بهاره نوروزی– سابقه مفاهیم فلسفی در جهان یکسان نیست. به باور برخی، عدالت از کهنترین مفاهیم فلسفی است که از سه هزار سال پیش تا به امروز بحثهای فراوانی آفریده و همواره ازآرمانهای دست نیافتنی بشر در جوامع نخستین تا به امروز بوده است؛ آیا با مرور زمان وشکل گیری قرون جدید اهمیت عدالت در جوامع کمرنگ شده است؟ گفتمانهای جدید فلسفی نشان میدهد که بحث و بررسیها در مورد عدالت همچنان ادامه دارد و نیاز به عدالت در جوامع جزو نیازهای جدی بشر است. چندی پیش رئیس سازمان بین المللی کار عصر امروز را عصر عدالت اجتماعی نامید و بر ضرورت عدالت اجتماعی تاکید کرد. درهمین راستا و«جان راولز» فیلسوف آمریکایی در پژوهش های اخیرش عدالت را در ساختار کلان یک جامعه معیارتشخیص جامعه مطلوب از نا مطلوب معرفی کرد، اما تشخیص عدالت در یک جامعه به عهده کیست؟ و آیا عدالت و توسعه لازم و ملزوم هم هستند؟
دکتر یحیی یثربی استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی هستند و پژوهشهای ایشان دررابطه با فلسفه اسلامی و عرفان است و تالیفات ارزشمندی همچون محمد(ص) پیام آور عدل وآزادی ومقدمهای بر فلسفه سیاست در اسلام دارند. ایشان معتقدند قضاوت عدالت در جامعه به عهده مردم است و این مفهومی است که سبقه اسلامی دارد. یکساعت گفت وگوی پیش رو حاصل این پرسش و پاسخ هاست.
عدالت را جزو کدام دسته از مفاهیم فلسفی طبقه بندی می کنید؟ آیا سابقه عدالت طلبی به فطرت انسانها بر می گردد یا ریشه اجتماعی نیز دراین مفهوم موثر است؟
بشر از روزی که به زندگی اجتماعی روی آورده است، با تبعیض روبهرو بوده و میدیده که عدهای سهم بیشتری از امکانات اجتماعی میبرند و آرزوی دیرینه بشر این بوده است که در زندگی اجتماعی همه بتوانند به حق خود برسند اما به صورت علمی و فلسفی در حدود سههزار سال پیش بحث شده است. از جمله افلاطون و ارسطو که بحثهای زیادی در این باره کردهاند اما فلاسفه مسلمان کمتر در این زمینه بحث کردهاند. عدالت یک بار در جامعه معنا میشود یک بار در نظام وجودی از نظر وجود شناسی هر چیز که در جای خودش قرار بگیرد در نظام اجتماعی هم کاربرد دارد، وقتی بحث عدالت می شود همه به مسائل اقتصادی توجه می کنند، اما عدالت اقتصادی یکی از جلوه های عدالت است وعدالت جنبه های مختلفی دارد. عدالت از بحث های فلسفی است که کاملا به زندگی اجتماعی مردم مربوط است ودر زندگی مردم خرد میشود و مانند بحث وجود و ماهیت که از بحثهای فلسفی است که اصلا به کار مردم نیاید نیست و عدالت باید در جامعه به گونهای باشد که مردم به طور فطری احساس نا برابری نکنند.
معیار تشخیص عدالت در یک جامعه چیست؟ چه کسانی در کرسی تشخیص عدالت در جامعه قرار می گیرند؟
اگر بخواهم پرسش شما را کوتاه بدهم باید بگویم مردم قاضیان خوبی برای تشخیص عدالت در جامعه خودشان هستند، مانند انتخابات که جلوه داوری مردم است که مردم کسی را برکنار و دیگری را به روی کار می آورند واین مفهوم در نظام های سیاسی وجود دارد؛ در اسلام هم تشخیص مردم در مورد فاکتور های اجتماعی مهم است.
آیا سابقه این نظرخواهی در اسلام وجود داشته و مصداق عینی دارد؟
بله البته. نبی اکرم (ص) در آخرین حجی که داشتند از مردم می پرسید که من کارم را درست انجام داده ام یا نه؟ وقتی مردم ابراز رضایت می کردند خوشحال می شدند و به خدا می گفتند مردم از من راضی هستند که نشاندهنده اهمیت مردم در اسلام است که رضایت خدا به رضایت مردم پیوند میخورد. بنابراین مردم را نباید در قضاوتهای اجتماعی دست کم گرفت و نباید منتظر نیروی بیرونی برای تشخیص قضاوت ماند چون مردم هستند که یک جامعه را به وجود میآوردند.
