جناب آقای دکتر جلال محفوظ از تجار و سرمایه گذاران لبنانی هستند که مدرک لیسانس خود را در رشته الکترونیک از دانشگاه شیراز دریافت کردهاند. ایشان همچنین دارای مدرک دکترای کامپیوتر از کشور اوکراین هستند و حدود ۲۰ سال در زمینه سرمایه گذاری و توسعه و مدلهای توسعه کار کردهاند و مدتی نیز با جهاد سازندگی ایران همکاری داشتهاند. همچنین ایشان مطالعات زیادی در زمینه حکمت متعالیه داشتهاند. گفتار پیش رو حاصل نشست ایشان در محل کانون سنگرسازان بیسنگر پیرامون مدل توسعه جهادی است. گفتنی است ایشان در حال حاضر سعی دارند این مدل را در لبنان و برخی از کشورهای دیگر پیاده کنند.
ایران زیرساختهای خوبی دارد اما این لزوما به معنای توسعه نیست
یکی از اهداف هر انقلابی بهبود وضعیت زندگی مردم است، انقلاب ایران هم ازین قاعده مستثنی نبوده و یکی از اهداف انقلاب مردمی ایران استفاده از ظرفیتها و بهتر کردن زندگی مردم بوده است. البته این هدف ابتدایی است و رفع فقر و محرومیت از مستضعفین جهان از اهداف ثانوی انقلاب است.
جمهوری اسلامی ایران توانست ۸ سال دفاع مقدس را با پیروزی پشت سر گذارد و در حال حاضر ایران هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقلیمی و جغرافیایی کشوری قوی محسوب میشود. بیست سال قبل یک کشور همسایه ایران جرات این را داشت که به پایتخت شما موشک شلیک کند، کاری که امروز خود آمریکا جراتش را ندارد. این نشان میدهد ایران در زمینه امنیتی و دفاعی خیلی پیشرفت داشته است.
اما الویت هر انقلابی این است که زندگی مردمش را بهتر کند و اجتماع را از حالت استضعاف به عدالت اجتماعی برساند. باید در این زمینه یک نمونه موفق به کشورهای دیگر نشان داده شود. چراکه نمونهای در دنیا که توانسته باشد این امر- یعنی عدالت اجتماعی و رفع محرومیت از عموم مردم- را محقق کند وجود ندارد.
مهمترین دلیل انحلال شوروی عدم موفقیت آنها در مسائل اقتصادی بود. اقتصاد دنیای غرب نیز در حال حاضر تعریفی ندارد و همین موفقیت اندک دورهای را هم مدیون کشورهای مستعمره دنیا هستند و با دزدی از کشورهای دیگر توانستهاند رفاه و زندگی بهتر را به برخی از مردمشان هدیه بدهند. به نظر ما اینجا جایی است که مدرسه اسلام باید یک رویکرد درست از اقتصاد نشان بدهد.
توسعهٔ منطقهای بحث مهمی در ادبیات اقتصاد و توسعه است، که سعی دارد به این سوال پاسخ میدهد که چگونه میتوان از قدرت و مزیتهای یک منطقه و یک اقلیم برای بالا بردن سطح زندگی مردم منطقه استفاده کرد. با گسترش توسعه منطقهای میتوان به توسعهٔ ملی و اقتصاد ملی پویا رسید.
در ایران زیرساختهای خوبی وجود دارد، خدمات شهری خوب است، خیابانها و ساختمانها بخوبی در حال گسترش است اما این به معنای توسعهٔ اقتصادی نیست.
در بسیاری از کشورهای اروپایی هم همینطور است زیرساختهای خوبی دارند اما شغل کم است، قدرت خرید کم است. در حال حاضر اروپاییها هم معتقدند که نیاز به توسعه اقتصادی دارند. اقتصاد این نیست که ۲۰ در صد از مردم در رفاه باشند و خوب زندگی کنند و ۸۰ درصد در فقر. کاپیتالیسم توانست پول پولداران و سرمایه داران را بیشتر کند اما نتوانست فقرا را پول دار کند.
مشکل توسعه مشکل یک کشور نیست بلکه یک مشکل جهانی است
کاپیتالیسم و سرمایه داری گمان میکرد اگر یک اقتصاد فعال داشته باشد به توزیع ثروت منجر خواهد شد. یعنی مثلا هر کسی دنبال شغل باشد پیدا میکند، اما در سالهای اخیر به این نتیجه رسیدند که در حال حاضر و با توجه با تکنولوژیهای موجود، حداکثر به ۲۰ درصد نیروی کار نیاز دارند. ایدهٔ زیاد کردن شغلهای خدماتی هم موفق نبود چون در نهایت کارمندان دولت زیاد میشد و باید از دولت حقوق میگرفتند. برای حل این مشکل طرح وام دادن به دولتها مطرح شد و در حال حاضر دولتهای زیادی زیر دین و قرض هستند.
