دكتر حسن خجسته – چند سال پیش مقالهای انگلیسی منتشر شد با این عنوان که «چرا زنهای انگلیسی مسلمان میشوند؟» پژوهشگر این مقاله نوشته بود که من یک زن جوان انگلیسی و اهل تمام سرگرمیهای امروزی جوانان انگلیسی هستم. در ضمن به کارهای پژوهشی هم مبادرت میکنم. مدتی بود که دغدغهای ذهنم را مشغول کرده بود و آن اعتبار و حیثیت زن در جامعه بود. به همین خاطر راجع به وضعیت زنان در ادیان مختلف مطالعه کردم. به مطالعهٔ اسلام که رسیدم، به عنوان یک دین شهوانی از آن نفرت داشتم، اما وقتی خوب مطالعه کردم، متوجه شدم آنچه در اسلام وجود دارد، با شنیدههای من تفاوت بسیاری دارد. جذابیتهای اسلام مرا غرق در خودش کرد؛ تا جایی که احساس کردم زن در اسلام از یک حریم، حفاظ و حیثیت والایی برخوردار است و این مسأله دغدغههای ذهنی مرا برطرف کرد. نویسندهٔ این مقاله در ادامه نوشته بود: همین مسأله دلیل اصلی گرایش زنان انگلیسی به اسلام است. امروزه با تمام تبلیغاتی که علیه جایگاه زنان مسلمان در تمام رسانههای تبلیغاتی غرب صورت میگیرد، آماری تکاندهنده از شکست این تلاشها حکایت دارد. در واقع زنان حدود ۷۰ درصد از تازهمسلمانهای اروپایی و آمریکایی هستند. بنابراین خود غربیها به عمق اندیشهٔ اسلامی و تأثیرگذاری بر جوامع خودشان پیبردهاند و از این ناحیه احساس خطر میکنند. تداوم این روند، جامعهٔ آنان را از لحاظ هویتی با چالشی جدی روبهرو خواهد کرد. از این رو تلاش میکنند به مراکز تولیدکنندهٔ اندیشهٔ اسلامی ضربه بزنند تا همچنان تمدن خود را بدون مشکل به پیش ببرند.
پیشنهاد مأمور ارشد CIA
چندی پیش یک روزنامهٔ ایتالیالی مصاحبهای با آقای «رویل گریکت» انجام داد. گریکت همان کسی است که پس از فوت حضرت امام رحمهالله تا بعد از حوادث۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ مسئول میز ایران در سازمان سیا بود. بر اساس تحلیلهای همین آقا در سال ۱۳۷۸ بود -کار حکومت ایران را تمامشده میدانست- که رئیسجمهور آمریکا به تلویزیون آمد و در مورد ایران موضع ویژهای را اتخاذ کرد؛ موضعی که برای ابرقدرتی مثل آمریکا بسیار بد تمام شد، زیرا در عمل هیچ اتفاقی نیفتاد و این اعلام موضع نشاندهندهٔ دستپاچگی مسئولان آمریکا در آن زمان تلقی شد. روزنامهنگار ایتالیایی در آن مصاحبه در معرفی او گفته بود که ایشان زبان فارسی را بهخوبی صحبت میکند و در مدتی که رئیس میز ایران در سازمان سیا بوده، ده بار به ایران سفر کرده و نوع گروهبندی او از نیروهای سیاسی ایرانی، مبنای فعالیتهای وزارت خارجهٔ آمریکا در مورد ایران است.
آقای گریکت در آن مصاحبه به سؤالات مختلفی از جمله در مورد زنان پاسخ داد. او گفت که انقلاب اسلامی زنها را از گوشهٔ خانهها به میدان و صحنهٔ اجتماع آورده است، ولی بعد از انقلاب خیلی روی این موضوع تمرکز نشده که چه برنامهای برای آنها داشته باشند، اما ما -آمریکاییها- روی این موضوع متمرکز شدهایم و همهٔ تلاش ما این است که با چند چیز در میان زنان ایران به صورت جدی مبارزه کنیم که از جملهٔ آنها حجاب است.
از امثال این گفتهٔ آقای گریکت روشن میشود که تغییر هویت اسلامی زنان مسلمان در زمرهٔ برنامههای اصلی سازمانهای برنامهریز دشمن علیه کشورهای اسلامی و بهویژه ایران قرار دارد. در نقطهٔ مقابل هم ما قرار داریم. از این جهت است که بازگرداندن هویت اسلامی زنان مسلمان به آنان اهمیت و ضرورت مییابد؛ اتفاقی که میتواند قدرت بسیاری به جوامع اسلامی بدهد.
