با توجه به تصویب طرح دانشگاه پولی در مجلس و تصویب قانون جذب دانشجوی پولی بدون کنکور و اجرای آن در قالب دانشگاه تهران شماره ۲، در میزگردی دانشجویی با حضور محمد سلیمانی، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته حقوق عمومی و عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)؛ علی اللهیاری، کارشناس ارشد رشته فلسفه علم دانشگاه امیرکبیر و فعال دانشجویی؛ سوسن سالاری عضو هیئت امنای مجمع ادوار بسیج و محمد جعفرینژاد، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته اقتصاد دانشگاه تهران و دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی، وضعیت ایجاد دانشگاه پولی را بررسی کرد.
در این جلسه سوالاتی در رابطه با دانشگاه پولی و مزایا و عوارض و تبعات آن از فعالان دانشجویی پرسیده شد که در ابتدا فعالان دانشجویی به این سوال پاسخ دادند که چرا بعد از گذشت ۳۴ سال از انقلاب اسلامی در حالی که عدالت محوری به عنوان یکی از کانونیترین ارزشهای نظام تعریف میشود شاهدیم قانونی چون دانشگاه پولی به تصویب مجلس رسیده و در قالبی چون دانشگاه شماره ۲ دانشگاه تهران به اجرا در میآید؟
نوع سیاست گذاریها باعث ایجاد چنین اتفاقاتی است
اللهیاری: مجموعهای از عوامل دست به دست هم داد تا به مرور این اتفاق بیفتد و بعد از جنگ و شروع دوران سازندگی این اتفاقات به دلیل قصد و ارادهای که در نوع سیاست گذاریها و جهتگیریها در حوزههای مختلف بود و جریانی از مدیرانی که پس از آن با همان روحیه در نظام تربیت شدند سبب شد که امروز شاهد اتفاقات و قوانینی نظیر ایجاد دانشگاه پولی باشیم.البته عوامل دیگری مثل ترویج روحیه اشرافی و تجملاتی و دوری از مردم هم در این قضیه دخیل بود به طوریکه در آن زمان مسئولان دیگر سادهزیستی نداشتند و ارتباط خود را با مردم کمرنگتر کردند و آرمانهایی مانند درد مستضعفان و دردمندان از بین رفت.
ضعف ساختاری دلیل تصویب قانون دانشگاه پولی/ باید نهادی برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس داشته باشیم
سلیمانی: ما میدانیم که یکی از اهدافی که باعث شد نظام جمهوری اسلامی شکل بگیرد و حکومت اسلامی ایجاد بشود نگاه آرمانی حضرت امام (ره) و مردم برای کسب عدالت اجتماعی بود و هدف تشکیل از جامعه اسلامی از نظر امام خمینی نیز دو مطلب بود؛ یکی اجرای احکام و قوانین اسلامی و دیگری اجرای عدالت و بسط عدالت اجتماعی در جامعه.
نظام در اهداف و آرمانها و قوانین شکل گرفته، هیچ انحراف و اشکالی ندارد ولی اینکه امروز چقدر این مباحث در جامعه حاکم است و قانونگذاری ما با اهداف نظام انطباق دارد باید مورد بحث قرار بگیرد.
امروز در مسائل قانونگذاری و اجرایی قرابت چندانی با روحیه عدالتگستری و توجه به محرومان مستضعفان که حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند دیده نمیشود؛ جدای از مباحث سیاسی که فضای سیاسی کشور بعد از دوران دفاع مقدس به سمتی رفت که روحیه سرمایهداری به فضای اقتصادی و بدنه مدیریتی کشور تزریق شد، احساس میشود در ساختارهای ما نیز خلاهایی وجود دارد که باعث میشود توجه کافی به محرومان و مستضعفان نشود، البته برخی مسئولان به محرومان و مستضعفان توجه جدی دارند ولی با این حال آنچه امروز در امر تقنین مشاهده میشود مصوباتی مخالف روح عدالت و توجه به مستضعفان است.