در حال حاضر در غرب همه به این نتیجه رسیدهاند که سرمایه گذاریهای بزرگ برگشت خوبی ندارد و مایکرو پروژکت جواب نمیدهد. قبلا اینگونه فکر نمیکردند. اما الان بسیاری معتقدند که جهانی سازی ایده مناسبی نیست. اتحادیه اروپا را ببینید کارشان به جایی رسیده که ممکن است سقوط کنند. اما توسعه منطقهای با تشکیل ادارات توسعه در هر منطقه میتواند راه حل مناسبی برای این موضوع باشد. ادارهای که دولتی نباشد اما عمومی باشد مثل شهرداریها.
حتی در چین که خیلیها فکر میکنند کشور موفقی است روسای احزاب کمونیستی میلیاردر شدهاند، اما مردم درآمدشان به ۵۰ دلار در ماه نمیرسد. شاید امروز هزاران میلیاردر در چین وجود داشته باشد، اما درآمد کارگرانشان زیر ۵۰ دلار است. حتی سرمایه داران آمریکایی هم برای سود بیشتر به چین میآیند و کارخانهشان را در چین بنا میکنند و کاری ندارند که هزاران نفر را در کشور خودشان از کار بیکار کردهاند.
مشکل کاپیتالیسم مسئله دورههای اقتصادی از رکود به شکوفایی و از شکوفایی به رکود است. کینز نظریهای را مطرح کرد که دولتها برای بیرون آمدن از رکود وام بگیرند. اما الان میبینید دولتها به جایی رسیدهاند که هم در رکودند و هم زیر بار قرض. و حتی این دورههای تناوبی رسیده به ۶ تا ۷ سال. قبل از جهانی سازی دولتها از سرمایه داران مالیات میگرفتند و به مردم خدمات میدادند اما در حال حاضر دولتها نمیتوانند به سرمایه داران فشار بیاورند چون در این صورت سرمایه داران سرمایه خود را از کشور خارج میکنند.
پس ما میتوانیم بگوییم مشکل توسعه، مشکل یک کشور نیست بلکه یک مشکل جهانی است.
بخش خصوصی جهادی
در ایران نحوه مدیریت اقتصادی دولت همانند سیستم سوسیالیستی است و بخش خصوصی کاپیتالیسم. مردم هم بینا بین این دو به فعالیت مشغولند.
به نظر من جوانان ایثارگر باید با روحیه جهادی در کار اقتصاد وارد شوند. امام خمینی میخواستند زندگی مردم را بهتر کند و یکی از جنبههای مهم آن رهایی از استضعاف و نابرابریهای اجتماعی است.
در سالهای جنگ، جوانان انقلابی ایران اعلام آمادگی کردند که در زمینههای اقتصادی هم مثل جنگ میتوانیم فعالیت کنیم و اقتصاد را بسازیم. اما بعد از جنگ دیگر این طور نبود. ولی من گمان میکنم جوانهای مومن و حزب اللهی به همین صورتی که در جنگ به پیروزی رسیدند باید در جنگ اقتصادی هم وارد شوند و به پیروزی برسند.
بودند کشورهای ضعیفی در جهان که در مقابل ابرقدرتها در جنگ به پیروزی رسیدند اما در زمینهٔ اقتصادی خیلی مهم است که بتوان مقاومت کرد و به پیروزی رسید. خیلی از مردم جهان منتظرند تجربه ایران در این زمینه به نتیجه برسد.
ما همیشه وقتی به ایران میآییم و بر میگردیم از زیباییهای اینجا برای هم وطنانمان تعریف میکنیم. از زیباییهای اقلیمی و سایر شرایط فیزیکی مثل خیابانها و… و هم از لحاظ اخلاقی و ایمانی. چرا که در ایران زمینه برای پیشرفت وجود دارد. اگر کسی بخواهد عارف شود میتواند و شرایطش مهیاست. اینجا منابع عرفان و حکمت و… موجود است. انا هدیناکم نجدین اما شاکرا و اما کفورا. چیزی که در کشور ما خیلی سخت است. در بسیاری از کشورها راه شاکرا سد شده است. نمیشود کسی را بزور مومن کرد اما باید راه و فضا را برای راه درست باز گذاشت.