زن برای تمتع مرد، زن برای تمتع جامعهٔ مردان!
امروزه سه نگاه و رویکرد اصلی زن و جایگاه او در اجتماع وجود دارد؛ نگاه غربی، نگاه سنتی و نگاه اسلامی. در نگاه غربی که برخاسته از تفکر و اندیشهٔ غربی است، رابطهٔ زن و مرد در تمامی نهادهای اجتماعی یک رابطهٔ مبتنی بر قدرت است. نزاعی دائمی بین زن و مرد برای دستیابی به قدرت وجود دارد. بحث تشابه حقوق زن و مرد یکی از بسترهای ایجادکنندهٔ این رابطه در غرب بود. اصلاً فمینیسم در غرب به وجود آمد تا بتواند امتیازاتی را برای زن جلب کند تا زن در این نبرد قدرت با مرد پیروز گردد.
شهید مطهری رحمتاللهعلیه نقش چشمگیری در شناخت این انحراف فکری غرب و تبیین جایگاه صحیح زن در خانواده و جامعه ایفا کرده است. ایشان در دههٔ ۱۳۴۰ بحث زیبایی را دربارهٔ اشتباه غربیها مبنی بر مشابه دانستن حقوق زنان و مردان –و نه تساوی حقوق آنها– مطرح کرده و اثبات نموده که با این اشتباه، زنان هر کاری که بکنند جنس دوم خواهند بود، زیرا بر اساس تشابه حقوقی در کارهای مردانهای وارد خواهند شد که نیاز به قدرت جسمانی و روانشناختی مردانه دارد و بنابراین هرکاری که بکنند، باز هم در این فعالیتها از مردان عقب میمانند.
اما در نگاه سنتی، مردان زنان را فقط برای خود و تمایلات و تمنیات خودشان میخواهند. اگر نگاه مدرن زنان را برای جامعهٔ مردان میخواهد، نگاه سنتی زن را برای مرد میخواهد. مردان در این نگاه ممکن است زنان را بسیار محدود کنند و با آنان رابطهای ستمگرانه برقرار کنند. اصطلاح عرفی «زنذلیل» در این نگاه قرار میگیرد، چرا که در این تفکر، قدرت مرد یا باید بر همسرش غالب باشد یا اینکه مرد ذلیل است.
نگاه غربی اما زن را تا برهنگی در جامعه پیش میبرد، چرا که این وضع، مطلوب مردان است. به تعبیر جامعهشناسان غربی: زن برای جامعهٔ مردان است. به هر حال، رابطهٔ زن و مرد در هر دو نگاه اخیر، رابطهٔ قدرت است. به همین دلیل حوزههای زنانگی در نگاه نخست یک معنی دارد و در حوزههای دوم یک معنی دیگر.
زن عزتمدار
اما در دیدگاه سوم که متعلق به اسلام است، رابطهٔ زن و مرد دیگر رابطهٔ قدرت نیست. در قرآن رابطهٔ زوجیت زن و مرد با تعبیر «مودّت» به کار رفته است. فراتر از این رابطه نیز بین مردان و زنان محرم و نامحرم یک نوع رابطهٔ خاصی وجود دارد؛ یعنی زن در نگاه اسلامی عزت ویژهای دارد. بگذارید این مسأله را با یک روایت تبیین کنم. یک نفر خدمت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله آمد و گفت من از کسانی هستم که در زمان جاهلیت و پیش از اسلام یکی از دخترانم را زنده به گور کردهام. کفارهاش چیست؟ حضرت فرمودند: برو به مادرت خدمت کن. گفت مادرم فوت کرده است. حضرت فرمودند: برو به خالهات خدمت کن که خدمت به خاله در جبران و کفارهٔ این گناه مثل خدمت به مادر است. ببینید چقد اعتبار زنان بالا است.
بنابر احادیث و روایات بسیار و متعدد، زنها در دستگاه خدا از جایگاه ویژهای برخوردارند. یعنی بسیاری از مردها میتوانند مشکلات دنیا و آخرتشان را از طریق زنها حل کنند. این فهم از زن، رابطهٔ قدرت نیست. اگر مردی با همسرش رابطهٔ قدرت برقرار کند، عقب میافتد. بلکه مرد باید با همسرش رابطهای برقرار کند که او رضایت داشته باشد. البته خودش نیز لذت میبرد و چون زن رضایت دارد، مرد از قِبَل این رضایت به بسیاری مواهب و نعمات دست پیدا میکند.
