به گزارش تریبون مستضعفین، «مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ده انقلاب در يك انقلاب» نام کتابی از استاد حسن رحیم پور ازغدی است که مجموعه چند گفتار در موضوع مهدویت و حکومت جهانی امام مهدی (عج) است.
این کتاب در قالب سه گفتار «دولت عاشقی و عدل جهانی»، «مهدی(عج)، نیمی شرقی، نیمی غربی» و «جهانی شدن، پایان تاریخ و مهدویت» به تبیین جایگاه انتظار و حکومت جهانی موعود امام عصر (عج) پرداخته است.
این کتاب توسط مؤسسه طرحی برای فردا گردآوری و منتشر شده است.
به مناسبت نیمه شعبان و میلاد امام زمان (عج) تریبون مستضعفین این کتاب ارزشمند را جهت استفاده علاقه مندان به مباحث مهدویت منتشر مینماید.
[download id=”314″]
دولت عاشقی و رسم برادری
متن زیر چکیده یکی از سخنرانیهای حسن رحیم پور ازغدی است که تحت عنوان «دولت عاشقی و رسم برادری» در مجله امان منتشر گرده است:
از مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هر چه بگوییم، حکایت یک قطره از دریاست. ایشان در چشمانداز بسیار بلندی هستند و ما از هر زاویهای که بخواهیم به ایشان بنگریم باید کلاهمان را از سرمان برداریم تا نیفتد! ایشان روی بام جهان و بر شانه تاریخ ایستادهاند؛ درحالی که ما زیرِ دست و پای جهان و زیر چرخهای ارابه تاریخ دست وپا میزنیم، نه ما، بلکه همه بشریت.
قیام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نقطه غلیان تاریخ و شوک بزرگ تاریخی است که علیه ستمگران جهان و برای گشودن راه تنفس بشریت محروم اتفاق میافتد و بر اساس روایت، نه فقط راه تنفس، که ایشان راه تعقل را هم برای بشریت باز میکنند. بخشهای عظیمی از ظرفیت بالقوه تعقل و عقلانیت بشر تا قبل از ظهور ایشان تعطیل است و در روایات رسیده است که وقتی ایشان بیایند، عقلانیت، تازه فعلیت پیدا میکند. یعنی بعضی از موتورهای عقل بشر، فعلاً خاموش است و به دست ایشان و در عهد ایشان روشن خواهد شد. ایشان مخالفان عقل و عدل را بر سر جایشان خواهد نشاند و بازار عقلانیت و عدالت را گرم خواهد کرد؛ چرا که این دو به یکدیگر مربوط هستند، نه عقلانیت را میتوان جدای از عدل معنا و اجرا کرد و نه عدالت را. به علاوه، ایشان طبق روایات، ریشه کینه را در دنیا خواهد خشکاند و در دوران حاکمیت او کینه و کینهتوزی قاچاق خواهد بود! چون ایشان عوامل کینهتوزی را ـ که ظلم و جهل هستند ـ برخواهد انداخت و اساساً جهاد بزرگ ایشان، ضد استکبار بینالمللی با همین اهداف صورت خواهد گرفت. او رسم برادری و دولت عاشقی را برقرار خواهد کرد.
شما میدانید که موعود آخرالزمان، تنها، عقیده شیعی اثنی عشری نیست؛ چرا که همه ادیان الهی منتظر موعود آخرالزمان هستند. علاوه بر آن، برادران اهلسنت هم به مهدویت معتقدند. بیش از ۲۰۰ حدیث صریح و محکم، با سند معتبر در منابع درجه یک و دوی آنها وجود دارد، حتی آیاتی که در شأن ایشان نازل شده، در بعضی از تفاسیر اهلسنت معرفی شدهاند و بیش از ۲۰۰ نفر از علمای درجه یک آنها میگویند که این احادیث، جزو احادیث متواتر هستند.
