مسعود ابراهیمی – از بین کشورهای استعمارگر، انگلیس بیش از همه در پی چپاول شاه نو کیسه بود. چنانکه آخرین سفیر انگلیس قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران «سر آنتونی پارسونز» در خاطرات خویش مینویسد:
«بعید بنظر میرسد که رژیم دیگری غیر از رژیم پهلوی بتواند منافع اقتصادی و بازرگانی و اهداف سیاسی و استراتژیک انگلستان را تامین کند، هرچند که برخی از اقدامات شاه و روش حکومت او از نظر ما خوشایند نبوده و در پارهای از موارد نتیجه معکوس و نامطلوب آن از قبل پیشبینی میشد.»
رویکرد دوگانه انگلیس در سالهای آخر رژیم پهلوی
سالهای آخر حکومت رژیم پهلوی رویکرد انگلیس در باب این رژیم دچار دوگانگی شده بود و اصطلاحا رنگ خاکستری به خود گرفته بود؛ زیرا از طرفی رادیو بیبیسی چنین اظهار میکند که طرفدار فضای باز سیاسی و تبدیل رژیم سلطنت ایران به حکومت دموکراتیک است. موضعگیریها موجب شده بود که عدهای چنین بیندیشند که گویا انگلیس هم از مخالفان میانهرو حکومت پهلوی است.
تفاوت در رویکرد رادیو بیبیسی و دولتمردان انگلیس نسبت به رژیم پهلوی
بعلاوه، بعد واقعه ۱۷ شهریور لحن رادیو بیبیسی تندتر شد و کار به جایی رسید که نوک پیکان انتقاد را چنان به سمت رژیم پهلوی نشانه رفت که انگار نه انگار این رژیم همان غلام حلقه به گوش ایام نه چندان دور انگلیس بوده است.
از طرف دیگر، ملکه و دولتمردان انگلیس سیاستی عکس رویکرد بیبیسی را دنبال کردند، چنانکه ملکه الیزابت دوم در مراسم گشایش پارلمان انگلیس گفت: «بریتانیا آرزومند بقای رژیم سلطنتی ایران است.»
جیمز کالاهان، نخستوزیر وقت انگلیس طی نامهای پشتیبانی این دولت از رژیم شاه را صراحتا اعلام کرد و سایر پیامهایی که از جانب وزیر امور خارجه انگلیس «دیوید اوئن» و سفیر انگلیس «آنتونی پارسونز» صادر میشد یکی پس از دیگری بیانگر حمایت بیچون و چرای انگلیس از رژیم محمدرضا بود.
با اندکی تامل میتوان فهمید که انگلیس چگونه به زبان رادیو بیبیسی نسبت به طعمه خویش (سلطنت پهلوی) اظهار بیاعتنایی و بیرغبتی میکرد، اما در عمل سیاست دولتمردان قادر نبود از این صید مملو از منفعت (ایران) در گذرد.
چرا انگلیس خواستار سرنگونی رژیم پهلوی شد؟
پس از اظهار پشتیبانیهای مکرر از جانب دولت انگلستان، راهپیماییهای چندین میلیونی تاسوعا و عاشورای حسینی که جلوهای از مذهب بعنوان قویترین نیروی مخالف شاه را به جهانیان از جمله انگلیس نشان داد از یک سو و پی بردن ایشان به نفوذ رهبری بلامنازع حضرت امام (ره) از سوی دیگر باعث شد انگلیس در مواضع خود تغییری ۱۸۰ درجهای بدهد و بر شیپور براندازی رژیم پهلوی بدمد.
بعد از واقعه مزبور و قطع شدن امید انگلیس از بقای رژیم پهلوی میبینیم که در اظهارنظرهای بعدی نخستوزیر انگلیس «کالاهان» در فردای روز راهپیمایی ۱۵ دی ماه ۵۷ و همچنین در مطالب مطرح شده در کنفرانس گوادلوپ نه تنها هیچ خبری از حمایت رژیم پهلوی نبود بلکه انگلیس در ضمن کنفرانس گوادلوپ ناقوس مرگ این رژیم را نیز به صدا درآورد.