این یک ضعف ساختاری در نظام است که باید با دقت حقوقدانان و قانونگذاران برطرف شود و باید نهادی تعریف شود که طبق آن مصوبات مجلس از فیلتری رد شود که توجه کافی را به محرومان و مستضعفان و اجرای عدالت داشته باشد و کارکرد مصوبات در نابرابریهای اجتماعی در نظر گرفته شود.
عدم درک صحیح ماهیت انقلاب سبب ایجاد قوانین نظیر دانشگاه پولی است
جعفرینژاد: باید گفت که تئوریهای مختلفی که در رابطه با انقلاب ایران وجود دارد متفاوت است؛ برخی میگویند ماهیت انقلاب یک ماهیت اقتصادی بود و وضعیت معیشتی باعث قیام مردم شد و برخی میگویند ماهیت انقلاب یک ماهیت فرهنگی بود و برای مبارزه با فضای ضد اخلاقی مردم قیام کردند؛ برخی میگویند یک ماهیت سیاسی بود و برخی نیز میگویند این ماهیت یک ماهیت چند وجهی بود در صورتی که من احساس میکنم ماهیت انقلاب ما یک ماهیت اسلامی بود و فرق آن با نظرات قبلی این است که بین خاستگاه و جهتگیری تفاوت است.
وقتی خواستگاه اسلامی باشد جهت گیری اقتصاد باید ذیل اقتصاد اسلامی تعریف شود؛ وقتی خواستگاه اسلامی باشد حضور مردم ذیل مردم سالاری دینی تعریف میشود و با دموکراسی و توسعه مدنی غربی متفاوت است.
بعد از انقلاب دولتهایی که بر سر کار آمدند اولین مشکل آنها عدم درک صحیح ماهیت انقلاب بود زیرا برخی از این دولتها تصور میکردند ماهیت انقلاب اقتصادی است و به همین دلیل به ابزاری برای پیاده کردن نسخههای اقتصادی صندوق بینالمللی پول تبدیل شدند و برخی دولتها تصور میکردند ماهیت ما یک ماهیت سیاسی است و به همین دلیل شعارهای سیاسی سر دادند و به این ترتیب ما در این ۳۰ سال فرازونشیب زیادی داشتیم.
به طور کلی ما ماهیت انقلاب را درک نکردیم و صحبتهای امام را در مورد مستضعفان نمیفهمیم و فکر میکنیم اینها شعار است در صورتی که شعار نیست بلکه مسیر راه است و وقتی ما آن را باور نداریم نتیجهاش میشود همین.
خاکریز اقتصادی را باختیم؛ اینگونه ادامه یابد وضعیت بدتر از این هم میشود
نامگذاری سالهای اخیر از سوی مقام معظم رهبری هم در حوزه اقتصادی به این دلیل است که از ابتدای انقلاب ما در حوزههای مختلف حرفهای زیادی برای گفتن داشتیم مثلا در حوزه فرهنگی فرهنگ انقلاب را حتی به امریکای لاتین نیز صادر کردیم و در عرصه سیاسی تئوری ولایت فقیه را به عنوان مدل جدید اداره حکومت در فلسفه سیاسی مطرح کردیم ولی در مرحله اقتصادی تمام خاکریزها را به دشمن واگذار کردیم.
همه دولتها بعد از انقلاب یا دچار عدم فهم صحیح شدند و یا در اجرا به مشکل خوردند و دولت نهم نیز که با عدالت کار را آغاز کرد در مشکلات اقتصادی دستش در طرحهای اقتصادی خالی ماند و هدفمندی یارانهها را در این جهت اجرا کرد و دانشجوی پولی هم قسمتی از این طرحهای اقتصادی است.
از دست دادن خاکریز اقتصاد باعث میشود به مرور زمان حوزه فرهنگی و سیاسی را نیز از دست بدهیم.
نبود دیدگاه صحیح نسبت به انقلاب و دیدگاه صحیح نسبت به اقتصاد مبتنی بر انقلاب دلایل این اتفاقات است و با توجه به شرایط این مقوله بسیاری طبیعی است و در همه دولتها این اتفاق میافتد و اگر وضعیت ادامه یابد در دولتهای بعدی قضیه بدتر هم میشود.
