احمد بابایی – بعد از تشکیل رژیم صهیونیستی، این رژیم با توجه به حمایت مطلق و بیقید و شرط کشورهای غربی و با توجه به سرمایه عظیمی که در اختیار داشت دست به تشکیل ارتشی بسیار مجهز و مدرن زد که برخایها آن را پنجمین ارتش دنیا میدانند. همین راتش که در طول بیش از ۵۰ سال هیچ شکستی را متحمل نشده بود و حتی توانسته بود بعضا چند کشور عربی را یکجا شکست بدهد، اولین بار از فرزندان خمینی در لبنان شکست خورد و این روند ادامه داشت تا به نقطه اوجش در زجن ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ رسید. در سالگرد این پیروزی، پایگاه اینترنتی المنار (وابسته به حزب الله) در گزارش-مصاحبهای، پیامدهای این جنگ را بر رژیم صهیونیتی بررسی کرده که ترجمه کامل آن را تقدیم میکنیم.
«این اسیرانی که اینجا در دست ما هستند به هیچ وجه به خانههایشان باز نخواهند گشت مگر فقط از یک طریق: گفتگوی غیر مستقیم و تبادل. همین، تمام. و در این دنیا هیچ کس نمیتواند به جز از راه مذاکره غیر مستقیم، آنها را به خانههایشان بازگرداند… و ما برای هر گونه احتمالی، استوار و محکم و آماده هستیم».
با این سخنان قاطع بود که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در روز چهارشنبه تنها راه ممکن جهت آزادی دو سرباز اسرائیلی را بیان کرد که همان مسیر مذاکره و تبادل غیرمستقیم برای آزادی اسیران و زندانیان لبنانی در بند اسرائیل بود.
و این همان چیزی بود که در صحنه واقعیت رخ داد. بعد از ۳۳ روز جنگ نظامی اسرائیل و ۳۳ روز جنگ سیاسی بین المللی ضد لبنان -که اسرائیل به مثابه یک ابزار نظامی، اجرای آن بود- و در کنار آن دولتها و هیئتهای مختلف عربی و غربی وجود داشتند که با همه ابزارهای ممکن، نه برای شکست دادن یا ضربه زدن به مقاومت، بلکه برای یکسره کردن کار مقاومت و نابود کردن کسانی که در مقابل این طرح استکباری غربی – صهیونیستی ایستادگی کرده بودند، تلاش میکردند. همه اینها همزمان شده بود با تجاوزات ارتش صهیونیستی به همه مردم لبنان –از جنوب گرفته شمال و از ضاحیه بیروت گرفته تا جبل و بقاع- ک ههیچ کس را استثنا نمیکرد و میوخواست از طریق محروم کردن مردم لبنان از لوازم ضروری زندگی و از طریق ضرر زدند به خانوادهها و مردم لبنان، به مقاومت فشار بیاورد. و در کنار اینها هم به صورت بیهدف مردم عادی را هدف قرار میداد که موجب شهید شدن تعداد زیادی از مردم عادی لبنان شد.
و بعد از این بود که برای همه جهانیان، ضعف و شکست فرماندهان سیاسی، امنیتی و نظامی اسرائیل مشخص شد به طوری که دشمن، هیچ یک از اهداف تعیین شدهاش را نتوانست در این جنگ محـقق سازد. تا اینکه جنگ به پایان رسید و دشمن با سرافکندگی از جنگ خارج شد و شروع کرد به جستجو برای یافتن طرف سومی که جریان مذاکره غیرمستقمی را در دست بگیرد که سید حسن نصرالله در روز ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ –یعنی همان روز اول جنگ- آن را بیان کرده بود! به هر حال این کار را کشور آلمان عهده دار شد تا اینکه این امر به آزادسازی اسرای لبنانی از زندانهای دشمن منجر شد. در رأس اسرای آزاد شده، سمیر قنطار قرار داشت که دشمن برای سالهای طولانی از آزادی او جلوگیری کرده بود و این خود نشان دهنده عظمت نتیجههایی است که از «پیروزی بزرگ» در جنگ ۳۳ روزه حاصل شده است.
