شنبه 14 جولای 12 | 13:27

«صد سال تنهایی» هیچ‌وقت تنها نمی‌ماند

شخصیت‌های بزرگی در دنیای ادبیات بوده‌اند که به شهرت و محبوبیت زیادی رسیده‌اند؛ اما کمتر پیش آمده نویسنده‌ای پس از کنار گذاشتن قلم، تا این حد مورد توجه کتاب‌دوستان و منتقدان قرار گیرد. «گابریل گارسیا مارکز» از معدود نویسندگانی است که چه در زمان آفرینش شاهکارهای‌اش و چه این روز‌ها که دیگر دست از نوشتن کشیده، در محوریت اخبار ادبی قرار دارد.


گابریل گارسیا مارکز، معروف به «گابو»، در یک ماه گذشته به واسطهٔ نشر برخی اخبار مبنی بر این‌که به فراموشی یا زوال عقل دچار شده، به شدت مورد توجه دنیای ادبیات و هوادارنش بوده است. به طور اجمالی نگاهی می‌اندازیم به رویدادهای مهم و بحث‌برانگیز در زندگی این غول ادبیات آمریکای لاتین که خبر بیماری‌اش به اندازهٔ شاهکار‌هایش پرمخاطب بوده است. ‌

ورود یک ستاره به عرصهٔ ادبی

«گابو» ی کلمبیایی متولد مارس ۱۹۲۷ است که در رشتهٔ حقوق به تحصیل پرداخت. پیش از روی آوردن به داستان‌نویسی، در عرصهٔ روزنامه‌نگاری فعالیت داشت. مارکز به عنوان خبرنگار و دبیر با روزنامه‌های محلی «ال هرالدو» و «ال یونیورسال» همکاری داشت تا این‌که اولین رمانش را در سال ۱۹۲۴ به چاپ رساند. او پس از عضویت در انجمن نویسندگان و روزنامه‌نگاران «بارن کوییلا» به عنوان خبرنگار فرامرزی در کشورهای ایتالیا، فرانسه، هند، اسپانیا و آمریکا مشغول به کار شد.

 چشیدن طعم شهرت

مارکز به نوشتن و چاپ داستان‌هایش می‌پرداخت تا اینکه در سال ۱۹۶۷ اثر ماندگار «صد سال تنهایی» را به نگارش درآورد و رؤیای ۱۸سالگی‌اش به حقیقت پیوست. او با نوشتن رمانی الهام‌گرفته از خانهٔ پدربزرگش، شاهکاری ادبی را به کتاب‌دوستان هدیه کرد که شهرتی بین‌المللی را نیز برای خالقش به ارمغان آورد. مارکز با معروف‌ترین اثرش موفق شد جایزه‌ «Romulo Gallegos» را در سال ۱۹۷۲ به دست آورد و بسیار مورد توجه منتقدان ادبی قرار گیرد.

 آثار ادبی

نویسنده‌ای که پس از خواندن رمان «مسخ» کافکا تصمیم گرفت به عرصهٔ ادبیات پا بگذارد، در سبک نگارشی خود از نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایوفسکی، بالزاک، جیمز جویس، ویرجینیا وولف و دیکنز الهام گرفته است. مارکز کار نگارش «پاییز پدرسالار» را از سال ۱۹۶۸ آغاز کرد و در سال ۱۹۷۱ آن را به پایان برد. «عشق سال‌های وبا» از دیگر آثار معروف این نویسندهٔ برنده نوبل ادبیات است که در سال ۱۹۸۵ روانهٔ بازار کتاب شد. از دیگر آثار نام‌آشنای مارکز می‌توان به «در ساعت شیطان»، «شرح یک مرگ پیش‌گویی‌شده»، «عشق و دیگر شیاطین» و مجموعه داستان‌های کوتاهی چون «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «توفان برگ» و «کشوری برای کودکان» اشاره کرد.

 نوبل ادبیات و قله‌ی‌ افتخار

گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ شایستهٔ دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات شناخته شد. رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و فضای واقع‌گرایانه و در عین حال تخیلی آثارش در مراسم اعطای جایزه نوبل مورد تقدیر قرار گرفت. سخنرانی این استاد بزرگ سبک رئالیسم جادویی در زمان دریافت جایزهٔ نوبل، «تنهایی آمریکای لاتین» نام گرفت.

سرطان غدد لنفاوی

در سال ۱۹۹۹ پزشکان تشخیص دادند مارکز به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده و همین بیماری موجب شد تا نگارش خاطراتش را آغاز کند. روزنامهٔ «ریپابلیکا» در سال ۲۰۰۰ به دروغ، خبر مرگ گابو را منتشر کرد؛ اما این آخرین‌باری نبود که این اتفاق روی داد.

 نگارش شرح‌ حال

کتاب «Vivir Para» که انتظار می‌رفت اولین جلد از سه‌گانه‌ شرح‌ حال این رمان‌نویس کلمبیایی باشد، در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید و پرفروش‌ترین کتاب در کشورهای اسپانیولی‌زبان لقب گرفت. «زیستن برای بازگفتن» نسخهٔ انگلیسی‌زبان این اثر است که در نوامبر ۲۰۰۳ به چاپ رسید و به فروش بالایی دست پیدا کرد.

مارکز باز هم درگذشت!

