حسن میثمی (مدیر مسئول سایت وبلاگنیوز)
اینروزها، جزو زمانهایی است که دمای بدنه جمعی از وبلاگنویسان «ارزشی» یا «ارزشمدار» وبلاگستان فارسی بهدلیل انتقاد از برخی سیاستهای قوه قضائیه، بالا رفته و به گاهی به تب تبدیل شده است.
بازداشت «امیرحسن سقا»، نویسنده وبلاگ «همسه» و یکی از فعالان شبکههای اجتماعی در روز گذشته هم به این موضوع دامن زده و شعلهورش کرده است.
شاید روزهای آینده، روزهای رسانهای سختی برای قوه قضائیه باشد. حتی سخنگوی این قوه نیز به پاسخگویی برآید یا رئیس قوه -همانند گذشته- پاسخی را مناسب بداند. اما احساس کردم بهدور از جنجالها، و به دلیل جنبشها و کنشهای احتمالی پیشرو، نیاز است چند نکته در این میاد مطرح شود.
نکاتی که تا به امروز بهدلیل «در ِ گوشی» بودن اصل حرفها، پچ پچ بود و فریاد نشده بود. اما انگار وقتی «در ِ گوشیها» فریاد میشوند، نیاز است همسایههای دوست و دشمن هم یکسری نکات را بدانند.
۱. انتقاد از قوه قضائیه در این برهه، مصداق علنی راه رفتن روی لبه تیز چاقو است. خیلی از چشمها منتظرند که اوضاع را قمر در عقرب بدانند تا همان جملههای همیشگی خود را قرقره کنند. فراوانی جملههایی مثل «نظام فرزندان خود را میبلعد»؛ «نوبت انتقام نظام از حامیان خودش فرا رسید»؛ «حتی حامیان نظام هم به عدالت این نظام منتقد شدند» و از این دست جملهها، اینروزها در شبکههای اجتماعی و نوشتههای وبلاگهای آنهایی که دلی سوخته برای ما ندارند، زیاد مشاهده میشود.
انتقاد از قوه قضائیه، اگر مرز باریک تخریب را رد کند، میشویم همانند آن مسافری که داشت در قایق شناور در آب، زیر پای خود را سوراخ میکرد!
۲. به نظرم بررسی ریشه انتقاد از آیتالله صادق آملی لاریجانی بهخاطر برخورد با جوانان «حزباللهی» میتواند به شفافیت این موضوع کمک کند. اگر اولین مهره دومینوی انتقاد از علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضا را بیابیم، شاید در مواردی مصداقی، حق را به قوه قضائیه بدهیم.
اما همین «دومینو» شدن این اتفاق، چهره خوشایندی ندارد. انگار که هر وبلاگنویسی میداند که در صورت انتقاد از قوه قضاییه یا صرف مطرح کردن حمایت دو قوه قضاییه و مقننه از یکدیگر، مهره بعدی دومینو خواهد بود که میافتد.
۳. رسیدگی به عدالت، حزباللهی و ارزشی و مسجدی و قرآنخوان و بی دین و ایمان نمیشناسد. بردن مطالبهمان به این سمت که «چرا ما ارزشیها را محدود میکنید»، به وضوح یک انحراف در یک مطالبه است. ما باید این اعتقادمان را به رخ بکشیم که حتی اگر یک وبلاگنویس «ارزشی» هم «خط قرمز قانون» را رد کرد، باید پای مجازات قانونی بایستد.
۴. کشانیدن فریاد مطالبه به سمت رهبر معظم انقلاب، یک اشتباه بزرگ دیگر است. ما باید -حداقل برای یک بار هم که شده- نشان بدهیم که بلدیم مشکلمان را خودمان حل کنیم. گفتن درد دل نزد رهبری بحثی جداست. اما اینکه پله بعدی مطالبات و تنها فریادرس نظام را ایشان بدانیم، یک خطای استراتژیک است.
۵. یکبار هم که شده بعد از زدن جوالدوز به دیگران، سوزنی به خودمان بزنیم و به جای طرح دوباره موضوع برادر بودن رئیس دو قوه، به آیتالله آملی لاریجانی پیشنهاد بدهیم و برای عملی شدن پیشنهادمان تلاش کنیم.
۶. به اعتقاد من، یک پیشنهاد منطقی به رئیس دستگاه قضا، میتواند برگزاری یک جلسه با جمعی فعالان این حوزه، اعم از «ارزشی» و «نیمه ارزشی» و «تا حدودی ارزشی» باشد. منظور من برگزاری یک جلسه با متهمان این قشر پروندهها نیست که نگارنده این موضوع را بی عدالتی میداند.
اما برای یکبار هم که شده، بهتر است که بهجای برخورد با این تیپ انتقادها، سیاست دیگری را اتخاذ کرد. برخورد با مهره بعدی دومینو، تنها این دومینو را مخوفتر و طولانیتر میکند.
۷. حضرت آیتالله صادق آملی لاریجانی! حسین قدیانی، محمدصالح مفتاح، امیرحسین ثابتی، مجید بذرافکن، امیرحسن سقا، حسن روزیطلب، سعید ساداتی و همه این جوانان، در برابر خیل جوانان فعال در فضای مجازی، تعدادی محدودند. اما شایسته این نوع برخورد نیستند.
نه بهخاطر اینکه در دورانی کوتاه برای رفع یک فتنه، به کمک نظام آمدند که خودتان آگاهید این دلیل محکمهپسندی نیست. نه بهخاطر رعایت بند اول که به درستی معتقدید ورود سیاست و مصلحت به دستگاه قضا باعث خروج عدالت خواهد شد. بلکه فقط به این خاطر که نشان دهید و ثابت کنید تحمل دستگاه قضایی نظام جمهوری اسلامی، بیش از اینهاست و اجازه بدهید بازار انتقادات دوباره گرم شود.
فقط بهخاطر اینکه اجازه بدهید جوانان نسل سومی انتقاد را دوباره مشق کنند تا در برههای دیگر، املایی غلط به نام «تخریب» را به افکار عمومی هدیه ندهند و مدعی شوند «این یک انتقاد است.»
با عرض سلام و ادب
موضوعي كه كاملا مشخص و واضح است ظلم و بيداد در دستگاه قضايي كشور است
بنده تا قبل از اينكه با مساله اي بصورت شخصي مواجه شوم نسبت به اين موضوع ساكت بودم و شك و ترديد داشتم
ولي پس از ورود به دستگاه قضاي اسلامي! دريافتم كه چه روزگاري را بر سر امت ايران ميگذرانند….
تنها صحبتي كه ميتوانم انجام دهم اين است بترسيد از روز آخرت كه پيامبر اعظم (ص) از شما خواهد پرسيد آيا اين عدالت اسلامي بود؟؟؟
براي اثبات و ادامه صحبت هاي خويش حاضرم پيگير موضوع طرح شده باشم