اما بعد از گذشت شش سال از این پیروزی -که در ابعاد نظامی و امنیتی و سیاسی شکست را به دشمن تحمیل نمود- حال چگونه میتوان پیامدها و تأثیرات این پیروزی را هم در داخل اسرائیل و هم بر ثبات جریان مقاومت و روش آن در برابر طرح صهیونیستی – آمریکایی ارزیابی کنیم و میزان تغییر این طرح را در اثر پیروزی مقاومت بسنجیم؟
شکست اسطوره «ارتش شکست ناپذیر»
برای پاسخ دادن به این پرسشها، آنها را با «حلمی موسی»، کارشناس مسائل اسرائیل مطرح کردیم. حلمی موسی گفت: «نکته اساسی این است که اسرائیل در خلال جنگ ۳۳ روزه و در ادامهاش، به طور محسوس فهمید که در مقابل یک ناکامی و شکستی بزرگ قرار گرفته که چه بسا بتوان گفت این شکست موجب شد تا علامت سؤال بزرگی در برابر آیندهاش ایجاد شود.» و اضافه کرد که «هنگامیکه مقاومتی به این شکل آغاز شده است و توانسته مانع تحقق یک پیروزی قاطع یا اصلا هر گونه پیروزی برای اسرائیل بشود، مشخص است این، نقطه آغاز پایان پروژهای خواهد بود که بر پایه «ارتش شکست ناپذیر» [۱] که قادر است در هر زمانی هر پیروزیای را محقق کند بنا شده بود.»
این کارشناس مسائل اسرائیل ادامه داد: «این مسئله برای اسرائیلیها روشن کرد که روزگاری جدید در جهان اسلام در حال طلوع است. اسرائیل از صرف طلوع این دوره جدید، احساس شکست کرد.» حلمی موسی افزود: «دیدیم که در رژیم صهیونیستی، مسئولیت شکست در جنگ ۳۳ روه را بر گردن مسئولین سیاسی وقت- و در رأسشان ایهود اولمرت نخست وزیر و عمیر برتس وزیر جنگ- انداختند و با مانورهای آشکار سیاسی و قضایی موجبات سرنگونی آنها را فراهم نمودند. اما باید توجه کرد که رهبران سیاسی اسرائیل دچار اشتباه شدند، همان طور که فرماندهان نظامی اشتباه کردند چرا که اعتقاد داشتند میتوانند نبرد را ب منطقهای معین و محدود شده ببرند و اهداف مشخصی را محقق کنند از آنجاهم سربازانشان را سالم برگردانند و خلاصه نبرد را روی زمین به طور قاطع و با پیروزی تمام کنند.»
ساکنین اسرائیل هم برای اولین بار طعم واقعی جنگ را چشیدند
حلمی موسی درباره پیامدهای جنگ برای داخل رژیم صهیونیستی گفت: «بر این باورم که پیامدهای جنگ برای ساکنین رژیم صهیونیستی، به معنای واقعی کلمه بسیار عظیم بود. حقیقت قضیه این است که اسرائیل بر اساس نیروی ارتش و توان نظامیش ادامه حیات میداد. جنگ ۳۳ روزه موجب علامت سؤالهای واقعی در درون ساکنین اسرائیل شد چون یک سوم اسرائیلیها برای اولین بار دریافتند که بخشی از جبههای هستند که مورد هدف قرار گرفته است و این هدف قرار گرفتن، باعث به وجود آمدن سؤالات زیادی درباره فایده و نفع جنگ و همچنین میزان توانمندی در پیروزی در جنگ برایشان شد. ساکنان رژیم صهیونیستی احساس کردند که رهبرانی دارند که کارها را به شکل مناسب ارزیابی و بررسی نمیکنند و ارتشی دارند که نمیتواند جنگ را به خوبی اداره کند و این ارتش نمیتواند آنها را در برابر خطرهای جدید محافظت کند.»