شما از اهمیت مردم سخن گفتید؛ آیا راهکاری وجود دارد که در زندگی اجتماعی امروز مردم را در این قضاوتها شریک کنیم؟
یکی از این راهکارها که امروز در کشور های پیشرفته وجود دارد استفاده از نظر سنجیهاست، ما باید نظر مردم را از شئون مختلف جامعه اعم از مسائل اقتصادی و اجتماعی و عملکرد مسئولان جویا شویم که متاسفانه در این زمینه در کشور ما کمکاریهایی وجود دارد. ما بعد از انقلاب از وقتی مسئولی از رژیم گذشته را دستگیر می کردیم می پرسیدیم چه کسی از مردم از این فرد شاکی است و این خودش یک مثال بارز در توسعه عدالت اجتماعی است. ما باید نظر مردم از عملکرد مسئولان را جویا شویم و رفتار پیامبر گرامی اسلام باید برای ما الگو باشد که در روزهای آخر حیاتشان به مسجد رفتند و از مردم در باره عملکرد خودشان درباره عدالت اجتماعی سوال كردند و پرسیدند كه آیا کسی از ایشان ظلم دیده است یا نه؟ و در نتیجه نظر خواهی از مردم در توسعه عدالت اجتماعی مهم است و عدالت به خودی خود اتفاق نمی افتد و تشخیص مردم در زمینه بسیار مهم است
چه راهکاری برای پیاده کردن عدالت اجتماعی وجود دارد؟ آیا اساسا عملی است؟
برای پیاده کردن عدالت تدبیر مهم است و مدیریت علمی نقش دارد و ابزار مدیریت علمی هم مردم هستند و با نظر خواهی از مردم و روش آزمون و خطا می توانند خطاهای خود را اصلاح کنند ونارضایتی های مردم باید تبدیل به مسئله علمی شود و در مدیریت جامعه به کار برود و از نظر کارشناسان استفاده شود و نتیجه این بررسیها را در مدیریت و اداره جامعه دخالت بدهیم که اگر تحقق عدالت مسئله ماست عملگرایی نقش مهمی دارد.
آیا توسعه همه جانبه یک جامعه به عدالت محور بودن آن مربوط است؟ عدالت و توسعه چه نسبتی با هم دارند؟
من نمیگویم هر جا توسعه هست عدالت است و یا هر جا توسعه نیست عدالت نیست اما همین قدر می گویم باید نتیجه کارها در جامعه بررسی شود. وقتی توسعه نیست دردنیایی که دنیای توسعه است از عدالت کم داریم یعنی اینکه مدیران جامعه در جای خود قرار نگرفتند؛ مانند علوم انسانی در جامعه ما که با وجود وقت و هزینه، دستاوردی زیادی به بار نمیآورد. این به این معنی است که هزینه در جای خودش به کار نمیرود که مصداقی از بی عدالتی اجتماعی است وبا این همه امکانات طبیعی کشور متاسفانه رقم بالایی بیکاری در جامعه داریم که نشاندهنده پرداختهای ضعیف اجتماعی است که چیزی سر جای خودش قرار نگرفته است.
نبی مکرم اسلام به ما هشدار داده است که حکومت با کفر باقی میماند و با ظلم نه. این هشدار مهم رسول اسلام از توجه گسترده اسلام به عدالت اجتماعی خبر می دهد واین معجزه های نبی اکرم(ص) است. یکی از این معیارها آمار مهاجرتهاست، اگر در کشوری به عدالت اجتماعی توجه نشود معمولا مهاجرت از آن کشور بالاست بنابراين از افتخارات امروزی کشورها تثبیت عدالت اجتماعی است. عدالت در زندگی پیچیده امروز مفهوم آسانی نیست که با موعظه و نصیحت به آن امیدوار باشیم و مانند سنت قدیم که به عنوان مثال شاعران به شاه توصيه عدالت میکردند و عدالت نوعی حسن برای حاکمان جامعه بود نه وظیفه؛ اگر کسی به ابزارهای توسعه عدالت و مدیریت علمی جامعه توجه نکند نمیتواند در برقراری عدالت موفق باشد وبه نتیجه نمی رسد و به عنوان مثال اگر بخواهم نتیجه گیری بکنم باید عرض کنم که نباید بدون توجه به تخصص و مدیریت علمی جامعه در شئون مختلف جامعه و نظر خواهی از مردم به تحقق عدالت امیدوار باشیم.
Sorry. No data so far.