تریبون مستضعفین- مسعود براتی
یازده تیرماه تحریم نفتی اروپا علیه ایران آغاز شد. موضوع تحریم خرید نفت ایران توسط اروپا از حدود شش ماه قبل جدی شده بود. زمانی که اتحادیه اروپا در 3 بهمن ماه 1390 تصویب کرد که بعد از شش ماه (از 11 تیرماه 1391)، این تحریم را آغاز کند. هر چند این تحریم تمام معاملات را شامل نمیشد و در همان ابتدا برخی از شرکتهای اروپایی از جمله انی ایتالیا از آن مستثنی شدند، اما بخش مهمی از خرید نفت از ایران را شامل میشد.
سئوالی که به وجود می آید این است که چرا اتحادیه اروپا شش ماه بعد را برای شروع تحریم نفت ایران اعلام کرد؟
دلایل اروپا برای آنکه شش ماه زمان برای آغاز تحریم در نظر بگیرد را می توان در دو دسته سیاسی و اقتصادی-فنی برشمرد.
الف- دلایل سیاسی
از جمله دلایل سیاسی باید به بازی کردن با ایران اشاره نمود. در عالم سیاست میان ضربه زدن و تهدید به ضربه زدن تفاوت وجود دارد. اگر بازیگری بتواند هدف خود را تنها با تهدید به ضربه زدن، تحقق بخشد، دستآورد بیشتری خواهد داشت. اتحادیه اروپا نیز این احتمال را برای خود محفوظ داشته بود که در یک بازه زمانی 6 ماهه تنها با تهدید به تحریم نفت از ایران امتیازهای لازم را بگیرد.
دلیل دیگر همسو کردن کشورهای اصلی خریدار نفت ایران با سیاست اتخاذ شده از سوی اتحادیه اروپا بود. آنها به خوبی می دانستند که اگر کشورهایی که خریدار اصلی نفت ایران هستند، من جمله چین، هند و ژاپن با تحریم نفتی ایران همراهی نکنند حرکت آنها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. هرچند هزینه را برای ایران افزایش میدهد اما ایران میتواند فضای تنفس خود را داشته باشد.
ب- دلایل اقتصادی-فنی
از جمله دلایل اقتصادی-فنی باید به فرصت مورد نیاز اروپا برای تغییر خوراک مصرفی پالایشگاههایش اشاره کرد. پالایشگاههای مصرفکنندهی نفت به طور معمول بر اساس یک نوع نفت مشخص مهندسی و ساخته شده اند، لذا تغییر یکباره و دفعی خوراک پالایشگاهها امری هزینهزاست. در نتیجه اتحادیهی اروپا برای آنکه بتواند تهدید خود را عملی کند نیازمند زمان کافی برای این تغییرات بود تا با هزینه کمتری بتواند آن را انجام دهد.
دلیل دیگر اتحادیه اروپا امیدی بود که به بازگشت نفت لیبی به بازار و همچنین افزایش تولید و صادرات نفت عراق داشتند. در آن مقطع به دلیل جنگ رخ داده در لیبی تولید نفت آن کشور به شدت کاهش یافته بود. لذا بازه زمانی 6 ماهه فرصت افزایش تولید نفت لیبی در اختیار اتحادیه اروپا قرار میداد. علاوه بر این، اتحادیه اروپا امیدوار بود در این بازه زمانی، بخشی از طرحهای عظیم افزایش تولید نفت در عراق هم به بهرهبرداری رسیده و تولید و در نتیجه صادرات نفت این کشور افزایش یابد.
دلیل دیگر، کاهش میزان مصرف نفت در جهان در فصل تابستان است. بر اساس آمار در حدود ده میلیون بشکه در فصل گرما از مصرف نفت کاهش مییابد و در نتیجه آن تقاضای نفت کاهش خواهد یافت. این مساله باعث میشود که خروج نفت ایران از بازار نفت، سبب افزایش شدید قیمت نفت نشود. این واقعیت را میتوان به خوبی در کاهش قیمت نفت در هفتههای اخیر مشاهده نمود.
در مجموع میتوان گفت حرکت اتحادیه اروپا برای تحریم خرید نفت ایران طرحی هوشمندانه و حساب شده بود، و به طور طبیعی برای مقابله با آن نیز نیازمند هوشمندی و درایت تصمیم گیران کشور به خصوص تصمیم گیران حوزه نفت بودیم.