پس از سی سال طرحهای اقتصادی لیبرال در تمام حوزهها در کشور در حال اجراست بهطوری که مراجع نیز در رابطه با وضعیت بانکداری مخالفت کردهاند.
اگر ما خاکریز اقتصاد را باختهایم به مرور زمان در حوزه فرهنگی و سیاسی نیز میبازیم زیرا وقتی کسی غول ثروت اقتصادی میشود به سمت سیاسی و فرهنگی نیز حرکت میکند و با این مقولهها طبیعی است که به سمت دانشجوی پولی برویم و اگر از این بدتر هم نشود باید خدا را شکر کنیم.
ایجاد دانشگاه پولی نشان میدهد رد پای افرادی که بین غنی و فقیر تفاوت قائلند در دولت عدالت گستر هم وجود دارد
سالاری: بعد از دوران انقلاب دغدغه امام بحث عدالتمحوری بوده و همچنان هست ولی در دوران سازندگی بعد از آن دوران اصلاحات بحث عدالت محوری خیلی کمرنگتر مطرح شده بود حال اینکه چه اتفاقی افتاد که در این دوران بحث دانشجویی پولی مطرح میشود به این دلیل است که در دوران سازندگی و اصلاحات، گروهی که قدرت برتر را در دولت داشتهاند نقش بارزی در پیشبردن جریانات ایفا کردند مسائل کشور به سمتی پیش میرفت که به خصوص در دوران اصلاحات غنی و فقیر بسیار با هم متفاوت بودند.
بعد از دولت نهم فضا طوری شد که مردم نسبت به یکسری مسائل هوشیارتر شدند به طوریکه در دولت هفتم وهشتم نیروهای زیادی بورسیه میشدند ولی به دلیل فضای سیاسی حاکم بر جامعه حرفی زده نمیشد.
بعد از دولت نهم فضا شفافتر شد و جای صحبت به خیلی گروهها داده شد و دیگرامکان کار کردن در قالب قبلی وجود نداشت و نمیتوانستند دانشجویان مورد نظر خود را بورسیه کنند و به همین دلیل به صورت قانونی پیش رفتند.
اتفاقات جامعه طوری بود که روند قبلی نمیتوانست پیش برود و اینطور پیش رفت که با وجود دغدغه امام و مقام معظم رهبری باز هم با تصویب قوانینی نظیر دانشگاه پولی نشان دادند قانون که افرادی که از آن دوران بودهاند هنوز ردپایشان در دولت جدید نیز وجود دارد و نظرشان را طوری غالب کردند که این قانون تصویب شد تا دولتی که با شعار عدالتمحوری آمد نیز این قانون را تصویب کند.
در توجیه دانشگاه پولی اظهار نظرهایی شده مبنی بر اینکه علت راه اندازی دانشگاه پولی ایجاد ظرفیت است، آیا ایجاد دانشگاه پولی راهکار مناسبی برای افزایش ظرفیت است و از نظر وجه علمی نیز میتواند ایده آل باشد؟
بزرگترین مشکل این است که مسئولان نظام دیگر از قشر محرومان نیستند
اللهیاری: نماینده مجلسی که میلیاردها تومان هزینه تبلیغات میکند و معلوم نیست در رقابت برنده میشود یا نه چطور میتواند دغدغه محرومان و مستضعفان را داشته باشد؟ حضرت امام خمینی (ره) میگویند: فشار انقلاب بر روی دوش محرومان بوده و اگر تظاهرات در خیابانها انجام میشده همین محرومان بودهاند. دولت ما دولت محرومان است.
دغدغه آقایان در هر دولتی و متاسفانه حتی در دولت دهم محرومان نیستند. میخواستند آموزش و پرورش و بهداشت هم خصوصی کنند و با فعالیتهای دانشجویی و فشار رسانهای از این کار جلوگیری شد ولی مشخص نیست که تا کی میتوان از اجرای چنین طرحهایی جلوگیری کرد.
