شنبه 30 ژوئن 12 | 13:09

مستند «ننه قربون»؛ نگاهی از جنس ناگفته‌های جنگ

مستند ننه قربون کاری از یاسر عرب است. جدای از قوت و ضعفهای فنی این اثر که می‌شود در مورد آن صحبت کرد، موضوع بکر آن نشان می‌دهد که پس از گذشت بیش از بیست سال از دفاع مقدس هنوز چقدر حرف نگفته وجود دارد. کم چیزی نیست که یک عده زن و دختر پیر و جوان از سراسر کشور بلند شوند و به اهواز بروند تا روزانه چندین هزار پتو، ملحفه، لباس و پوتین رزمندگان را بشویند و رفو کنند.


«در حوالی اهواز چایخانه‌ای بود که در آن، خانم‌ها، ۸ سال، صبح تا شب لباس‌های همه رزمنده‌ها، ملحفه بیمارستان‌ها، اتاق‌های عمل و… را می‌شستند. پس از استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی تعدادی از لباس‌های شیمیایی شده هم به چایخانه می‌آید و این خانم‌ها، بدون اطلاع از شیمیایی بودن لباس‌ها، پس شستن آن‌ها، خودشان نیز شیمیایی می‌شوند.»  همین روایت سه خطی را که با تامل بخوانی کلی ایده به ذهنت می‌رسد که می‌شود آن‌ها را در قالب داستان و فیلم و بازی رایانه‌ای و… تبدیل به محصول فرهنگی کرد. کاری که تا حالا تنها در یک مستند انجام گرفته و همین چند روز پیش در سومین نشست سینماگران جوان انقلاب اسلامی به نمایش در آمده است.

مستند ننه قربون کاری از یاسر عرب است. جدای از قوت و ضعفهای فنی این اثر که می‌شود در مورد آن صحبت کرد، موضوع بکر آن نشان می‌دهد که پس از گذشت بیش از بیست سال از دفاع مقدس هنوز چقدر حرف نگفته وجود دارد. کم چیزی نیست که یک عده زن و دختر پیر و جوان از سراسر کشور بلند شوند و به اهواز بروند تا روزانه چندین هزار پتو، ملحفه، لباس و پوتین رزمندگان را بشویند و رفو کنند. کسانی که حالا سنی ازشان گذشته است و بعضی‌ها بدون آنکه ظاهرا در خط مقدم باشند گرفتار عوارض بمب‌های شیمیایی شده‌اند. کسی مثل خانم افسری که خس خس سینه‌اش او را مشتری ثابت بیمارستان کرده است اما بنیاد شهید هنوز او را جانباز حساب نمی‌کند.

کارگردان «ننه قربون» در مراسم اولین نمایش عمومی این فیلم که با حضور برخی از‌‌ همان بانوان برگزار شد درباره چگونگی شکل گیری این ایده در ذهنش گفت: «یک وقتی آقای حسین بهزاد در برنامه راز گفت که چرا کسی نمی‌رود ببیند اینهمه نانی که رزمنده‌ها در طول این هشت سال خوردند از کجا آمده بود و چطور تهیه شده بود؟»اینطور می‌شود که یاسر عرب ردّ این سوژه را می‌گیرد و مستند «نان جنگ» را می‌سازد و در خلال‌‌ همان به سوژه «ننه قربون» می‌رسد؛ مستندی که قرار بود «لباس جنگ» نام بگیرد اما خدا خواست که نام یکی از زنان چایخانه اهواز که از دنیا رفته است بر آن بنشیند.

دیدن فیلمی مانند «ننه قربون» پیش از هرچیز این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که چند سوژه مغفول مانده و چقدر گوشه کاویده نشده از دفاع مقدس وجود دارد که هنوز دست هیچ یک از مخاطبان به آن‌ها نرسیده است؟ همین ماجراهای چایخانه تا چه حد جای کار دارد؟ مادری که با برداشتن لباسی برای شستن و دیدن خون روی آن ناگهان می‌گوید که این خون پسرم است و من مطمئنم که او شهید شده است، آیا جزئی از دفاع مقدس ما نیست؟ ماجرای مادرانی که در میان لباس‌ها هر از گاهی با تکه‌ای از گوشت و استخوان رزمندگان مواجه می‌شوند و مجلس روضه برپا می‌کنند، آیا ظرفیت دراماتیک ندارد؟ و یا زنانی که در همین چایخانه شیمیایی شده‌اند کجای روایتهای ما از دفاع مقدس قرار دارند؟ نشان دادن دختران جوانی که با اشتیاق روز خود را به شستشوی لباس رزمندگان می‌گذرانند، به دختران امروز که بعضاً کار در منزل خود را هم عار می‌دانند چقدر اهمیت دارد؟