میخواهم بگویم ما به همین دلیل میتوانیم نظامی درست کنیم که یک پایهٔ بسیار مهم آن خانواده باشد. یعنی شما خیلی از مسائل جامعه را میتوانید از طریق همین سیستم خانواده حل کنید. ما اگر بخواهیم در جمهوری اسلامی و در جوامع اسلامی کاری پایدار و اساسی انجام بدهیم، بهترین کار این است که معرفت انقلاب اسلامی نسبت به زن را مدام در کشورمان بازتولید و در جوامع اسلامی بازنشر کنیم. هر تغییر اجتماعی که بخواهد انجام شود، از طریق نهاد خانواده و زن بهسرعت قابل اجرا است. همهٔ زنان و مردان -حتی آنهایی که دچار غفلت هستند- وقتی با زاویهٔ نگاه لطیف دینی مواجه شوند، نسبت به آن خاضع میشوند و به حقانیت آن اذعان میکنند.
زنان احساس را در محیط منتشر میکنند
امروز با وقوع بیداری اسلامی اگر ما بتوانیم معرفتی را که در اثر انقلاب اسلامی نسبت به زن پیدا شده است، در کشورهای انقلابی بازنشر کنیم، چهارچوب فرهنگی را که غربیها سالهای سال در این کشورها نهادینه کرده بودند و بر آن اساس امیال شیطانی و غیر انسانی خود را به پیش میبردند، تا حد زیادی عقب راندهایم و به زنها در آن احساس مسئولیتی که خداوند به آنها دادهاست، قدرت بیشتری دادهایم. آنوقت این زنان از حضور مردانشان در میدان مبارزه با مشارکت یا حمایت دفاع میکنند. هماکنون در بحرین، یمن یا مصر، کم نیستند زنهایی که در میدان حضور دارند. وقتی زنها به میدان میآیند، یک جریان شدید احساسی را در محیط منتشر میکنند، چون زن از نظر نمادی، مظهر صلح است.
مسألهٔ مهمی که وجود دارد و ما باید به آن توجه داشته باشیم، این است که هر تغییر اجتماعی باید با موافقت زنها انجام شود و هیچ تغییر اجتماعی بدون موافقت زنها پایدار نخواهد بود. پس یکی از موضوعات ویژهای که در جامعهٔ دینی وجود دارد، احساس مسئولیت نسبت به محیط است. اگر ما بتوانیم فهم از زن مسلمان و نقش و اعتبار و مزیتی را که دارد، مانند همان فهمی که اوایل انقلاب پیدا کردیم بهخوبی تبیین کنیم، شاهد تحولات عمدهای در جوامع اسلامی خواهیم بود. همانگونه که زنها در جریان انقلاب ما و در دورهٔ جنگ تحمیلی نقش بسیار مهمی ایفا کردند، طبیعتاً همین نقش را میتوانند در دنیای اسلام و کشورهای دیگر نیز احیا کنند.
ممکن است همهٔ آموزههای اسلامی هنوز در ساختار اجتماعی عمومیت نیافته باشد، اما این فهم از اسلام در فطرت و جان زنهای مسلمان وجود دارد. آنها بخشی از این آموزههای اسلامی را میدانند. بنابراین ما باید با زنها با این زبان سخن بگوییم. این زبان بهطور قهری و طبیعی، چهارچوب بیداری اسلامی را فعالتر خواهد کرد، چون برای زنان نقش و شأنی قائل است که دغدغههای آنان را تغییر میدهد. اگر با زنان صرفاً با زبان سیاسی صحبت کنیم، دیگران میتوانند بدلِ سیاسی بزنند، اما این گفتمان هرگز بدل و بدیلی ندارد.