خودشان نمیتوانند تصور کنند که هنوز در مملکت کسی است که نان و آب سالم ندارد. وقتی توجه به محرومان نباشد توجه به زرق و برق بیشتر میشود و به سمتی میروند که توجه سرمایهدارهای زالو صفت را جلب کنند و فقط پول مهم میشود.
درست است یا غلط ولی به هر حال اکنون دانشگاه تبدیل به یک شأن اجتماعی شده و کسی که وارد دانشگاه میشود برای خودش شأن اجتماعی قائل است به همین دلیل کسانی که نمیتوانند از کنکور وارد دانشگاه شوند میخواهند با پول وارد دانشگاه اصلی شوند.
این طرح یک بار تجربه شده/ با همان استدلالی که دانشگاه آزاد به عنوان یک غده سرطانی تأسیس شد، دانشگاه پولی هم به وجود آمده
چرا برخی میگویند جوانانی که از طریق کنکور نمیتوانند وارد دانشگاه شوند هم باید در دانشگاههای معتبر ادامه تحصیل بدهند؟ مگر دانشگاه آزاد نیست در آنجا پول بدهند و درس بخوانند.
چرا دانشگاههای اصلی کشور که قطب علمی مملکت هستند مثل دانشگاههای شریف، امیرکبیر و تهران را محلی قرار دهیم که دانشجویان با پول بتوانند در این دانشگاهها تحصیل کنند.
این به دلیل طمع و فساد ذاتی روح سرمایهداری است که اقشار مرفه که در سال ۸۸ رای ۴۰ میلیون نفر را انکار میکردند به دنبال این هستند که دانشگاههای اصلی را هم به اسم خودشان کنند.
اینها قطعا به مدرک سطح پایین دانشگاه آزاد قانع نمیشوند و به دنبال این هستند که دانشگاههای معتبر و تمامشان اجتماعی به اسم آنها شود.
مهمترین مشکل مسئولان به غیر از رئیس جمهور و عدهای در دولتٰ این است که فهم درستی از روح سرمایه داری ندارند چون خودشان از قشری نیستند که درد فقر را کشیده باشند. و به همین دلیل چنین قوانینی از داخل آن در میآید.
«امام خمینی (ره) میگویند باید مصلحت زجر کشیدهها و شهیدان و جنگ رفتهها بر مصالح افراد گریزان از جبههها محفوظ باشد.»
«باید چنین باشد که لکه ننگ دفاع از مرفهان بیدرد بر مسئولان نچسبد.»
دقیقا اتفاقی که در دانشگاه پولی افتاد و این بحث که مطرح میکنند و دلیل ایجاد دانشگاه پولی را جلوگیری از خروج نخبگان میدانند همان استدلال تاسیس دانشگاه آزاد است و حالا بعد از این همه مدت ببینید چه اتفاقی افتاده؟
دانشگاه آزاد تبدیل به یک غده سرطانی قدرت و ثروت شده که دولت نمیتواند آن را اصلاح کند و با ایجاد دانشگاه پولی همین غده سرطانی در دانشگاههای دولتی هم اشاعه مییابد.
همین استدلال یک بار تجربه شده و ۲۰ سال است ضررهای آن را میبینیم و در حال حاضر هم تبعات آن را میبینیم و انحراف جدی که در جریان کشور ایجاد شده محصول دانشگاه آزاد است.
ایجاد ظرفیت فقط یک توجیه است
جعفرینژاد: ایجاد ظرفیت فقط یک توجیه است و اگر دست مسئولان از استدلال خالی نبود این قضیه را مطرح نمیکردند ما هفته گذشته نامهای به دکتر رهبر رییس دانشگاه تهران ارسال و معضلات دانشگاه تهران ۲ را در نامه اعلام کردیم که ایشان هم دلایل خود را بیان کردند و مشروح نامهها و جوابیهها را در اختیار رسانهها قرار میدهیم.
رییس دانشگاه تهران به عنوان رییس دانشگاه برتر کشور یکی از این دلایلی را که برای ایجاد دانشگاه شماره ۲ بیان میکنند افزایش ظرفیت برای دانشگاهها و جلوگیری از خروج نخبگان است ولی این فقط یک توجیه است و اگر دست مسئولان از استدلال خالی نبود این قضیه را مطرح نمیکردند.