اسرائیل بر پایه زور بنا شده بود ولی حالا بدون زور مانده است
حلمی موسی در بخش دیگری از سخنان خود درباره پیامدهای جنگ ۳۳ روزه بر آینده رژیم صهیونیستی تأکید کرد که: «اسرائیلیها حالا با میزان مشخصی از خطرها که موجودیتشان را تهدید میکند مواجهند.» و ادامه داد که: «حتی اگر در بین برخی عربها درباره سطح هدف مورد پی گیری اختلاف باشد، ولی وقتی خود ملتهای عرب بتوانند امورشان را رأسان در دست بگیرند و خودشان نقشی تعیین کننده در تصمیم گیریهای سیاسی کشورهایشان بیابند، در آن صورت اسرائیل احساس میکند اوضاع دیگر مثل قبل بر وفق مرادش نیست.» و براین نکته تأکید کرد که «در حال حاضر جنگ کردن برای اسرائیل همانند جنگ ۳۳ روزه مشقت بار شده است» و ادامه داد: «امروز قدرت اسرائیل امروز برای ورود پیداکردن در جنگ محدود شده است و این محدودیت از جهت آتش و توپخانه نیست بلکه به سبب خطرهای زیادی است که برایش دارد خصوصا که قدرت اسرائیل برای تعیین پیروزمندانه و قاطع سرنوشت جنگ، دیگر مانند گدشته نیست و حتی برای پیروزی در ناحیه کوچکی مانند غزه نیـز اسرائیلیها باید هزار جور حساب و کتاب بکنند. اسرائیل حالا به این مسئله بیشتر باور پیدا کرده است که قدرتش محدود شده است و این تصورش در سابق که قادر به محقق کردن هر چیزی است که اراده کند، الان دیگر وجود خارجی ندارد.»
حلمی موسی سخنش را با این جمله خاتمه داد که: «اسرائیل الان یک راه بیشتر ندارد و آن هم اینکه اعلام کند قدرتش بیشتر در تخریب [زیرساختها و… حریف] است تا در کسب پیروزی نظامی. این مسئلهای است که در حد خود موجب محدودیت میدان عمل اسرائیل میشود».
برخی شکست ذلت بار اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه را تنها شکستی کوچک در بخشی از یک نبرد طولانی میدانند [مانند شکست فقط یک جناح لشگر در حین یک حمله سراسری پیروزمندانه] اما اگر کسی به تاریخ خونبار اسرائیل -که بر قدرت و قلدری اتکا دارد- مراجعه کند به سرعت تأیید میکند که نشانههای یک امر تاریخی در حال آشکار شدن است، چرا که کسی دائما بر زور خود تکیه میکرد، حال دیگر فاقد آن است و رژیمی که بر پایه زور و قدرت بنیان نهاده شده بود، آیندهاش چه خواهد شد در حالیکه طوری سست و ضعیف شده است که برای نجات از جنگی که تنها چند روز به طول انجامید منتظر قطعنامههای سازمان ملل و طرحهای بین المللی مانده بود. این وضعیت اسرائیل در جنگی محدود بود، حالا فکرش را بکنید اسرائیل به چه وضعی دچار خواهد شد اگر با «جنگ نامحدود» وعده داده شده مواجه شود.
جواب این مسئله را در کلام سیدحسن نصرالله مییابیم هنگامی که گفت: «دیگر زمانی که ما [از ترس موشکها و بمبها] از خانههایمان بیرون میرفتیم و آنها از خانههایشان بیرون نمیرفتند به پایان رسیده، زمانی که ما مهاجرت میکردیم و آنها مهاجرت نمیکردند به پایان رسیده، زمانی که خانههای ما ویران میشد و خانههای آنها باقی میماند به پایان رسیده، و من اعلان میکنم اکنون زمانی فرارسیده است که ما پابرجا میمانیم و آنها به سوی نابودی میروند»
پی نوشتها:
۱-ارتش شکست ناپذیر -به عربی: الجیش الذی لایُقهَر- اصطلاحی است که تا سالها برای ارتش اسرائیل به کار میرفت و اسرائیل توانسته بود با همین شعار و با تبلیغ شکستهای مکرر مسلمین در تمامی نبردها در برابر اسرائیل، این تز را بین بسیاری از دولتهای اسلامی جا بیندازد که حالا که این ارتش شکست ناپذیر است، بهتر است شما هم به جای تلاش ظاهرا بیهوده برای شکست دادن آن، به سمت پروژه صلح و عادی سازی روابط بروید بلکه بتوانید با التماس از اسرائیل در روند مذاکرات، چیزی به دست بیاورید. شکست مذلت بار اسرائیل در جنوب لبنان و خروج بدون قید و شرطش از لبنان در سال ۲۰۰۰-که اولین پیروزی مسلمین بر اسرائیل از زمان ایجادش محسوب میشد- اسطوره ارتش شکست ناپذیر را متزلزل کرد و شکست اسرائیل در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه، این اسطوره را به طور کامل نابود نمود و شکست پذیری این ارتش را اثبات کرد.
Sorry. No data so far.