روابط ایران و انگلیس در دوره نخستوزیری مارگارت تاچر
در بررسی رابطه بین ایران و انگلستان از جمله مسائل مهم بررسی دوران ۱۰ ساله نخستوزیری مارگارت تاچر میباشد که کینهتوزیهای وی علیه جمهوری اسلامی ایران محرز است. در این دوران هیچگاه روابط دو کشور به ثبات نرسید و هرگاه روزنهای برای از سرگیری روابط ایجاد میشد مدتی نمیگذشت که تیرگی بر روابط دو کشور سایه میافکند.
برای مثال علیرغم اینکه کالاهان، نخستوزیر اسبق انگلیس جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و این مسئله به منزله پذیرش موجودیت جمهوری اسلامی ایران از جانب دولت قلمداد میشد تاچر پس از انتصاب به سمت نخستوزیری اعلام کرد: «انگلیس در تصمیم خویش مبنی بر به رسمیت شناختن ایران تجدیدنظر خواهد کرد.»
از جمله اقدامات مداخلهجویانه انگلیس علیه ایران پس از انقلاب میتوان به دخالت این کشور در قضیه گروگانهای امریکایی پس از تسخیر سفارتخانه (جاسوسخانه) امریکا اشاره کرد.
رفتار انگلیس با ایرانیانی که وارد خاک این کشور شدند
به دنبال واقعه مذکور و به منظور آزاد ساختن گروگانهای آمریکایی از جمله اقدامات قبیح و مداخلهجویانه دولت تاچر این بود که وقتی تعدادی از ایرانیان با یک هواپیمای انگلیسی به انگلستان وارد شدند از ورود آنها به انگلستان جلوگیری و در فرودگاه هیسترو آنها را بازداشت و عدهای از ایشان را به شدت زخمی کردند و با هواپیمای بعدی به تهران فرستادند. پلیس انگلستان به آنها گفته بود شما وحشی هستید که آمریکاییها را گروگان گرفتهاید.
ماجرای حمله به سفارت ایران در انگلیس و درخواست مارگارت تاچر از امام (ره)
قضیه به اینجا ختم نشد و مارگارت تاچر برای آزادسازی گروگانهای امریکایی از هر راهی که ممکن بود ورود نمود. وقتی در ۳۰ آوریل ۱۹۸۰ (۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹) عدهای از عناصر یک گروهک سیاسی در خوزستان تحت حمایت سرویس جاسوسی صدام به سفارت ایران در لندن حمله نمودند و کارمندان سفارتخانه را گروگان گرفتند، دولت انگلیس در نهایت پس از ۶ روز با دخالت نیروهای ویژه امنیتی «اِسآیاِس» ماجرای گروگانگیری را با کشته شدن ۴ نفر از گروگانگیران و آزادی ۲۶ گروگان به پایان رسانید.
تاچر سعی کرد از کنار این ماجرا و دستاویز قراردادن آن طی نامهای به حضرت امام (ره) با اشاره به این واقعه گوشزد کند که بهتر است رهبر ایران برای نشان دادن حسننیت خود در برابر اقدام کسانی که جان خود را برای نجات دیپلماتهای ایرانی به خطر انداختهاند دستور آزادی گروگانهای آمریکایی را صادر کند.
اما نامه تاچر نتیجهای نداشت و گروگانهای آمریکایی به صلاحدید جمهوری اسلامی ایران پس از ۴۴۴ روز و در روز انجام مراسم تحلیف رونالد ریگان، رئیس جمهور جدید جمهوریخواه آمریکا در ژانویه ۱۹۸۱ (دی ماه ۱۳۵۹) آزاد شدند.
منابع و مآخذ
۱. کتاب در حاشیه سیاست خارجی – عبدالرضاهوشنگ مهدوی
۲. مقاله نامه تاچر به امام (ره) – سایت موسسه مطالعات و تحقیقات سیاسی/استعمار انگلیس www. bcir. ir
۳. مقاله کینهتوزی «تاچر» علیه انقلاب اسلامی ایران – سایت موسسه مطالعات و تحقیقات سیاسی/استعمار انگلیسwww. bcir. ir
Sorry. No data so far.