محمد رضا شهبازی – حتما شنیدهاید که وکیل خانم ف. ه. ر. ب علت اجرا نشدن حکم این بانو را نبودن جای خالی در زندان دانستهاند! این خانم هم در اعتراض به این نبودن جا، به مقصد کشور دوست و برادر انگلستان پرواز کرده تا مراتب اعتراض خود را به گوش همگان از جمله برادر مهربانش م. ه. ر. ب برساند. در این زمینه چند نکته گفتنی است:
۱
چند روز پیش صدا و سیما گزارشی پخش میکرد در باره اینکه صنوف با هم تداخل کردهاند و مثلا آهنگری در ماه رمضان آش رشته میفروشد یا لوازم ساختمانی فروشی دم افطار حلیم بار میگذارد. بعد هم رییس صنف کباب و حلیم کلی خط و نشان کشید که پدر این دست اندازها به ساحت صنف حلیم و کباب را در میآوریم و چه و چه. آنوقت یک وکیل اینطور پایش را تا زانو کرده است در کفش طنزنویسها و کسی نیست اعتراض کند. خب پدر جان اگر حق الوکاله ف. ه کفاف زندگیات را نمیدهد، برو وکالت یکی دیگر از اعضای خانوادهشان را هم قبول کن، چیزی که در آن خانواده زیاد است مجرم و متهم! دیگر چرا طنز مینویسی؟ فکر کردی مثلا حق التحریر طنز چقدر است که بعد از ظهرهایت را گذاشتهای برای این کار؟ برو یک موتور بخر بیفت به مسافرکشی در مسیر شوش-لندن! واللا…
۲
حالا فرض کنیم وکیل محترم طنز نگفته باشند. واقعا برای حل این مشکل چه باید کرد؟ اولا باید گفت که بخشی از این مشکل تقصیر همین خانواده است و نباید اینطور طلبکارانه از بقیه زندانیان محترم تقاضای جا کنند. مرور تاریخ نشان میدهد که بخشی از این فضای کم زندانها را همین دوستان و فامیل این خانواده پر کردهاند. مگر همین فامیل محترمشان نبودند که به یکسال «زندان» محکوم شده بودند؟! یا مگر یکی از رفقای خانوادگی ایشان نبودند که تاریخ اختلاس را به قبل و بعد از خود تقسیم کردند و فصل نوینی در اختلاس از شهرداری رقم زدند؟! حالا بگذریم از خیل افرادی از خانواده ایشان که بخاطر کمبود صندلی در راهروهای انتظار دادگاهها یا نبودن بلیط پرواز لندن-تهران هنوز محاکمه نشدهاند. مثل همان پیربانوی خانواده که رسما به مردم گفت بریزید در خیابان! پس اینطور طلبکارانه به بقیه نگاه نکنید و کمی هم برای دیگران جا باز کنید. مگر یک خانواده چقدر جا میخواهد!
۳
با توجه به بند فوق به نظر بنده برای رفع این مشکل بد نیست یک زندان اختصاصی برای این افراد تاسیس کنند تا هم همیشه برایشان جا باشد و کسی نتواند جایشان را بگیرد، و هم اینکه دور هم خوش باشند. مثلا حتما دیدهاید که در بهشت زهرا (س) مقبرههای خانوادگی درست کردهاند! اینطور طرف خیالش راحت است که وقتی بمیرد حتما یک وجب جا برای خوابیدن پیدا میشود. الحمدلله الان هم که بهشت زهرا (س) وسعت داده شده و تا دلتان بخواهد جا دارد بیایان خدا!
۴
من میگویم حالا که نه زندانها جا دارد و نه امکان تخصیص یک زندان اختصاصی وجود دارد، افراد این خانواده لطف کنند و به صورت نوبتی زندان بروند. بخدا ما همین را هم قبول داریم. یک روز ف. ه برود زندان. فردا او بیاید م. ه برود. پس فردا کل زندانیهای دنیا بیایند بیرون و زندان قرق شود تا (…) برود. اینطور جای کسی هم تنگ نمیشود. تازه ما هم چشممان به جمال بدون ریش حاج سعید قاسمی روشن میشود و صورت بدون محاسنش را میبینیم. (خدا وکیلی من به جای برخی آقایان بودم بخاطر اینکه حاج سعید ریشهایش را بتراشد هم که شده یک روز زندان میرفتم؛ یک شب که هزار شب نمیشود!)
۵
راههای تشویقی هم برای اینکه این خانواده به زندان رفتن تمایل پیدا کنند وجود دارد. مثلا برای اینکه ف. ه برود زندان میتوان از دم در خانهشان یک سری ساندویچ تند فلفلی چید تا داخل سلول. یا برای زندان رفتن م. ه میتوان گفت که پسر بابا! یه سری پول کثیف تو زندان هست که شستنشون دست خودت رو میبوسه!
۶
من میگویم اصلا بیخیال اینکارها. بیایید یک زندان بزرگ درست کنید و همه مردم ایران را بریزید توش تا این هفتاد میلیون فلان فلان شده بفهمند دنیا دست کیست و اینطور پررو پررو انتظار اجرای عدالت را نداشته باشند. نفهمها تا حالا یک ذوزنقه را هم ازنزدیک ندیدهاند وگرنه میفهمیدند استوانه یعنی چه؟!
Sorry. No data so far.