چرا ما باید ظرفیت ایجاد کنیم و همه را به سمت تحصیلات تکمیلی سوق دهیم؟
در ابتدا این سوال مطرح است چرا ما باید ظرفیت ایجاد کنیم و همه را به سمت تحصیلات تکمیلی سوق دهیم؟ ایجاد ظرفیت دانشگاهها باعث کاهش اشتغال نمیشود بلکه فقط اشتغال را به تاخیر میاندازد.
اشتغال زمانی کاهش مییابد که تولید راهاندازی شود و مردم کار کنند ولی وقتی دانشجویان افزایش مییابند تنها زمان اشتغال به تاخیر میافتد هر چند که دانشجویان از لیست بیکاران خارج میشوند و در آمار بیکاران قرار نمیگیرند بنابراین بدون اینکه تولید افزایش یابد آمار بیکاران کاهش مییابد در صورتیکه بیکاری کاهش پیدا نکرده بلکه به تاخیر افتاده است.
البته یکی از عوامل ریشهای این مشکل نیز این است که دولتها کوتاه مدت هستند و میخواهند در زمان تصدیگری خود آماری برای کاهش اشتغال بدهند به همین دلیل دانشجوها را به سمت تحصیلات تکمیلی میبرند تا زمان اشتغال به تاخیر بیفتد در صورتیکه با افزایش ظرفیت آمار بیکاران کاهش مییابد ولی این افراد در سالهای بعد فارغ التحصیل میشوند و باید وارد بازار کار شوند.
یادم میآید زمانی در یکی از دانشگاههای کشور در رشته اقتصاد سه دانشجو برای مقطع دکترا پذیرش میشد ولی امسال ۳۲ دانشجو پذیرش شده است که این افراد پس از اتمام مقطع دکترا به دنبال مسئولیتهای کلان کشور هستند این سوال مطرح میشود که چرا همه افراد باید وارد تحصیلات تکمیلی شوند؟
اگر واقعا دغدغه اشتغال دارید صنعت را به دانشگاه نزدیک کنید
اگر واقعا دغدغه ایجاد اشتغال دارید، مقام معظم رهبری ۱۰ سال پیش به این نکته تاکید کردند که صنعت را به دانشگاه نزدیک کنید.همانقدر که یک کشور نیاز به دکتر دارد نیاز به تکنسین هم دارد در صورتی که در حال حاضر دکترای دانشگاههای ما به اندازه تکنسین آموزش ندیدهاند؛ دانشگاه ما نه کار یاد میدهد و نه دانشجو را برای رفع نیازهای کشور آماده میکند بلکه فقط مدرک ارائه میدهد.
ایجاد دانشگاه پولی سبب بیاعتبار شدن مدرک دانشگاه و افزایش فرار مغزها میشود در رابطه با خروج نخبگان از کشور نیز باید ببینیم کدام قشر از دانشجوها بیشتر به خارج میروند و فرار مغزها در کدام دانشگاهها بیشتر است.
خیلی از کسانی که به خارج میروند نخبههای ما هستند که تعدادشان هم چندان زیاد نیست.
ما ظرفیت را در دانشگاه آزاد ایجاد کردیم وکسانی که نخبه نیستند و میخواهند ادامه تحصیل بدهند وارد دانشگاه آزاد میشوند ولی اینکه شماره دو را ایجاد کردید تا از خروج نخبگان جلوگیری کنید فقط یک توجیه است که اگر مسئولان کمبود جواب نداشتند این قضیه را مطرح نمیکردند زیرا این قضیه نه تنها از خروج نخبگان جلوگیری نمیکند بلکه خروج را افزایش هم میدهد.
در سالهای قبل دانشگاه اعتبار داشت و افراد برای ورود به این دانشگاهها انگیزه داشتند ولی در حال حاضر وقتی فردی با پول به دانشگاه میرود و در کنار افراد با استعداد تحصیل میکند و مدرکشان هم یکسان است، تنها نتیجه بیاعتباری مدرک میشود.