بنابراین تمام فرق اسلامی و ادیان بزرگ الهی منتظر ظهور منجی بشر هستند. اما در اینکه نام ایشان چیست و ایشان که هستند و… اختلاف نظر وجود دارد. در این باره، دقیقترین آدرس را شیعه دارد. مسئله مهدویت در بردارنده مضامین نظری و عملی بسیار مهمی است. یکی از مهمترین این مضامین ـ که مستقیماً متوجه سرنوشت بشر است ـ طرحی است که مهدویت برای تاریخ جهانی ریخته است و آن، به یک نوع جهان وطنی و عدالت جهانی برای انسان جهانی اشاره داد. یعنی ما در کنار همه حماقتهایی که در جامعه بشری اتفاق میافتد، معتقد به این باشیم که یک دینامیزمِ با شعوری، در نبض تاریخ، تعبیه شده و او عاقبت همه چیز را جبران خواهد کرد. او تاریخ را غسل خواهد داد و با یک نبرد فراگیر جهانی، به این جنگِ «همه علیه همه» خاتمه خواهد داد. با استقرار دولت عدل جهانی، در دنیا جز شهر و شهروند جهانی چیزی نخواهیم داشت. دعوای نژادها، قومیتها، ملیتها و تبعیضهای نژادی به دست او خاتمه خواهد یافت. اسم این را میتوان گذاشت «گلوبالیزیشن و جهانیشدن مهدوی» که در مقابل گلوبالیزیشن سرمایهداری طبقاتی است که امروز در دنیا از آن بحث میکنند. جهانی شدن بر اساس عدالت و معنویت در راه است و ما هر سال و هر قرنی که میگذرد به حکومت جهانی واحد نزدیک میشویم.
جهانی شدن به سبک آمریکا، یعنی همه، برده آنها و همه جهان در خدمت غرب و سرمایهداری صهیونیستی غرب. در اینجا دیگر پلورالیزم سرشان نمیشود. اما جهانی شدن به سبک امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی همه جهان، مساوی در حقوق، عدالت برای همه، معنویت و امنیت و ثروت و قدرت برای همه. یعنی دیگر در دنیا شهروند درجه یک، دو و سه نخواهیم داشت. شهروند غربی با آفریقایی تفاوتی ندارد. این بار نظم نوین و نهایی جهان به دست ایشان برقرار خواهد شد که مبتنی است بر اخلاق و عرفان و آزادی و برابری.
در اینکه صلح جهانی فقط در صورتی ممکن است که ظلم جهانی نباشد، شکی نیست. چون پیششرط هر صلح جهانی، عدل جهانی است. تا بشریت، تشنه عدالت جهانی و منتظر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نشود و به معنای واقعی کلمه، به سمت مهدویت حرکت نکند، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نخواهد آمد.
اگر کسی بپرسد: این نوع غایتشناسی ـ که ما به آن مهدویت گفتیم ـ در دنیا مستقیماً به ضرر چه کسانی است؟ پاسخ خواهیم داد: به زیان مافیای قدرت و ثروت جهانی؛ و لذا دشمنترین محافل با فکر مهدویت و حکومت عدل جهانی و انتظار فعال و مثبت، همین ارباب زر و زور جهاناند که دارند فرهنگ محافظهکاری را در جهان تئوریزه میکنند و به بشر تلقین میکنند که تاریخ، پایانی جز وضع موجود جهان ندارد.
عقیده به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جهان را نمیبندد. اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یعنی آینده باز است و این وضعیتی که بر جهان حاکم است، آخر خط نیست، دنیا بن بست نیست؛ و این، خبر بدی برای مستکبران عالم است. مهدویت یعنی نفی استبداد جهانی. مهدویت یعنی آخر این تونل باز است و محرومین جهان در قفس قدرت و ثروت جهانی گیر نیفتادهاند.
