تریبون مستضعفین- حسن سراج الشیعه
خاطرم هست سالهای پیش را که جمعی از دوستان نزدیک ماه مبارک که میرسید با بعضی رستوران ها و تالارهای شمال شهر صحبت میکردند و درصورت توافق نیمههای شب چند دیگ غذای اضافه ماندهشان را تحویل گرفته و با وانت به محلهای نه چندان پایین میرساندند. جایی که چند خانم خیّر از اهل محل بعد از تحقیق فراوان خوانوادههایی آبرومند را در محل خود شناسایی کرده بودند و تا سحر نرسیده به در خانهشان غذایی میفرستادند. خاطرم هست این خانوادهها گاه چنان آبرومند بودند که مثلا خود در امر پخش غذا کمک میکردند و بعد از یکی دو سال میفهمیدیم وضع فلان خانم از کسانی که غذا برایشان میبرد افتضاحتر است و افطار و سحر در خانه خودشان ندارند.
حاج خانم بزرگواری که پخش غذا از خانهاش سامان مییافت بعضی شبها که غذا را تحویل میگرفت از سرِ درد دل درباره برخی موارد که تازه در همسایگی خویش یافته بود سخن میگفت. از خوانوادهای میگفت که نه در پایینشهر تهران بلکه در محلهای متوسط برای سحری شربت ب.کمپلکس در آب حل میکردند و نان تلیت مینمودند. از مادری که افطار گوجه روی گاز کباب میکرد و مقابل فرزندان میگذاشت. از دختر نه سالهای که سحر نان و پنیر میخورد و افطار نیز همان و… بگذریم که امروز دیگر بعید میدانم چنان خانواده ای بتوند از نان و پنیر به عنوان غذایی ارزان یاد کند و چه طنز تلخیست آن سخن گزافه که «امروز کسی در ایران سر گرسنه بر بالین نمیگذارد و فقر خشن نداریم» هرکه چنین ادعایی دارد بیاید تا نه در ویرانههای جنوب شهر بلکه در میانهی شهر به در خانه گرسنگان برسانمش.
و این همه زمانی بیشتر آزارمان میداد که سر شب غذا را از تالارهایی تحویل میگرفتیم که خرج قالپاق ماشین مراجعینش کفاف جهاز دخترکان معصومی را میداد که شب غذا به در خانه شان میرساندیم.
حتی اگر امروز فقر خشن نیز نداشته باشیم باید گفت هم فقر پررنگتر شده و هم تفاوت و فاصله نجومی طبقات بیشتر. و فاصلهی موجود میان مرفهین و سرمایهداران جمعه و دردمندان و مستضعفین چندین برابر زهرآگینتر از نفس فقر است.و در این میانه تلخ است مردمان شهید داده و صاحبان انقلاب را به صبر و تحمل انقلابی دعوت کردن. سخت است دزدهای گردنکلفت که بسیاری وابسته به برخی مسولانند، اندکی دستگیر و فراموش و برخی آزاد و فرحناک بچرخند و از مردم خواست صبر انقلابی نمایند. کسی حق دارد به مردم بگوید مرغ نخورید که شب بر سر سفره خود مرغ کمترین غذایش نباشد. که پسرخالهاش تا آرنج دست در حلقوم مردم نداشته باشد. زمانی میتوان از مردم خواست دشواری و تنگناهای اقتصادی را تحمل کنند که در همان جامعه قارونها سوار ماشین چندصدمیلیونی نشوند و مانور اشرافیت و شادخواری ندهند… زمانی میتوان دشواریها را برگردن تحریم و ایستادگی انقلابی مقابل بیگانگان انداخت که مردم به عزم نظام برای دشمنی با دشمنان اقتصادیشان اعتماد داشته باشند. زمانی که مردم احساس کنند اگر سختی میکشند عده ای از خون دل آنان خروار خروار نان نمیخورند… اگر مردم باید تحمل انقلابی کنند (که باید هم بکنند و دشمنان را در حسرت آخ بگذارند) آیا نظام نباید اقدام انقلابی کند؟ مگر حکومت اسلامی در برابر قارون ها وظیفه ای ندارد؟ مگر قارون چه چیزی بیشتر از سرمایهداران نوکیسه امروز تهران و… داشت؟ مگر توصیف قرآن از قارون چه فرقی با کلان سرمایهداران ناز پرورده و دارای امنیت تام و تمام امروز داشت؟