اما اين سوي ماجرا! در يك تحليل كلي میتوان ادعا کرد كه تصمیمها و اقدامات متقابل ایران حاكي از عدم انسجام مورد نیاز بوده است. اما دلایل این ادعا چیست؟
با توضیحات ابتدای یادداشت مشخص شد که عنصر زمان مهمترين متغير مساله تحريم بود. به عبارت ديگر گذر زمان به نقع اروپا بوده و هر حرکتی برای مقابله با اروپا باید بر عنصر زمان تمرکز ویژه مینمود اما متاسفانه این مسأله مهم از سوی تصمیمگيران داخلی مورد توجه قرار نگرفت.
بر اساس راهبردی که مقام معظم رهبری چندماه قبل از تصویب تحریم خرید نفت از سوي اتحادیه اروپا بیان کرده بودند قرار بود در مقابل هر تهدید خارجی، تهدیدی از سوی ایران به صورت متقابل صورت گیرد. لذا منطقی بود که در مقابل حرکت خصمانه اروپا، ایران نیز اقدام متناسب انجام دهد. بهترین حرکت در این وضعیت افزایش هزینهی این اقدام برای اتحادیه اروپا بود. این افزایش هزینه از طریق هدف قرار دادن زمان مدنظر اتحادیه اروپا میسر بود. به این ترتیب که ایران به طور یکجانبه دست به تحریم فروش نفت به کشورهای اروپایی بزند. این طرحی بود که نمایندگان مجلس هشتم نیز آن را در بهمن ماه سال گذشته مطرح کردند اما پیگیری برای تصویب این طرح به سرعت از دستور کار مجلس خارج شد. واکنش برخی از دولتهای اروپایی به این طرح كه بلافاصله بعد از مطرح شدنش صورت گرفت، نشاندهنده آگاهی آنها از آثار این عکسالعمل بود.
آنچه که در عمل اتفاق افتاد تنها لفاظیهایی بود که توسط مسولین سیاسی و نفتی انجام شد. این مساله به خوبی برای کارشناسان و اکثر تصمیمگیران روشن بود که هرچه زمان میگذشت قدرت ایران در افزايش هزينه اروپا کمتر میشد. در نتيجه این برداشت به وجود آمد که دودستگیِ جدی میان تصمیمگیران وجود دارد. از یک طرف، برخی از خبرگزاریهای نزدیک به جریانها و نهادهای سیاسی و نظامی، خبر از قطع صادرات نفت میدادند و از سوی دیگر، این اخبار از سوی امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران تکذیب میشد. این شیوه برخورد که بارها نیز تکرار شد، علامت آشکاری از وجود دودستگی میان تصمیمگیران داخلی بود و مورد توجه رسانههای خارجی هم قرار گرفت.
منابع آگاهی که از قطع صادرات نفت گفتند
وقتی «منابع آگاه» موثقتر از مسئولین مربوطه اند
پایان داستانپردازیهای منابع آگاه نفتی
در ایجاد این وضعیت تحلیلهای برخی از مسئولین نیز موثر بود. اين دسته از افراد با اين تحليل كه اروپا نميتواند از نفت ايران صرف نظر كند و هر اقدام پیشدستانه ایران فضا را رادیکالتر نموده و باعث میشود اروپا به سمت عملی کردن تحریم نفت حرکت کند، در مقابل اتخاذ تصمیم قاطع مقاومت مینمودند. همچنین آنها اعتقاد داشتند که گروههای ذینفع در اروپا در حال لابیگری برای عدم عملی شدن تحریم خرید نفت هستند و اقدام پیشدستانه ایران کار آنها را عقیم مینماید. تزریق این تحلیلهای غیرواقعی در ایجاد فضای غیرمنسجم اثرگذار بود.
ریشه بوجود آمدن این دودستگی چه بود؟
متاسفانه علی رغم تاکید سیاست های کلی نظام و برنامه های توسعه، بر کاهش وابستگی بودجه کشور به درآمدهای ناشی از صادرات نفت، به دلیل عدم برنامهریزی درست و ایجاد نشدن اراده لازم در دولتها برای اجرای این سیاست گذاری کلیدی، وابستگی بودجه به نفت افزایش یافته است. در نتیجه، ایجاد اراده و بوجود آمدن تصمیمی برای نفروختن نفت به برخی از کشورهای خارجی، بسیار سخت به وجود میآید و در حالیکه فروش یا عدم فروش نفت میتواند به عنوان ابزاری در دست ما باشد، به عنوان ابزار فشاری علیه ما استفاده میشود.
Sorry. No data so far.