تریبون مستضعفین– بدون شک، یکی از آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی، تشکیل حکومتی اسلامی شبیه حکومت پنج ساله حضرت علی(ع) می باشد و تلاش نظام اسلامی در جهت نزدیکی به آن حکومت، بسیار مهم و افتخارانگیز است. اما اشتباه اینجاست که عموماً به گونه ای درباره حکومت علوی سخن گفته میشود که مخاطب میپندارد چون حاکم آن نظام، امام علی(ع) بوده است، پس آن حکومت هم یک حکومت ایده آل اسلامی محسوب میشود، در حالی که نگرشی دقیق به وقایع تاریخی آن دوره زمانی، تصدیقکننده این برداشت نیست. به نظر میرسد، توجه به این موضوع میتواند به ایجاد نگاه واقعبینانهتر و منصفانهتری درباره حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه نیز کمک کند.
آیت الله جوادی آملی در سخنان خود به نقاط ضعف حکومت علوی و دلایل به وجود آمدن آن پرداخته است که بازخوانی آن، خالی از لطف نیست:
حكومت علوي يعني معاونش زياد بن أبيه!
«ما نمي گوئيم: اين نظام را با نظام آخرين امام بسنجيد، مي گوئيم: اين نظام را با نظام اولين امام حساب كنيد. شما اين نظام را با ظهور ولي(عج) حساب نكنيد، چون آن حضرت عصاره همه انبياء و اولياست؛ او مي آيد كه طليعه قيامت را ارائه كند. طرز فكر مردم، دين مردم عوض مي شود كه «به يملأ الارض قسطا و عدلا»، با آخرين امام نسنجيم. شما مردم بزرگوار ايران اسلامي، حكومت امام و مقام معظم رهبري را با حكومت علي بسنجيد. در اين سنجش و ارزيابي، دو مطلب را از هم جدا كنيم؛ يكي شخص علي(ع) و ديگري حكومت علوي. در مورد شخص علي(ع) نه تنها احدي از علماء و اولياء با او قابل مقايسه نيست؛ احدي از انبياي غيراولوالعزم هم با او (لايقاس) است؛ احدي ازملائكه هم با او (لايقاس) است. هيچ فرشته اي را با علي نمي شود سنجيد؛ زيرا همه فرشتگان در پيشگاه انسان كامل، خاضع هستند… اما اگر خواستيم حكومت علوي را ارزيابي كنيم، وقتي به خدمت نهج البلاغه مي رويم، ميبينيم حكومت علوي مشخص مي شود. اگر به شخص آن حضرت دسترسي نداريم، درخدمت نهج او هستيم. شما نامه هاي علوي را كه مي خوانيد، مي بينيد حضرت از مأموران و كارگزارانش گله هاي فراواني دارد. يك رهبر، يك ولي بايد با هزارها نيروي موثق و امين، خبير و بصير، كشور را اداره كند. اگر بازوان توانمند عادلي نداشت، مشكل پيش مي آيد؛ همچنان كه درحكومت علوي پيش آمد. نامه بيستم نهج البلاغه را بخوانيد، نامه اي كوتاه به زياد بن ابيه، معاون استانداري بصره است. اميرالمومنين ابن عباس را استاندار بصره كرد؛ بصره كه زير مجموعه يك استانداري اداره مي شد، درحد يك كشور بود، نه استان عادي! زيرا بصره با همه فلات اطرافش، يك، اهواز با همه قلمرو و محدوده آن، دو؛ فارس با همه منطقه وسيعش، سه، كرمان با همه فلات وسيعش چهار؛ از بصره تا كرمان يك استانداري بود. استانداري بصره در اختيار عبدالله بن عباس بود، معاون اين استانداري وسيع زياد بن أبيه بود؛ چه كسي بدتر از زياد؟! علي خون خورد، چون نداشت! اگر علماي عادل بپذيرند، نوبت به ديگري نمي رسد. اگر آنها نپذيرند، نوبت به ديگري مي رسد. اگر در چند جا مشكلاتي داشتيم كه داريم، براي آن است كه در حكومت علوي بدتر از اين بود، نگوئيد: حكومت، حكومت علوي است؛ حكومت علوي يعني معاونش زياد بن أبيه! يعني تمام غارتگريهاي كرمان و فارس و اهواز تا بصره به امضاي همين زياد بن أبيه بود. اگر علي خون خورد، از دست زيادها خورد. گاهي جريان خاتم اوصياء، امام زمان (عج) را ملاحظه مي كنيد كه با معجزه همراه است، علماي عادل فراوان هستند و احساس مسئوليت مي كنند، مردم عادل زياد هستند و احساس مسئوليت مي كنند، اما وقتي اولين وصي و اولين امام را مي بينيد، حكومتش آن است.»
سخنراني آیت الله جوادی آملی در اجتماع عظيم راهپيمايان حامي ولايت فقيه. قم، ۷۶/۸/۲۸ (روزنامه کیهان- ۱۹ مرداد ۸۸)
یک آدم بیپدر بیشناسنامه بیهویت در دستگاه حضرت امیر
«وجود مبارک حضرت امیر (ع) برای استانداریهای مشخص، استاندار معین می کرد. برای درباریان والی معین کرد. نامه ای برای والی آذربایجان نوشته که اینها در نهج البلاغه است. برای استانداری بصره یک استاندار معین کرده به نام ابن عباس. آن روز از بصره تا همه فلات اطرافش، اهواز و همه فلات اطرافش، كرمان و همه فلات وسیع اطرافش، این مجموعه که در حد یک کشور کوچک است را یکی از استانداریهای حکومت حضرت امیر تشکیل می داد. استاندارش هم ابن عباس بود که نامه های رسمی علی بن ابیطالب به این استاندار معروف، در نهج البلاغه هست. معاون رسمی ابن عباس، زياد بن أبيه بود که از او بدتر کسی نیست. کسی که شناسنامه ندارد. پدرش معلوم نیست، اگر پدر معلوم بود که می گفتند زیاد بن فلان دیگر! یک آدم بیپدر بیشناسنامه بیهویت در دستگاه حضرت امیر. چرا؟ چون رجال علمی یا مردند یا پیرمرد شدند یا شهید شدند. لذا این شده معاون رسمی استانداری علی… خوب معاون استانداری بصره که بود؟ زیاد بن ابیه بود. نامه گلایه آمیز وجود مبارک حضرت امیر در نهج البلاغه هست. برای معاون استانداری نوشته به من گزارش داده اند چنین خلافی کرده ای. برخلاف عمل کردی، فساد و فقر {و} تبعیض را روا داشتی. خوب حضرت علی چه کردند با او؟ با زیاد بن ابیه چه کرد؟ شلاق کشید؟ ناچار شد با چاه درد دل کند. این است وقتی مالک اشتر را از او بگیرند. جعفر طیار را از او بگیرند. دوستان نزدیک را از او بگیرند.»
سخنراني آیت الله جوادی آملی در نخستین نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی، قم، بهمن ۸۱ (جزوه بیانات آیتالله جوادی آملی در دیدار با جنبش عدالتخواه دانشجویی)
Sorry. No data so far.