قرآن قارون را چنین توصیف میکند:
َ فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ (با تفاخر در زینت ها و اموال خود خارج میشد و مانور اشرافیت میداد) قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيم (و زمانی که مردمان ساده -که اغلب مرمان جامعه باشند- او را میدیدند با حسرت میگفتند کاش ما نیز مانند آنچه قارون دارد داشتیم) و این حسرت و آسیب روحی ضررش از فقر بیشتر است. مردی که برای خرید آشغال مرغ به خیابان میرود شرمنده بر میگردد چه حال و روزی دارد وقتی عروسیهای میلیاردی و ماشینهای چندصدمیلیون تومانی از مقابلش میگذرند. وقتی خبر دزدیهای چند هزار میلیارد تومانی را بشنود؟ وقتی خرج تفریح دو روزه مردمی در همین شهر بیش از خرج جهاز دختر در خانه ماندهاش باشد؟ از انسانیت او چه باقی میماند؟
جالب آنکه قارون نیز همان پاسخی را میداد که بسیاری از کلان سرمایهداران طلبکار و حامیان صاحب منصبشان امروز میگویند: َ قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي : به سرمایههای من چه کار دارید اینها را به واسطه علمی که دارم فراهم کرده ام. عرضه داشته ام پول درآوردم! اگر این استدلال پذیرفته بود به امر خدا زمین قارون را نمیبلعید و خدا وجود منحوس او را غذاب نمینمود. حیف که امروز این استدلال پذیرفته است و علی در قفس نهج البلاغه محبوس. حیف که قرآنی که در این ماه میخوانیم میفرماید : کسانی که گنج (اموال انبوه) انبار میکنند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند را به عذاب دردناک بشارت بده (توبه 34) و ما برایشان فرش قرمز پهن میکنیم و افتخار میکنیم به مجالستشان…
قرآن میفرماید: فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم : در اموال اغنیا حق معلوم فقرای جامعه ست حق معلوم یعنی اینکه اگر انفاق کنند کارشان لطف نیست بلکه حق مسلم صاحب حق را داده اند واگر انفاق نمیکنند وظیفه حاکم است که حق محرومین را از حلقومشان بگیرد. سخن از حق است نه لطف. و سخن از انفاق صندوق صدقاتی و ماه رمضانی نیست بلکه انفاقی که محرومین را بینیاز کند (زیرا تا زمانی که فقیر هست یعنی حق معلوم موجود است) سخن از کلام عرشی امیر مؤمنان است که هیچ مال انبوهی جمع نمیشود جز آن که حق مظلومی غصب شده باشد. سخن از علیست که شلاق به دست به بازار کوفه میامد. سخن از علیست…
گشت ارشاد علی گرانفروش را حد میزد. علی خود در راس گشت ارشادش شلاق به دست به بازار میرفت. گشت ارشاد علی ابن هرمة متصدی بازار اهواز را بازداشت میکرد و چنان به سزایش میرساند که علی حتی در زندان او را ممنوعالملاقات نمود تا مبادا راه فرار بیاموزندش و دستور داد در شهر رسوا و بیآبرویش نمایند (کاری که امروز ما با چاقوکشان و اراذل و اوباش میکنیم با دزدهای میلیاردی نه!). گشت ارشاد علی مال محتکر را گاه به زور مجبور به فروش میکرد و گاه در میان شهر اموال محتکر را به آتش میکشید.
ابن حزم اندلسی در کتاب المحلَی به سند خویش از ابوالحکم روایت میکند که :
إنَّ علیَّ بن أبی طالب ع ، أحرَقَ طعاماً أُحتُکر بمئةِ ألفٍ : علی بن ابی طالب گندمی را که به ارزش صدهزار درهم احتکار شده بود به آتش کشید.
