سید علی اکبر موسوی – باید فکری کرد. این فضای مجازی یکهو آمد؛ بدون اینکه برایش فکر کرده باشیم؛ بدون اینکه مبانیاش را بدانیم؛ بدون اینکه برای زندگی در آن ایده داشته باشیم. فضای مجازی برای ما شده است وادی تیه؛ پر از آدم سرگردان. آدمهایی که تا دیروز نمیتوانستند با هم رابطه داشته باشند، امروز کلماتشان کنار هم آمده است. بعید میدانم کسی باشد که تلاش کرده باشد، تمام رابطه را خلاصه کند در کلمات سیاهرنگ. اینجا تناسخ است. آدمها توی کلماتشان حلول کردهاند. کلمهها احساس دارند، شادند، غمگیناند. زندگی مجازی، بسیاری از مرزهای زندگی واقعی را شکست، به بهانهٔ اینکه کسی آدمهای پشت این کلمات را نمیبیند. اما واقعیت چیز دیگری است. زندگی مجازی دیگر مجازی نیست. پشت همهٔ کلماتی که نوشته میشود، آدمی نشسته است؛ مرد یا زن، دختر یا پسر.
ما در حال گذر هستیم. آدمهای در حال گذار، بیشترین آسیب را خواهند دید. آسیبهای بیست سال بعد فضای نت، بسیار کمتر از امروز است. هنوز ما در این فضا سرگردانیم. برای زندگیاش برنامهای نریختهایم و انگار فکری هم نکردهایم. برای نسل بعد، زندگی مجازی بخشی از واقعیت زندگی انسانی است، اما برای ما بیشتر یک تفریح است و در بهترین حالت، مرجعی برای پژوهش. ما هنوز نمیدانیم به کجا میرویم.
اگر نگاهی به جامعهٔ ارزشی و متدین فضای مجازی، مخصوصا اجتماعهای مجازی کنیم، این سرگردانی را میبینیم. طبق عرف جامعهٔ ارزشی که مبتنی بر احکام دینی است، روابط پسر و دختر یا مرد و زن در محدودههای مشخصی تعریف شده است. این رابطه در طول تاریخ تغییر کرده، اما همیشه مبتنی بر دین بوده است. گاهی نگاهی افراطی شده و گاهی این نگاه، تعدیل شده است. مثلا بنا به برخی نقل قولها، زنان در هنگام صحبت با مرد بیگانه، سنگ در دهان میگذاشتند تا صداشان مردانه شود و این امر تبلیغ میشده و ارزش بود. اما این نگاه امروز تعدیل شده است. یا زمانی، شرکت در انتخابات برای زنان امری ضددینی محسوب میشد و امروز ارزش است و زنان حتی بر اساس تکلیف دینی نسبت به حکومت اسلامی در آن شرکت میکنند. در هر حال، این روابط در زندگی واقعی، مشخص بود، ولو اینکه در طی زمان و عرف مختلف تغییر میکرد.
نکتهای که باید در تنظیم روابط خارجی و زندگی واقعی تأثیر داد، صرف احکام فقهی حجاب نیست، بلکه مقولهٔ عفاف نیز بسیار مؤثر است. برای نمونه، سبقت در سلام از جانب زن از لحاظ فقهی اشکالی ندارد، اما این امر، فعلی خلاف عفاف شمرده میشود.
عفاف مساوی با حجاب نیست. عفاف امری درونی است که بر افعال خارجی در روابط با دیگران تأثیر دارد، اما حجاب فعل خارجی است که مساوی پوشش خاصی است. چهبسا در جامعهٔ خاصی بهدلیل عقاید خاص، حجاب به معنای جامعهٔ ما نباشد، اما افراد عفیف باشند؛ یعنی عفت بر اساس عرف جامعه تعریف شود و چهبسا افراد باحجابی که در افعال خارجیشان نشانی از عفت نباشد. میتوان عفت را اینگونه معنا کرد: حسی درونی که به کردار بیرونی، شخصیت والا عطا میکند. این کردار بیرونی میتواند خود پوشش هم باشد؛ یعنی میان عفاف و حجاب رابطه است و این رابطه هم از مهمترین و اصلیترین نتایج عفاف است، اما نه به اینمعنا که با هم مساوی باشند.
برگردیم به اول سخن؛ ما برای دنیای مجازی و زندگی مجازی و تنظیم رابطهها هنوز برنامهٔ درستی تنظیم نکردهایم. در جامعهٔ واقعیِ ارزشیِ ما که بر اساس عفاف و حجاب تنظیم شده بود، رابطه میان دو جنس مخالف، محدود به ضروریات عرفی میشد. فضای مجازی بسیاری از این حدود را شکست. اشتباه نشود. بحث اشکال فقهی نیست. از لحاظ فقهی، کامنتگذاشتن و یا لایک زدن برای جنس مخالف هیچ اشکالی ندارد و حتی غیرعاقلانه بهنظر نمیرسد. سخن این است که همانگونه که تنظیم روابط خارجی صرفا بر اساس فتاوای فقهی نیست و عفاف در آن بسیار نقش دارد، باید جایگاه عفاف در تنظیم روابط مجازی هم مشخص شود.
به نظر میآید که در فضای مجازی، بحث حجاب برای جامعهٔ ارزشی آنچنان جایگاه ندارد؛ چون ضوابط آن را میدانند و رعایت میکنند. اما آیا عفاف در جامعهٔ مجازی و تأثیر آن بر عمل در اینجامعه برای کاربران ارزشی مشخص شده است؟ آنچه من دیدهام، خلاف این را میگوید. باید به این نکته توجه کرد که فضای مجازی، ولو اینکه هنوز مجازی است، اما گره خورده به واقعیت. اگر عفاف در این جامعه تعریف و ترویج نشود، بر روابط خارجی هم تأثیر دارد. این از بزرگترین خطرهایی است که کاربران ارزشی را تهدید میکند.
برای تنظیم برنامهٔ زندگی ارزشی در فضای مجازی، باید جامعهٔ مجازی را شناخت، جزئیاتش را دانست، گونههای مختلف رابطه را تشخیص داد، مخاطبان و حتی رصدگران را شناسایی کرد و…. آنگاه بر اساس تعالیم دینی و اخلاقی که داریم، به تنظیم این زندگی بپردازیم.
Sorry. No data so far.