از نظر توسعه زیر ساختها هم کار دولت خیلی خوب است. خیابانها، حمل و نقل و کار شهرداریها خوب است، اما ایران یک دولت سوسیالیست نیست و خیلی از مسائل وظیفه دولت نیست. کار پیدا کردن برای همه وظیفه دولت نیست. بسیاری از بخشهایی که در ایران دولت در آن ورود پیدا میکند و خدمات ارائه میکند در سایر کشورها وظیفه دولت نیست. این بخش خصوصی است که باید شرایط را برای برخی مسائل فراهم کند. توسعه منطقهای به این مسئله کمک میکند.
ایدئولوژی جهاد سازندگی این است که باید در مباحث اقتصاد و توسعه با هدف خدایی وارد شد. چرا که الان کشورهای غربی را میبینید با اینکه نامشان توسعه یافته است. اما نتوانستهاند موفق باشند. یونان، ایتالیا، فرانسه و… صنعت هم دارند اما در توسعه اقتصادی به معنی واقعی موفق نبودهاند.
اینجا به مدیریت بخش خصوصی نیاز داریم. مثل برخی کشورهای دیگر که در آنها اداره توسعهای وجود دارد که توصیههای تجاری و کشاورزی و… را به بخش خصوصی ارائه میکند و آنها را در زمینههای مختلف اقتصادی راهنمایی میکند.
ما برای مشکلاتمان از غرب راه حل میآوریم اما مشکلاتش را هم میآوریم. راه حل چیست و چکار میتوان کرد؟ راه حل این است که باید با روحیه جهادی و ایثارگری کار کرد. راهش راه جهادی و اسلامی است. میتوانیم یک بخش خصوصی قوی داشته باشیم تا همه کارها به دست دولت نباشد. تجربه جهاد قبلا همینطور بوده است. ادارات توسعه میتوانند در هر منطقه راه حلهای اقتصادی مناسبی را به مردم و سرمایه گذاران ارائه کنند و درآمدهای اضافی را به بودجه عمومی بازگردانند.
باید از روحیات جهادی در این زمینه استفاده کرد و در واقع نمیشود گفت که مملکت اسلامی داریم اما مردم همه به دنبال مادیات هستند. شاید عده ا ی اینطور باشند اما باید راه را برای عدهای که حاضرند از سود کارهای تولیدی و تجاری فقط به اندازه گذران زندگی خود بهره ببرند و مابقی را در جهت استفاده عمومی قرار دهند باز گذاشت و به نظر ما این راه حل از بین بردن فاصله طبقاتی و راه حل توسعه و پیشرفت است. هیچ الگوی دیگری در دنیا نداریم که توانسته باشد برای مردم جامعه به یک اندازه مفید باشد و فاصله طبقاتی ایجاد نکند. نه کاپیتالسم توانست اینکار را بکند و نه سوسیالیسم.
وقتی در غرب سیستمهای اقتصادی را بررسی میکنید احساس میکنید اصلا خدایی وجود ندارد و همه به دنبال منافع شخصی هستند. اما ما میتوانیم یک راه حل ارائه دهیم و از تجربه توسعهٔ منطقهای استفاده کنیم کاری که ما در لبنان در یک منطقهٔ کوچک اجرا کردیم.
مشکل اقتصادی را باید بصورت تطبیقی و گام به گام حل کرد. یعنی یک نیروی اقتصاددان و اسلامی باید قدم به قدم در درون سیستم مشکلات را حل کند و با بحثهای تئوریک صرف نمیتوان مشکلی را حل کرد.
ادرارات توسعه در هر منطقه دو کار عمده را انجام میدهند؛ اول برای منطقه مورد نظر طرح اقتصادی مناسب را طراحی میکنند و در گام دوم فعالان اقتصادی را در مسیر طراحی خود توجیه و توصیه میکنند. ما برای پیشرفت فقط به پول نیاز نداریم به نیروی خلاق نیاز داریم به نیروی خلاق و مومن در زمینه تجارت و اقتصاد.
پیشرفت و توسعهٔ این چنینی ابزار قدرتی در دست رهبری خواهد بود. به همین خاطر باید یک بخش خصوصی جهادی داشته باشیم. در غرب بخش خصوصی کاپیتالیسم است. مشکلات امروزشان هم به همین دلیل است. ما نباید به دنبال مسیر غلط آنها برویم. طبق قوانین اسلام شما اگر یک چاه نفت کشف کنید به حد کفایت میتوانید از آن استفاده کنید و بقیهاش برای عموم مردم است.
این ایده را میتوان با روحیه جهادی در سایر زمینههای اقتصادی و تجاری استفاده کرد. ما میخواهیم در جمهوری اسلامی یک نمونه برای حل مشکلات اقتصادی ارائه کنیم.
Sorry. No data so far.