و از حبیش نقل نموده که گفت: أحرقَ علیُّ بن ابیطالب ع بَیادِرَ بالسّوادِ کنتُ أحتکَرتُها، لو تَرَکَها لَرَبحتُ فیها مثل عطاءِ الکوفة : علی خرمنهایی از گندم را که در عراق احتکار کرده بودم به آتش کشید که اگر چنین نکرده بود از آنها بمقدار خراج کوفه سود میبردم.
گشت ارشاد علی به جوانی که دچار گناه جنسی بود از بیتالمال هزینه ازدواج میداد و در سایه چنین عدلی بود که مردم چنان علی و دین علی را میپسندیدند که لازم نبود بنر تبلیغ حجاب و عفاف نصب شود. علی در فرمانش به حاکم منصوب خود میگوید : إجعل العدلَ سیفک : شمشیر خود را عدل قرار بده (که برندهترین شمشیرهاست. عدل است که مردم را هرچند سختی بکشند آرام مطمئن و هوادار نگاه میدارد)
علی میگوید: العدل حیات الاحکام : عدل مایهی حیات احکام است و مگر میتوان احکامی را که مرده باشند با دستور و تبلیغ و کار فرهنگی! زنده نمود؟ کار فرهنگی علی آن بود که صبح تا شب اموالی گرانبها و طلا و نقره که به میزان قد انسان میرسید ( از انبوهی) تقسیم مینمود و شب هنگام سلاح خود را در بازار میفروخت تا برای فاطمه و اولادش نانی تهیه کند.
فاصله داشتن از استاندارد حکومت علی آنقدر تاسفانگیز نیست که حرکت نکردن به سمتش حزن آور است. کاش چنین فاصله نجومی داشتیم اما در حال حرکت برای رسیدن بودیم نه دور شدن.
السلام علی من قُتل لِشدّة عدله
مگه آقا نفرمودند سیاه نمایی نکنید در مورد اقتصاد کشور؟ هان؟ چرا رو حرف مقام معظم رهبری حرف میزنید؟ چرا؟؟؟؟ چرا خون به دل امام زمان میکنید؟ چرا خون به دل مقام آقا میکنید؟ سر آقا سلامت باشه. به صحبتهاشون توجه کنید. وضعیت کشور خیلی هم خوبه. هیچ مشکلی هم نیست. دروغ نگید. یعنی شما میخوای بگی آقا دروغ میگه؟ نعوذ بالله.
http://khalijefars.isna.ir/images/isna/Advetop486.jpg
به جای منفی زدن و کامنت پاک کردن باید جوابگو باشید.
علی ع میفرمایند عدالت درمقام گفتار سهل است وفراخ ودرمقام عمل سخت است وتنگ.کاری که این قلم اگرنگوییم مغرض ، جاهل انجام داده .امروز مفت ترین کاردراین کشور انتقاد کردن ومقصرسازی دیگران وژست منتقد ودلسوز بخود گرفتن است! میزان عینیت بخشیدن بعدالت بستگی به اجابت امر مولا و ولی زمان توسط مومنان حقیقی زمانه خود دارد نه به حرافی وانفعال مدعیان.همین علی ع بخاطر ضعف ایمان اصحابش درزمانیکه خودش درراس یک نظام سیاسی بود بکجا کشید.اولا اگر بیعدالتی هم هست ازناحیه خود مردم است مسئولین از اروپا وارد نشده اند ثانبا بخاطر عدم اجابت این همه دستورات ورهنمودهای دلسوزانه مقام معظم رهبری ازناحیه مدعیان دینداری ومنتقدان مفت خور است ثالثا عبارت اینهمه بی عدالتی هم دروغ وسیاه نمایی است وباب دل همان اقلیت مستکبرپولدار که سیاه نمایی وضع موجود دغدغه اصلی شان است مردم باتمامی مشکلات هیچگاه باندازه امروز امکانات رفاهی وخوراک وپوشاک نداشته اند آنهم باوجود جنگ وترور وتحریم و..مشکل مردم ما بقول مقام معظم رهبری در سبک زندگی مصرف گرای غربی شان است اگر مردم درفقرندچطور ایرانیها جزو مسرف ترین مردم جهانند بد نیست به آمارهای جهانی سری بزنید تا بفهمید که دارید آب به آسیاب دشمن میریزید بس!