اگر مدرک متفاوت بود میتوانستیم این قضیه را توجیه کنیم ولی در حال حاضر ایجاد دانشگاه شماره ۲ فقط مدرک دانشگاه را بیاعتبار میکند.
تنها نقطه آزار سرمایه دارها مدرک بود که با ایجاد دانشگاه شماره ۲ خلاء مدرک هم برای آنها پر شد
در حال حاضر مدرک دانشگاه تهران روز به روز بیاعتبارتر میشود؛ تنها نقطه آزار سرمایه دارها مدرک بود که با ایجاد دانشگاه شماره ۲ خلاء مدرک هم برای آنها پر شد.
از زمانی که کسی بدون کنکور وارد این دانشگاه میشود مدرک دانشگاه اعتبار خود را از دست میدهد و تمام دانشجویانی که بدانند میتوانند در خارج از کشور تحصیل کنند میروند زیرا میدانند که مدرک این دانشگاه اعتباری ندارد.
وقتی پول و تلاش یک مدرک یکسان دریافت میکنند ارزش مدرک از بین میرود و خروج نیز چندبرابر میشود.
تئوری سرمایهداری بر این اساس است که سرمایهدارها در حلقهای قرار میگیرند و دور این حلقه نیز فقرا قرار دارند که در حال حاضر همین وضعیت پیش آمده است.
تنها نقطه آزار سرمایه دارها مدرک بود که با ایجاد دانشگاه شماره ۲ خلاء مدرک هم برای آنها پر شد و آقازادهها که همه چیز داشتند به جز مدرک، شرایطی ایجاد شده که بهترین مدرک را هم میتوانند با پول بگیرند.
ایجاد دانشگاه پولی، کاهش انگیزه دانشجویان را به همراه دارد
سالاری: در بحث به وجود آمدن دانشگاه شماره ۲ اگر نظر خیرخواهانه مسئولان را در نظر بگیریم این را در نظر گرفتهاند که چرا سرمایه افراد به خارج از کشور برود یعنی چرا برای تحصیل در خارج هزینه کنند پس قانون را تصویب کردهاند که سرمایه این افراد در داخل کشور هزینه شود ولی در این طرح به برخی مسائل توجه نشده است.
در بحث دانشگاه پولی ما دانشگاه آزاد را داریم که به وجود آمد تا افرادی که قرار است به صورت پولی تحصیلات آکادمیک داشته باشند ولی رتبه دانشگاه آزاد در برابر دانشگاه دولتی مطرح بود زیرا دانش آموخته دانشگاه آزاد ممکن بود در گرفتن برخی پستهای کشور دچار مشکل شود و ضعف مدرکی داشته باشد قانون را این طور تصویب کردند که آنها هم در دانشگاه دولتی تحصیل کنند ولی آسیبهای این مسائل را در نظر نگرفتند.
جدیترین آسیب این قضیه کاهش انگیزه دانشجویان است؛ تحقیقی انجام شده بود که بر اساس آن رتبههای برتر کنکور بیشتر از قشر متوسط بودند که با فقر امکانات علمی همچنان انگیزه دارند و تحصیل کردند و وارد دانشگاه مطرح کشور میشوند ولی این قانون تصویب میشود که افراد بدون هیچ تلاش و سختی وارد دانشگاههای مطرح میشوند که این قضیه کاهش انگیزه را در بر دارد و باعث افت استعدادها در کشور میشود و دیگر افراد تلاشی نمیکنند زیرا افرادی میتوانند بدون مشکل و تلاش وارد دانشگاه میشوند.
با ایجاد دانشگاه پولی، تحقیقات خودمان را نادیده گرفتهایم
ما تحقیق علمی بسیاری داشتیم که آیتمهایی را بر روی افراد تیز هوش و افراد معمولی بررسی کرده و بر اساس آن این نتیجه حاصل آمده که افراد تیزهوش از یک توان علمی برخوردار هستند که افراد عادی اینگونه نیستند.