مستند «ننه قربون» نشان داد که هنوز که هنوز است می‌توان در دفاع مقدس بدنبال زوایایی گشت که با پرداختن به آن‌ها بهت و حیرت مخاطبان را فرا خواهد گرفت. شاید این مستند را بتوان لبییکی دانست به بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار سال ۸۵ ایشان با سینماگران:

«شما به عنوان یک هنرمند، دنبال زیبایی‌ها و ظرافتهاى عالم وجود مى‌گردید تا این‌ها را بشناسید، بیرون بکشید، برجسته کنید و نشان بدهید؛ کار هنرمند این است؛ یعنى ظرافت‌ها، زیبایی‌ها، ریزه‌کاری‌ها، دقایق و حقایق غیر قابل دید با چشم غیرمسلحِ به هنر را با سلاح هنر و نگاه هنرمندانه، بیرون مى‌کِشد و نشان مى‌دهد. اینکه مى‌گویم زیبایى، معنایش این نیست که زشتی‌ها را نمى‌تواند بیرون بکشد و نشان دهد؛ چرا، آن هم جزو ظرافتهاست. به آن جمع گفتم، شما به عنوان کسى که دنبال زیبایی‌ها مى‌گردید، چطور مى‌توانید زیباییهاى دفاع هشت ساله‌ى یک ملتِ دست خالى را از میهن خودش، از کشور خودش، از ملت خودش و از نظام خودش، در آن میدان دشوار نادیده بگیرد.»

«خوب، این‌ها زیبایى است، این‌ها را توصیف کنید، این‌ها را استخراج کنید. آقاى حاتمى‌کیا مى‌گویند، من نمى‌دانم راجع به جنگ چه بگویم. خیلى حرف دارید براى گفتن؛ شما سینماگران جنگ، پشت صحنه‌ى جنگ را چقدر تصویر کردید؟ چه شد که این جنگ شروع شد؟ کدام فیلم سیاسىِ بین‌المللىِ پلیسى، مى‌تواند شیرین‌تر از این در بیاید که شما تصویر کنید – اسناد هم الان وجود دارد – چطور شد که صدام حسین به خودش جرئت داد و این گستاخى را کرد که به قصد تسلط بر ایران، به ایران حمله کند؟ نه اینکه همه‌ى ایران را بگیرد، بدون شک، قصد او این بود که خوزستان و یکى، دو استان دور و بر را بگیرد و به عنوان یک همسایه‌ى مقتدر بر حکومت مرکزى ایران – هر که باشد آن حکومت؛ یا جمهورى اسلامى یا هر کس دیگر – مسلط بشود، که مى‌شد؛ یعنى اگر این دفاع جانانه نبود و اگر آن تسلط بر خوزستان انجام مى‌گرفت، مگر ممکن بود یک حکومت مرکزى اینجا سر کار باشد و به آن کسى که بخشى از کشور را قدرتمندانه تصرف کرده، باج ندهد؟! خوب، چه شد که این را وادار کردند که این حمله را انجام بدهد و او حمله کرد؟ و چگونه به او کمک کردند؟ و کدام کارخانجات به او سلاح شیمیایى فروختند؟ آنهایى که آن سنگرهاى هشت‌ضلعى و پنج‌ضلعى را درست کردند، چه کسانى بودند؟ کدام کشور‌ها آن هواپیما‌ها را به او دادند؟ آن مأمورین عالى‌رتبه‌ى سیاسى، امنیتى و نظامى‌اى که از کشورهاى مختلف – از جمله امریکا – به بغداد آمدند و با او و مردان او ملاقات کردند، چه کسانى بودند؟ شما به این‌ها نپرداختید. اصلاً شخصیت صدام کیست؟ این‌ها براى قصه‌نویسى جا دارد.»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.