وقتی دست همسرم را میگیرم، بچهها مسخرهام میکنند
در این زمینه نباید به تبلیغات رسانهای بسنده کنیم؛ برگزاری سمینارهای علمی هم میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. حدود هشت سال پیش من در یکی از نشستهای تخصصی کنفرانس حکمت مطهر که راجع به زنان بود، شرکت کردم و بحثهای بسیار خوبی در آن نشست صورت گرفت. دو سال بعد یک استاد آمریکایی که در آن کنفرانس و در موضوعات فلسفی مقاله داده بود، به ایران آمد و پیغام داد که میخواهد مرا ببیند. من فکر میکردم راجع به چه چیزی میخواهد از من سؤال کند؟ وقتی آمد، گفت من در آمریکا به دانشجویان میگویم زنان در ایران آزاد هستند. ولی آنها به خاطر حجاب زنان ایرانی این آزادی را باور نمیکنند. من در پاسخ او کمی در مورد مسائل زنان و شأن و شئون آنان در اسلام توضیح دادم. ایشان به من گفت اگر ما ۵۰ درصد آنچه را که شما راجع به زنان گفتید در آمریکا پیاده کنیم، هیچ مشکل اجتماعی نخواهیم داشت. الان دانشگاه ایشان در آمریکا دانشگاهی است که به خاطر همین مسأله و همین نگاه، بسیاری طرفدار ایران هستند. حتی خود او تا این حد پیش آمده بود که میخواست در آمریکا با یک دختر ایرانی ازدواج کند که گفت به دلیل آنکه پدر و مادرش کاتولیکهای بسیار متعصبی بودند، نتوانست.
در یکی از کنفرانسهای دانشگاه تهران هم با چنین مسألهای مواجه شدم. من از این نمونهها زیاد دیدهام و علتش این است که این فهم بسیار بکر و جدید از اسلام، تازه در دنیا در حال انتشار است. یک مردی که رئیس یک کمپانی در بلژیک بود و گرایشهای چپ چهگوارایی داشت و کاتولیک متعصبی هم بود، برای من صحبت میکرد و از نحوهٔ برخورد و رفتارش با همسرش میگفت. به او گفتم بر اساس آموزههای اسلامی زمانی که دست زن و شوهر در دست یکدیگر است، گناهانشان بخشیده میشود. با تعجب پرسید واقعاً؟! خیلی برایش عجیب بود. گفت زمانی که من با همسرم بیرون میروم، وقتی دست او را میگیرم، فرزندانم مرا مسخره میکنند.
اگر فهم جدیدی از خود پیدا کنند…
آموزههای اسلامی در مقولهٔ زن و خانواده بهقدری جذاب است که اگر درست منتشر شود، بسیاری را مجذوب خود خواهد کرد. بزرگترین مسأله و معضلی که غرب برای زنها ایجاد کرده، این است که آنها را درگیر مسائل حاشیهای و تفریحی جامعه کرده است. بنابراین زنی که خودش را به امواج اجتماعی غربی بسپارد، از مسئولیتهای اجتماعی خود غافل خواهد شد. در دورهٔ شاه نیز خیلی تلاش کردند که زنها را به همان مسیر ببرند و الحمدلله موفق نشدند. قدرت دینی در ایران از این جهت بسیار مؤثر بود.
یکی از ویژگیهایی که ما داشتهایم و داریم و انشاءالله خواهیم داشت، در مورد احساس مسئولیت زن نسبت به محیط اجتماعی است. زنهای ایرانی همواره در طول تاریخ به این احساس مسئولیت مهم پایبند بودهاند. یک نمونهٔ بارز آن در جریان تحریم تنباکو و در داخل حرمخانهٔ شاه بود. وقتی ناصرالدینشاه به تحریم قلیانها اعتراض کرد، زنها به او گفتند همان کسی این کار را حرام کرده که ما را به تو حلال کرده است.
به طور کلی اگر زنها فهم جدیدی از خودشان در همهٔ عرصهها پیدا کنند -فهمی از خودشان فی نفسه به عنوان زن و فهمی از خودشان در زمینهٔ اجتماعی- بسیار بر جامعهٔ مردهای خودشان تأثیر خواهند گذارد. به همین دلیل وقتی وارد صحنه میشوند، حرکتهای جدی صورت میدهند. شما از مسألهٔ انقلاب اسلامی که بگذرید، حضور زنان در دفاع مقدس بسیار مقتدرانه بود. تا مادری راضی نبود، پسرش به جبهه نمیرفت. تا همسری رضایت نداشت، مردش ماهها در جبهه نمیماند. بنابراین زنها نقش جدیتر، مهمتر و تأثیرگذارتری را پس از انقلاب در زمان جنگ ایفا کردند و این معلول آن شناخت جدید زن از خودش بود. انقلاب اسلامی یک لایه از این شناخت را باز کرد.
Sorry. No data so far.