بیبیسی در پاسخ به نوشته هفته گذشته علوی تبار در سایت کلمه که خواستار تداوم توافق نانوشته میان اپوزیسیون و اصلاح طلبان شده بود، به قلم یکی از عناصر ضد انقلاب مقیم پاریس نوشت: آقای علوی تبار گلایه کرده که این توافق در حال زوال است. من توضیح میدهم که این توافق چرا در شرف نابودی است. مخالفان در دوره اصلاحات چک سفید امضا به اصلاح طلبان داده بودند و از هیچ حمایتی دریغ نکردند. ما به خاتمی رأی دادیم و در انتخابات مجلس ششم، چشم بسته به لیست جبهه مشارکت رأی دادیم. مخالفان در قبال آنچه مصلحت دولت اصلاحات خوانده میشد، بلافاصله سکوت میکردند. حتما خاطرتان هست عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی برای رهایی از فشار مجلس پنجم چیزی به این مضمون گفت که این روزنامه (روزنامه جامعه به مدیریت حمیدرضا جلاییپور) مشتی نویسنده غربزده را دور خود جمع کرده است. این خبر پخش نشده همان نویسندههای غربزده به آشکارا یا در نهان گلایه مندان را دعوت به سکوت کردند و گفتند که شرایط آقای وزیر را درک کنید و متحد پشت او بایستید. و چنین هم شد.
نویسنده بیبی سی اضافه میکند: زمانی که هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد در انتخابات ۸۴ به دور دوم رفتند، گروهی از سرشناسترین روشنفکران از آبروی خود برای حمایت از آقای هاشمی- که آن زمان کاندیدای اصلاح طلبان هم بود- خرج کردند. اگر صفحه اول ویژه نامه روزنامه شرق برای دور دوم انتخابات سال ۸۴ را در اختیار دارید، لطفا دوباره نگاهی به آن بیاندازید و توجه کنید که خرج کردن آبرو برای حمایت از یکی از بیآبروترین چهرهها [!] چندان آسان نیست و نمونه آخر هنگامیکه میرحسین موسوی از «دوران طلایی امام» گفت، مجددا این مخالفان خود را به کرگوشی زدند و به کاندیدای اصلاح طلبان رای دادند چرا که صداقتی [!؟] در چشمانش میدیدند که این شعار شگفت انگیز را بخشودنی میکرد.
شبکه دولتی انگلیس ادامه میدهد: اما گام به گام به تلخی دریافتیم که مرز خودی و غیرخودی همچنان برای اصلاح طلبان پررنگ است… آنها دوست داشتند به شخصیت خوب داستان بدل شوند و همین انتخابات میان خاتمی و حسین شریعتمداری باشد. صحبتهای ایشان و دوستانشان پس از رای دادن در دماوند به خوبی این نگرانی را بازمی تاباند که اگر غیرخودیها جریان را دست بگیرند چه؟ مشکل این توافق این بود که بندهای مربوط به مخالفان شکیبایی و تحمل و حمایت بدون شرط در اینجا و اکنون بود، و بندهای مربوط به اصلاح طلبان وعده و آرزوهای دور از قبیل چیزی که شما میگویید. مخالفان آغوش خود را برای اصلاح طلبان به تمامی گشودند، این اصلاح طلبان بودند که همیشه آغوششان را نیم بند میگشودند و این اواخر که گویا حتی پشیمانند از همین «نیم بند». آنها وعدههای توخالی میدهند.
بیبیسی سپس دعوت علوی تبار از اپوزیسیون برای مصلحت اندیشی و حفظ ظاهر در زمینه اهانت مستقیم به باورهای مذهبی مردم ایران را نیز به چالش گرفت و نوشت: مخالفان تصور میکردند اصلاح طلبان، مرز خودی و غیرخودی را از میان برمی دارند اما شما و دوستانتان از زوال گفتار دینی در جامعه مدنی ابراز نگرانی میکنید و مینویسید «نگاهی به سایتهای اینترنتی بیندازید. حجم توهین به باورهای مذهبی عامه مردم را ببینید. به گونهای ترویج میشود که گویی نواندیشان دینی از موانع اصلی حل مشکلات ایران بودهاند.» آقای علوی تبار عزیز آنچه در اینترنت میگذرد نامش برابری است [!؟] نویسنده سپس با تصریح بر اینکه «آنچه مخالفان در دوره اصلاحات گفتند همه حرفشان نبود»! مدعی شد: شما بندهای بسیاری از توافق نانوشته را به درستی درنیافتهاید. اصلاح طلبان از شکیبایی مخالفان سوءاستفاده کردند. وظیفه مخالفان نبود که به «احکام قطعی فقه» شما گردن نهند اما این کار را کردند… اکنون توافق نانوشته از بین رفته است و دوران خوش شما به پایان رسیده است. وی در پایان تصریح کرد: آقای علوی تبار عزیز میدانم که انتخابات نزدیک است و بحث شما نیز پیامد این حال و هواست. اصلاح طلبان دوباره به فکر رای افتادهاند. مجبورم به عنوان یکی از آن مخالفان بگویم؛ این بار اگر رای دادنی در کار باشد صورت حسابش را میفرستیم در منزل تا پرداخت شود. در غیر این صورت رای بیرای. توافق بیتوافق.
Sorry. No data so far.