قبیح است، در آیه دیگری دارد که میگوید من به زن اجازه نمیدهم معلم شود و تعلیم بدهد، بلکه باید در سکوت بماند.
این نگرش که انجیل به حجاب دارد یک نگرش کاملا محتاط و شدیدی است و اگر در تاریخ مسیحیت نگاه کنید، این نگرش کاملا مراعات میشود، شما یک مجسمه سنتی و قدیمی از مریم مقدس نمیتوانید پیدا کنید که بدون حجاب باشد یا راهبهها را ببینید که کاملا پوشیده هستند، ولی امروز در کلیسای تبشیری نه تنها حجاب وجود ندارد، بلکه رقص مختلط دیده میشود، حتی آوازه خوانی وجود دارد، در حالی که کتاب مقدس میگوید زنها در کلیسا حتی نباید حرف بزنند و حتی سئوالشان را در خانه از همسر خود بپرسند، این متن کتاب مقدس است و نشان میدهد که این دیانت نیست بلکه سیاست همراه استعمار است، نشان میدهد که آنها نمیخواهند پیرو انجیل باشند، اینها میخواهند پیرو آن سیاست خود باشند و ابزارشان مسیحیت است.
پس در مسیحیت تبشیری، ابزار دیانت است، اما واقعیتشان سیاست میباشد و لذا بقیه مسیحیها مثل ارامنهای که در ایران هستند، به شدت با اینها مخالفند و با این افکار میجنگند و در مقابلشان موضع گیری میکنند، اما با این وجود صدای بلندی ندارند.
مسائلی که در جامعه مسیحیت رواج دارد و امام راحل (ره) از آن به فساد غرب یاد کردهاند، مثل شراب خواری و بیبندوباری جنسی و پارتی و… در مسیحیت ناب هم وجود داشته؟
بخشی از این سئوال را در مساله مربوط به حجاب از کتاب مقدس عرض کردم که چقدر بسته نگاه کرده است که آن سختگیریها را اسلام هم به آن شکل نمیپذیرد، با این سختگیریها که در کتاب مقدس درارتباط با زنان دیده میشود، امروز در کلیسا زن و مرد مختلط هستند، پارتی و آوازه خوانی دارند و مسائل دیگری هم وجود دارد.
همینطور است در رابطه با شراب، کتاب مقدس در رابطه با شراب میگوید که هر که به آن فریفته شود، حکیم نیست یا میگوید یحیی در طول عمرش لب به شراب نزد، یا بزرگان اینگونه نبودهاند که خود را به شراب آلوده کنند، ولی با این وجود در کلیسا شراب خواری میشود و تشویق و ترویج هم میشود، آیا عیسی مسیح آمده بود عقلها را خواب کند یا اینکه بیدار کند؟
در رابطه با بشارتهایی که در کتاب مقدس نسبت به پیامبر اسلام (ص) آمده است، چه پاسخی دارند؟
بله، این بشارتها در انجیل و تورات وجود دارد. یکی از بشارتهای مهم، زمانی است که حضرت عیسی برای اولین بار از مردم میخواهند که به او ایمان بیاورند و هر کس به او ایمان بیاورد، از بطن او نهرها جاری میشود، یهودیها اختلاف میکنند میگویند که این کیست که دارد این حرفها را میزند، عدهای میگویند این همان مسیح است که در عهد عتیق بارها گفته شده است که شخصی به نام مسیح باید بیاید و شما باید از او تبعیت کنید، اما جمعیت دوم مخالفت میکنند و میگویند نه، این مسیح نیست، بلکه همان نبی وعده داده شده است و همان پیامبری است که باید بیاید پس دو نفر باید بیایند یکی مسیح و یکی آن نبی.
مسیح وعده داده شده آمد، پس آن نبی وعده داده شده کجاست؟ انجیل میگوید باید بیاید، خداوند میگوید باید بیاید، اما کلیسا میگویند نباید بیاید و مسیح ختم داستان است و بعد از مسیح دیگر کسی بنا نیست بیاید، اما انجیل یوحنا به صراحت میگوید غیر از مسیح، یک نبی وعده داده شده دیگر هم مانده است، خداوند یک ذخیره دیگر هم در خلقت خود دارد که آن هم باید بیاید و آن کسی نیست جز پیامبر گرامی اسلام (ص).
بخش عمدهای از جامعه مسیحی تابع مسیحیت واتیکان است، ارتباط مسیحیت واتیکان با مسیحیت تبشیری چیست؟
مسیحیان تبشیری عمدتا پروتستان هستند، اما مسیحیت واتیکان کاتولیک هستند، گرچه واتیکان هم سیستم تبشیری را برای خودش طراحی کرده است، ولی کامیابی مسیحیت پروتستان را به چند دلیل ندارد، ثروت، قدرت، هنر و هالیوود، امکانات نظامی مثل آنچه در عراق و افغانستان روی داد، امکانات اقتصادی و چون این امکانات را با هم دارند برد بیشتری در جهان دارند. و لذا تمام مسیحیتی که امروزه در کشورهای اسلامی در حال رواج است همه بوی دلار میدهند، نه بوی عیسی مسیح.
روش تعاملی که اسلام با جهان مسیحیت معرفی کرده چگونه است؟
روش تعاملی که اسلام با جهان مسیحیت معرفی کرده، اینگونه است که از مسیحیت تمجید میکند و میگوید (اشد الناس حبا للذین آمنوا الذین قالو انا نصاری) به خاطر اینکه آنها (قسییین و رهبانا) خداوند در کسانی که از عیسی تبعیت میکنند رافت و رحمت قرار داده است ولی اینها مربوط به جامعه سنتی مسیحیت است، اما آنچه که امروز به اسم مسیحیت تبشیری عرضه میشود، جامعه سنتی کلیسا هم با آن مخالف است و میجنگد.