روزهای پایانی اردیبهشت‌ماه بود که برای دومین‌بار خبر درگذشت گابریل گارسیا مارکز منتشر شد. این‌بار اما صفحهٔ تویی‌تر منتسب به «اومبرتو اکو» ـ نویسندهٔ سر‌شناس ایتالیایی ـ مسؤول انتشار این خبر کذب بود. این در حالی بود که پس از گذشت چند ساعت، مشخص شد گابو تعطیلاتش را در کنار خانواده‌اش در لس‌آنجلس سپری می‌کند. بررسی‌های بیشتر نشان داد نویسندهی‌ «نام گل سرخ» مالک این صفحه نبوده و این شایعه تنها یک شوخی ناخوشایند بوده است.

 مارکز و آلزایمر

شروع شایعه‌های جنجالی دربارهٔ سلامت مارکز از آن‌جا کلید خورد که «پلینی مندوزا آپولیوس» ـ دوست نزدیک این نویسنده ـ در مصاحبه‌ای با یک روزنامهٔ شیلیایی اعلام کرد، پس از پنج سال موفق به مکالمه با مارکز شده؛ چراکه او قادر به تشخیص صدای دوستانش از پشت تلفن نیست. نگرانی‌ها در این‌باره وقتی شدت گرفت که دوستداران ادبیات دریافتند مادر و برادر مارکز نیز از بیماری آلزایمر و متعاقب آن زوال عقل، رنج می‌برده‌اند. مندوزا در این‌باره گفت: آخرین باری که با هم بودیم، او مدام از من می‌پرسید کجا ساکن هستی؟ شغلت چیست؟ اما پس از صرف ناهار درباره مسائلی خیلی قدیمی مربوط به ۳۰ یا ۴۰ سال پیش صحبت می‌کرد و همه‌چیز را به‌خوبی به یاد می‌آورد. در این مصاحبه همچنین گفته شد که مارکز از ترس نشناختن طرف مقابل، از پاسخ‌گویی به تلفن خودداری می‌کند.

اظهارات تکان‌دهندهٔ برادر مارکز

اما طی هفتهٔ گذشته علاقه‌مندان دنیای کتاب و ادبیات از خبرهای ضد و نقیض و تعجب‌برانگیزی که درباره مارکز به گوش رسید، شگفت‌زده شدند. «خایمه گارسیا مارکز» – که در مطالب اخیر به‌خاطر تشابه املایی به‌اشتباه جیمی گارسیا مارکز ترجمه شده – در سخنرانی‌ای که برای دانشجویان دانشگاه شهر «کارتاژینا» ایراد کرد، گفت، برادرش به بیماری جنون یا زوال عقل مبتلا شده و دائما از او سؤال‌های تکراری و ابتدایی می‌پرسد. او در توضیح بیماری برادر ۸۵ساله‌اش از واژهٔ «Dementia» (در فرهنگ لغت: جنون، زوال عقل، از دست دادن مشاعر) استفاده کرد و گفت: گاهی برای او گریه می‌کنم؛ چون احساس می‌کنم دارم او را از دست می‌دهم. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمی‌گیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال ۲۰۰۴ دیگر اثری را به نگارش در نیاورده است.

البته ابراز نگرانی در این زمینه متصل شد به سرنوشت مشابهی که مادر و برادر ماکز در از دست دادن مشاعرشان داشته‌اند.

مرد مسن و از دست دادن حافظه

دنیای ادبیات هنوز در شوک خبر ابتلای اسطورهٔ رئالیسم جادویی به زوال عقل بود که رییس بنیاد ادبی «گابریل گارسیا مارکز» این خبر را تکذیب کرد. «خایمه آبلو» ـ رییس بنیاد روزنامه‌نگاری مارکز ـ ادعاهای برادر این نویسنده را رد کرد و از مردم خواست به پیام‌های همدردیشان پایان دهند. او در پیامی در شبکهٔ اجتماعی تویی‌تر نوشت: من دربارهٔ وضعیت سلامتی و زندگی خصوصی گابو هیچ نظری ندارم؛ اما اذعان دارم که هیچ تشخیص پزشکی درباره ابتلای او به بیماری زوال عقل داده نشده است. گابو مشاعرش را از دست نداده، او فقط یک فرد مسن است که کمی حافظه‌اش را از دست داده است.

 در ایران

در ایران هم انعکاس خبر بیماری گابریل گارسیا مارکز واکنش‌های زیادی را در پی داشت؛ از بحث بر سر ترجمهٔ عنوان بیماری او تا عصیانیت بعضی‌ها از برادر مارکز که آرزو می‌کردند کاش این نویسنده توانایی آن‌را داشت تا جلو اظهار نظرهای برادرش را بگیرد. البته این اظهار نظر‌ها درحالی‌که اصل خبر را با ادعای اشتباه در ترجمه برخی واژگان زیر سؤال می‌برد درحالی‌که صاحبان همین اظهارات نام برادر مارکز را با تلفظ غلط در متن‌هایشان یاد می‌کردند، به‌نظر می‌رسد بیشتر به‌ بستر احساسی و عاطفی علاقه به نویسنده اسطوره‌یی مربوط است؛ وگرنه اسطوره‌ها هم مانند تمام انسان‌های دیگر، بیمار می‌شوند، حالت طبیعی خود را از دست می‌دهند و در‌‌نهایت هم می‌میرند، پس این‌که یک نویسنده بزرگ در سن ۸۵ سالگی به بیماری دچار شود به ارزش‌های هنری او ربطی نداشته و امری کاملا شدنی است. البته حالا این‌که بیماری مارکز در چه سطح و حدی است، با این اظهارنظرهای متناقض خیلی مشخص نیست؛ اما آن‌چه مشخص است، این‌که این نویسندهٔ پرآوازهٔ دنیای ادبیات در فراموشی هم فراموش نمی‌شود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.