بنیاد علمی جهادی امام موسی صدر یا همان بنیاد صدر، را بیشتر از هر چیز با فعالیتهای جهادی قرآنیش میشناسیم، بنیادی که در کمتر از دو سال که از تاسیسش میگذرد موفقیتهای خوبی در فعالیتهای علمی و قرآنی خود که عمدتاً در مناطق محروم قلعه گنج برگزار میشود کسب نموده است، اما برای آشنایی بیشتر با این بنیاد، متنی به قلم محمود هاشمی موسس این بنیاد به رشته تحریر آورده شده است که در ذیل میآید.:
اولین حضور در قلعه گنج
در سال ۸۹ پس از اینکه با یک اردوی جهادی راهی قلعه گنج (بخش چاه دادخدا) شدم و به عنوان عضوی کوچک از تیم علمی این گروه به تدریس زبان انگلیسی برای بهترین مخلوقات خدا و وارثان حقیقی زمین یعنی دانش آموزان محروم آن منطقه پرداختم، آنجا بود که داستانهایی که از دکتر چمران و سایر شهدا خوانده بودم برایم تجلی پیدا کرد… اردو تمام شد و تنها از جنوب کرمان دردهایش برایم ماندو بس و با کوله باری از غم جنوب کرمان را ترک کردم…
۶ ماه بعد بار دیگر با هزاران امید و آرزو به همراه تیم جهادی راهی جنوب کرمان شدم… باز هم همان منطقه و باز هم همان دانش آموزان… دیدم که تعدادی از دانش آموزان با اینکه استعداد خوبی دارند اما انگیزه کافی برای کسب موفقیتهای عالی را ندارند و این برایم رنج آور بود… رنج بیشتر این بود که بعضی از دانش آموزان مستعد با وجود انگیزه بالا، هدفی برای خود در زندگی تعریف نکردهاند… و پررنجترین قسمت قصه آنجا بود که دانش آموزانی با وجود انگیزه و هدف عالی به دلیل فقر مالی و یا دیدگاههای برخی خانوادهها در روستاهای جنوب کرمان نسبت به علم و علم اندوزی به آنچه شایسته آنها بود نرسیده بودند.
تعدادی فقط میخواستند به دانشگاه خوب بروند و تعدادی نیز فقط میخواستند به دانشگاه بروند… اما هدف عالی از درس خواندن نداشتند… یعنی درس خواندن برای آینده جنوب کرمان و تلاش برای اسلام و خدمت به محرومین.
جرقهای در ذهن
اردوی تابستان ۸۹ هم تمام شد… و من ماندم و نگاه مظلومانه دانش آموزانی که اکنون دیگر برایم آشنا بودند… و حتی لحظهای از خاطرم نمیرفت… تا اینکه جرقهای در ذهنم زده شد…
اینکه یک حمایت علمی را از دانش آموزان مستعد محروم آن دیار آغاز کنم و از آنجا که این دانش آموزان از جهات گوناگون بسیار مستعد بودند، ایمان داشتم که با آغاز این حرکت سایر استعدادهای پنهان این سرزمین نیز شکوفا میشد.
هدف این بود که دانش آموزان آن منطقه را الگو بسازیم… یعنی ساخت الگوهایی از جنس همان منطقه… تا خودباوری در منطقه افزایش پیدا کند…
تشویقهای استاد توکلی
اگر چه با دست خالی بسیار مشکل بود ولی آیهای از کتاب آسمانیمان قرآن به یاریام آمد… (بگو شما را یک نصیحت میکنم… که برای خدا به پا خیزید… یک نفر یا دو نفر….) تا اینکه استاد توکلی حافظ ۱۷ ساله کل قرآن کریم که خود نیز در اردوهای جهادی شرکت کرده بودند، مرا تشویق کردند تا طرحی برای دانش آموزان مستعد جنوب کرمان بنویسم و قول دادند که در این حرکت مرا یاری کنند…
نبود بودجه از یک طرف و دور بودن از منطقه از سوی دیگر و نیز مشکلاتی که در جنوب کرمان وجود داشت ما را دلسرد میکرد…
اما سید الشهداء (ع) تکلیف ما را روشن کرده بود… اینکه ما مامور به تلاشیم… وقتی فهمیدیم انگشت اشاره خلف صالح پیر جماران نیز به جنوب کرمان است تصمیم نهایی خود را گرفتیم و این حرکت را با لطف خدا آغاز نمودیم…
اگر چه در ابتدا تصمیم به تشکیل بنیاد نداشتم چرا که آنقدر در جنوب کرمان کار بود که دوست نداشتم به حاشیه بپردازم. اما چه کنم که با توجه به حساسیتهای منطقه، اعتماد سازی برای مسئولان ضروری بود. لذا سفری را به تنهایی به جنوب کرمان آغاز کردم… این اولین سفرمن بود که تنها به جنوب کرمان سفر میکردم… اگر چه خیلیها مرا منع میکردند اما من و دوستانم راه خود را یافته بودیم…
پیدا کردن همکار از میان بومیها
به روستاها رفتم و دغدغهام را با تعدادی از مردم بومی در میان گذاشتم، آنان نیز که با من در اردوهای جهادی آشنا شده بودند، طرح را تصدیق کردند و از تعدادی از آنان خواستم تا به عنوان هیئت موسس با ما همکاری نمایند…
بعد از آن به استانداری کرمان رفتم و طرح حمایت علمی از دانش آموزان مستعد جنوب کرمان را با هیئت موسسی متشکل از ۹ نفربومی و ۱۰ نفر غیربومی که همگی بجز خودم از تهران بودند ارائه دادم تا به صورت یک سازمان مردم نهادی که اعضایش همه جهادی بودهاند، برای دانش آموزان مستعد جنوب کرمان فعالیت نماییم. تا هم جهادی باشیم هم به دور از فعالیتهای اقتصادی و سیاسی و به صورت مردمی فعالیت نماییم.
استانداری اعلام کرد که با تایید اولیه میتوانید فعالیت خود را در جنوب کرمان آغاز نمایید… استانداری تایید اولیه را داد تا و با تکیه بر الطاف الهی و عنایات حضرت ولی عصر اواحنا فداه اراده کردیم تا خدمات ناچیز ذیل را به دانش آموزان مستعد جنوب کرمان ارایه دهیم…
Sorry. No data so far.