هم چنان که جوامع سنتی در اسلام با داستان وهابیت میجنگند و مبارزه و نفی میکنند. این جریان مسیحیت تبشیری است که امروزه دارد در ایران و در کشورهای مختلف دنیا کار میکند و بیشتر سبکهای تبلیغی آمریکایی دارد.
علت حضور و سرمایهگذاری مسیحیت تبشیری در آسیا و آمریکای لاتین و افریقا چیست؟
مسیحیت را باید تقسیم کرد، قرن گذشته را به عنوان قرن آفریقا معرفی کردند، به همین خاطر تا ابتدای قرن گذشته در آفریقا فقط پنج میلیون مسیحی وجود داشت، اما در انتهای قرن، دویست میلیون مسیحی وجود داشت و این مطلب را هم واتیکان اعلام کرد و هم جریان مسیحیت تبشیری و حتی شما میبینید که مرزهای اسلامی تنگتر شد، آمدند قسمتی از سودان را جدا کردند، برخی از کشورهای مرکز آفریقا، امروز چالش بزرگی را بین اسلام و مسیحیت دارند، ولی قرن جدید را به عنوان قرن آسیا معرفی کردند، شاید پیشتاز کشورهای آسیایی هم کشور کره جنوبی باشد، و بعد ویتنام، مالزی و اندونزی.
امروز در کشور اندونزی چهارده هزار مبشر مسیحیت تبشیری وجود دارد، کشور کره یک کشور بودایی نشین بوده، اما امروز در حال تبدیل شدن به یک کشور مسیحی نشین است. آنها این قرن را قرن آسیا اعلام کردند و برای آن سرمایه گذاری میکنند و کشورهای اسلامی هم یکی از اهداف مهم آنها است.
آمار دقیقی از مبشرین مسیحیت تبشیری نسبت به مسیحیان دیگر داریم؟
در این زمینه آمارهایی منتشر شده، اما چندان دقیق نیست، اما خودشان سعی دارند این آمار را زیاد نشان دهند. واقعیتش این است که به نظر نمیآید در مقایسه با مسیحیان دیگر، آمار زیادی داشته باشند، چون سیستم آمار گیری دقیقی برایش وجود ندارد و مسیحیت تبشیری بیشتر به صورت یک فکر، نه یک فرقه در حال عمل کردن است و لذا آمار دقیقی از آن در دست نیست.
امروز در کشور ما هم مسیحیت تبشیری وجود دارد و در حال تبلیغ و فعالیت میباشند؟
با تاسف باید بگویم بله، آنها امروز در کشورمان شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی و کلیساهای خانگی دارند، رادیو دارند، کتاب چاپ کردند و به روشهای مختلف، تبلیغ مسیحیت میکنند که روشهای کاملا شناخته شده و مشخصی است.
با وضعیت کنونی در حوزه، آیا کتابی بر تحلیل و نقد مسیحیت تبشیری نوشته شده است؟
کتاب هست اما نه آنقدر که باید باشد و در مقابل این هجمه کم است، سمینار نیز کمتر دیده میشود، به نظر میرسد باید همتی باشد تا چنین تشکلاتی راه اندازی شود.
با توجه به اینکه فرمودید مسیحیت تبشیری در ایران نیز در حال فعالیت است، حضرتعالی چه توصیهای به اندیشمندان و نخبگان حوزوی و دانشگاهی دارید؟
پاسخ روشن است. به قول شاعر:
اندر این ره میتراش و میخراش تو پای برهنه و هیچ مگوی ره به تو گوید که چون باید رفت
ما به هر حال باید بکوشیم و بخروشیم، من فقط یک داستانی را نقل میکنم از چند ده سال پیش، زمانی که یک کشیش به اسم «هنری مارتین» به ایران میآید و میرود در نواحی شیراز یک روستایی هست به نام «قلات» و در خود شیراز در کلیسایی ساکن میشود و یک کتاب علیه اسلام مینویسد، برای ما سئوال شد که علمای اسلام در صد و اندی سال پیش چقدر غیرت و همیت و اقتدار دینی داشتند و چه کردند در مقابل این اجنبی، یکی از دوستان ما رفت و تحقیق و پژوهشی کرد، در کتابخانهها و نسخههای خطی و چاپ سنگی، وقتی آمار را برای ما آورد دیدیم که برای یک کتاب، یک جمله، یک هجمه، علما هفتاد جواب در همان عرصه نوشتهاند.
امروز چند کانال ماهوارهای تبشیر مسیحیت، چندین سایت اینترنتی و چند کلیسای خانگی فعالیت میکنند، بنده نمیگویم روشهای حذفی یا نظامی و امنیتی استفاده شود و معتقدم کار فرهنگی را باید با جنس فرهنگ جواب داد، برای این کار چقدر کار فرهنگی میشود و چند تا کتاب در حوزه نوشته شده است؟ چند تا سایت زده شده و یا چند فیلم تا کنون ساخته شده است؟ این یکی از دغدغههایی است که باید به آن پاسخ داده شود و اگر ما مرزبان این حریم جغرافیای فرهنگی هستیم، باید به مرزبانی خودمان عمل کنیم.
به نظر من مسیحیت تبشیری میتواند یکی از چالشهای فکری جامعه ما در آینده باشد و همان چالشی که وهابیت در دنیای اسلام ایجاد کرده، ممکن است مسیحیت تبشیری به مراتب بیشتر ایجاد کند. پس علما باید خود را مسلح کنند و حوزهها از هر جهت خود را آماده کنند.
Sorry. No data so far.