حالا که تمام این افراد در یک شرایط برابر قرار گرفته و هر دوی این افراد وارد یک دانشگاه مطرح میشوند آیا این باعث ضعف علمی در آن دانشگاه نمیشود؟
تصویب این قانون یعنی ما بر روی تحقیقات علمی خودمان پا میگذاریم، قطعا این امر افت علمی برای آن دانشگاه به همراه دارد و افت علمی نیز تبعات بدتری دارد.
اگر بخواهیم مسئله را از بعد فرهنگی در نظر بگیریم افرادی که وارد دانشگاه آزاد میشوند افراد با هوشی بودند ولی چه مبحثی مطرح شد که دانشگاه آزاد از نظر فرهنگی برای افراد یک دید منفی ایجاد میکند؟
در دانشگاه آزاد فقر فرهنگی دیده میشود و این دانشجو با گرایشات خاص خود وارد دانشگاههای مطرح میشود و همان فقر فرهنگی به دانشگاههای مطرح کشور نیز کشیده میشود. بهتر است اینگونه مطرح شود که دانشگاه آزاد که نماد دانشگاه پولی است در آن دانشجویان چون هزینه بالایی تقبل میکنند احساس آزادی در رفتار و نوع پوشش و… را دارند و این به بدنهٔ فرهنگی دانشگاه صدمه میزند و حالا ما با این قانون پای افرادی را به دانشگاههای مطرح باز میکنیم که حال که با پول به چنین دانشگاهی آمدهاند قطعا خواهند توانست هر طور که مایل هستند رفتار کنند و این یعنی دانشگاهها را دچار بحران فرهنگی کردن و از کنترل خارج شدن دانشگاه کسانی که از ابتدا تلاش میکنند با کسانی که با پشتوانه پول وارد دانشگاه میشوند با هم در موقعیت برابر قرار میگیرند و منصفانه نخواهد بود و نقطه مبهم و کور این مسئله اینجاست که در کشور بیشمار سمینار داریم که مقالات مختلفی در آنها انجام میشود و برخی از این سمینارها شرایط نخبگان را بررسی میکنند ولی ما نتایج این سمینارها را نیز نادیده گرفتیم.
ایجاد دانشگاه پولی بدبینی مردم را به همراه دارد
ایجاد دانشگاه پولی در بعد فضای سیاسی نیز قطعا بدبینی مردم را به همراه دارد زیرا وقتی نمایندهای وارد مجلس میشود مردم انتظار دارند قوانینی را تصویب کند که به درد قشر متوسط جامعه بخورد ولی نمایندهای که به پشتوانه مردم وارد مجلس میشود قانونی را تصویب میکند که مخالف عقاید مردمی است که او را وارد مجلس کردند و این فضا در جامعه مطرح میشود که افرادی که در راس جامعه هستند در یک سطح قرار میگیرند و مردم فکر میکنند تمام افراد راس جامعه دلسوز مردم نیستند و مردم نمیتوانند باور کنند در بین مسئولان افراد دلسوز وجود دارند و مشکلاتی در تمام ابعاد به وجود میآید و بارزترین مسئله در این حوزه این است که دیگر نیروی کارآمدی نخواهیم داشت که بتوانیم برای مسئولیتهای جامعه بر روی آنها حساب کنیم.
در بنیاد ملی نخبگان که افراد را از دانشگاه مطرح جذب میکند نیز سوءتفاهم به وجود میآید به این صورت که فرد نخبه با فردی که فقط پول میدهد و وارد دانشگاه میشود تفاوتی ندارد و این مسئله حتی اگر به نیت خیرخواهانه باشد به ضعفها در ابعاد مختلف توجه نکرده است.
مسئولی که طعم فقر را نچشیده به دنبال رفع مشکل محرومان نیست
سلیمانی: آفتی که جمهوری اسلامی امروز در حوزه علمی و سیاسی به آن دچار شده است ناشی از دو مسئله است.
هر کسی که به دنبال قدرت سیاسی بیشتری است کاندیدا میشود تا با نمایندگی به هدف خود برسد و هر کس ثروت بیشتری داشته باشد شانس بیشتری در این راه دارد، در حقیقت هماهنگی جدی بین این دو مفهوم دیده میشود و امروز کسانی که به لحاظ وابستگی و تعلق به ارزشهای انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام (ره) قرابت کمتری دارند و به دنبال کسب قدرت در فضای سیاسی کشور افتادهاند و این زنگخطری برای آینده سیاسی کشور و انقلاب است.