هیچ خبری به اندازه خبری که در نیمه شعبان به بشر داده میشود مهم نیست. نگاه ما به تاریخ با نگاه هِگِلی متفاوت است. ما میگوییم تاریخ یعنی انسانِ طولی، و جامعه یعنی انسان عرضی. ما از سرنوشت بشر و اتفاقاتی که خواهد افتاد حرف میزنیم. اینکه ما صرفاً با نگاه به گذشتهها نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم (که یکی از اشکالاتی است که بر تاریخیگری شده) به جای خود، محفوظ و درست است، اما این هیچ لطمهای به عقیده مهدویت نمیزند؛ چون نقطه عزیمت مهدویت از جای دیگری است. مبنای انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آینده، نه استقرای گذشتههاست و نه قانون احتمالات آینده. مسئله از اساس مسئله دیگری است و این وعده خداوند و پیشگویی همه انبیاست نه پیش بینی! یک خبر است که از آینده داده میشود، انشا و آرزو نیست. خبر از پروژهای است که قبلاً توسط خداوند طراحی شده و اجرا خواهد شد. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از اول، جزو پروژه خداوند بوده است. اگر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیاید، فلسفه خلقت انسان، مشکل پیدا میکند. مهدویت جزئی از ارکان خاتمیت است. او میآید تا کار نیمه تمام همه انبیا را تمام کند. برخی گفتهاند: «چون مهدی علیه السلام تا به حال نیامده است، بعد از این هم نخواهد آمد» این چه استدلال منطقی است؟ معلوم میشود کسی که این حرف را زده، میخواهد بشریت را مأیوس کند. اینان میخواهند با خدایان ریز و درشتی که ایجاد کردهاند به حکومت خودشان ادامه دهند و به ملتهای عدالتخواه بگویند که بهتر است از آینده مأیوس شوید.
نکته دیگر اینکه چون انتظار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف یک نوع انتظار مثبت و فعال است، نه منفی و منفعل، بنابراین انتظار امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هیچ منافاتی با مهندسی اجتماعی و اصلاحی همراه با تحولات انقلابی رادیکال و قهر آمیز برای تکامل جامعه و اجرای عدالت نسبی قبل از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ندارد. این عقیده به نجات، به گونهای است که نه تنها سد راه آزادی ما نمیشود، بلکه مشوق ماست. یعنی گفتهاند منتظر مصلح، باید در حدی که میتواند صالح باشد، وگرنه منتظر مصلح نیست. مهدویت، نه مسئولیتهای فردی ما را تحت الشعاع قرار میدهد، نه جنایتهای ایدئولوژیکی را که محصولات بلافصل مدرنیته غرب هستند، توجیه میکند و نه جهان را بر اساس حجم ذهن سوپرمنهای غرب، کوچک میکند. چون جهانی که در مدینة فاضلة غربی در نظریات امثال «توماس مور» و دیگران تحلیل شده، یک جهان جیبی و بسیار کوچک است. اما جهانی که در دکترین مهدویت ساخته میشود، جهانی وسیعتر از جهانی است که الان داریم. جهان جیبی آنها اینقدر کوچک است که وقتی بخواهی حق یک نفر را بدهی، حق دو نفر پایمال میشود! پیام اصلی پست مدرنیسم این است که ما هیچ چیز مشترکی با هم نداریم و ما هر کدام جهانی جدا از یکدیگر هستیم. امروزه هرگاه حرف از مدینه فاضله میشود، اینها بالا میآورند! البته حق دارند، چون وعدههای دروغینی به اینها داده شده است. لذا حالا که به اضطرار مطلق رسیدهاند، امیدشان را از دست دادهاند؛ در حالیکه مهدویت از امکانهای هنوز بالفعل نشده اما واقعی انسان و تاریخ، با ما حرف میزند. مهدویت به ما میگوید روزی شالوده سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم را با هم میشکنیم. مهدویت به ما میگوید ما نه ربات هستیم، نه حشره و اینکه انسان، تیپا خوردة ازل تا ابد نیست و خداوند ما را فراموش نکرده است. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده است. کسی است که حال ما را میپرسد و سراغ ما و همه مستضعفان جهان را میگیرد و عاقبت، آن لحظه سرنوشتساز میآید. با ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انسانها دو دسته میشوند: یک عده سر و کارشان با منطق و زبان امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و عدهای دیگر، سر و کارشان با شمشیر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف. انکار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در واقع تشویق ستم و توحش در دنیا است. امروزه حجم ظلم در دنیا کم نشده؛ بلکه به اندازه عصر حجر و حتی بیشتر ظلم میشود و انگار بشریت یک گام هم از عصر حجر جلوتر نیامده است، ابزارها مدرن شده، اما فکر و ذهن بشر مدرن نشده است. هنوز هم خیلی راحت خون انسان را میریزند و آدم میکشند و لقمه را از دهان یکدیگر میکشند. اینکه در روایت داریم که وقتی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میآید سطح عقلانیت بشر چند پله به جلو میرود و جهش عقلانی اتفاق میافتد برای اینهاست. انکار حضرت مهدی یعنی پویا ندیدن تاریخ. ۳۱۳ نفر افسران اصلی سپاه او هستند که تعدادشان به اندازه مجاهدین جنگ بدر ـ اولین جنگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ـ میباشد. تعداد سربازان نهضت در اولین نبرد و آخرین نبرد یک تعداد است و این خیلی جالب است. در روایات آمده که زمان حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سراسر جهان فقیری نخواهد ماند و زن خانهدار درباره پیچیدهترین مسائل علمی و دینی، در خانه خودش مجتهدانه نظر میدهد و کارشناسی میکند. جامعهای که هیچ کس به دیگری کینه نمیورزد و یکدیگر را له نمیکنند، بلکه به هم خدمت میکنند.
آن دوران، دیگر، دوران موعظه ستمگران نیست. آن روز حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با رهبران ستمگر جهانی با زبان شمشیر سخن میگوید و با مردم، با زبان رحمت و منطق. انقلاب او یک اقیانوس است نه جزیره. یک شوخی بشری نیست، نبرد بزرگ جهانی است. در هر جنگی یک یا دو متجاوز وجود دارد، اما جنگ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف جنگ با اصل تجاوز است. جنگ او با جنگافروزان جنگ است. انقلاب او با تردید و دو دلی پیش نخواهد رفت. جنگ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فصل الخطاب تاریخ و جنگ بین سیاه و سفید است، نه خاکستری. آن جنگ، جنگ برقآسایی است که تمام قدرتهای جهان را از هم میپاشد و جهان جدید و تازهای را میسازد که بر اساس حقوق و کرامت شکل میگیرد.
مهدویت، ارتباط با خزائن غیب جهان است. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فقط جان جهان نیست، بلکه عقل جهان هم هست. جامعه مهدوی ناکجا آباد نیست، «همه جا آباد» است. هنر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق بخشیدن به آرزوهای قابل تحقق بشری است که تا به حال تحقق پیدا نکرده. آرمان شهر مهدوی یک ماکت نیست، شهر مردهها و شهر مجسمهها نیست، یک جامعه با آدمهای واقعی است که غرایز بشر را در سایه عدالت و عقلانیت سازماندهی میکند. جامعه مهدوی جامعهای نیست که بسته باشد و پلیسهایش از تعداد شهروندانش بیشتر یا مساوی با آنها باشد. یک شهر قرون وسطایی هم نیست. مبتنی بر ایدئولوژیهای بشری هم نیست. بلکه تمدنی است که برای اولین بار در مقیاس جهانی، علم و عبودیت، قدرت و معنویت، و دنیا و آخرت را با هم جمع میکند. شهری است که بر اساس آگاهی و آزادی و اخلاق بنا میشود. در روایات، توصیفاتی از آن شده که از جمله آنها این است: سرمایه در آن بسیار است، اما سرمایه سالاری نخواهد بود. مردم یکدیگر را نخواهند درید. در آن، هیچ کس دروغ نمیگوید. رنجهای بیهوده و بیگاریها به پایان خواهد رسید و… روایت داریم که اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف صاحب صلابت و از جنس فولادند و با ظرافت مینیاتوری ـ این تعبیر و استنباط من است ـ مسائل را درک میکنند و در احساس و عاطفه نسبت به بشریت با لطافت گل با مردم روبه رو میشوند. ولی در جبهه و رو در روی دشمنان خدا و مردم، پیامبران مرگاند.
Sorry. No data so far.