هزینههای میلیاردی و بیهوده برای کسب یک مسئولیت در مجلس انجام میشود در صورتی که اگر کسی به دنبال کار کردن برای محرومان باشد هرگز این هزینهها را نمیکند همانطور که مقام معظم رهبری نیز در دیدارشان با نمایندگان مجلس به آنها تذکر دادند.
چیزی که جریان سیاسی را از روحیه عدالتپروری جدا کرده بحث اشرافگیری و ثروت اندوزی است زیرا اگر کسی طعم فقر را نچشیده باشد هرگز به دنبال عدالت و رفع مشکلات محرومان نیست.
بنابراین وقتی مجلس میخواهد تشکیل شود یک مسابقه برای کسب قدرت وجود دارد و زمانی که مجلس تشکیل میشود مسابقه دیگری برای کسب ثروت به وجود میآید.
درد اصلی نمایندگان در پی قدرت و ثروت، درد خدمت و رفع مشکلات مردم و محرومان نیست برخی نمایندگان زمان تشکیل مجلس به دنبال حضور در مجلس هستند و پس از آن نیز برای حضور در کمیسیونهای درآمدزا رقابت میکنند بنابراین میتوان گفت درد اصلی این افراد درد خدمت و رفع مشکلات مردم و محرومان نیست و در مسئله دانشگاه نیز جریانی که امروز در دانشگاهها دیده میشود جریانی نیست که به سمت رفع مشکلات علمی کشور باشد.
اگر جهت گیری به سمت تقویت بنیه علمی باشد این قوانین تصویب نمیشود
مسئله اصلی امروز جامعه علمی ما بحث تولید علم و نهضت نرمافزاری است یعنی مسائل روز مملکت را خوب بشناسیم و جهتگیریها به سمت رفع مشکلات باشد اگر امسال در حوزههای مختلف خلاءهایی وجود دارد باید فضای علمی کشور به سمتی باشد که خلاءها را برطرف کند.
اگر دانشگاهها امروز توان پاسخگویی به مسائل مملکت را ندارد و نمیتواند این خلاءها را برطرف کنند به این دلیل است که جهتگیریها به این سمت نیست و صرفا افرادی وارد دانشگاهها میشوند تا در یک گردش دایره وار چند سال درس بخوانند و مدرک بگیرند و پس از آن وارد بازار کار شوند که این گونه دانشجویان از پس رفع مشکلات جامعه برنمیآید و ناشی از روحیه دانشگاهی ما نیز نیست.
بنابراین ما دو مشکل داریم یکی در فضای سیاسی و دیگری در فضای علمی؛ قانونی که در مجلس تصویب شده ناشی از این مسئله است که مسئله اصلی حوزه علمی کشور شناخته نشده؛ آیا گره ما این است که میخواهیم به جوانان مدرک بدهیم تا وارد بازار کار بشوند یا مشکل ما عمیقتر از اینهاست و با مدرک حل نمیشود؟
اگر جهتگیری به سمت تقویت بنیه علمی کشور باشد تبعا مصوباتی مثل دانشجوی پولی و اینکه ظرفیت دانشگاه به پولدارها اختصاص داده شود به تصویب نمیرسد.
ما مشکلی برای ورود جوانان به دانشگاه نداریم بلکه مسئله اصلی این است کسانی که از استعداد یکسان برخوردار نیستند چطور در یک سطح برابر قرار میگیرند و این مخالف متن قانون اساسی و عدالت است.
کسی که با یک سطح بالا تلاش بیشتر و تحقیق و پژوهش علمی میکند با کسی که هیچ تلاشی نکرده و انگیزهای ندارد در یک سطح قرار میگیرد بنابراین از فردی که تلاش کرده هم انتظار نمیرود که به دنبال حل مسائل جامعه باشد.
Sorry. No data so far.