تریبون مستضعفین- وحید اشتری
یکم. کارهایی را می توان انجام داد که در نتیجه، گامهای بسیار بزرگی در تبیین صحیح رابطه امت و امامت برداشته شود و یک الگو تعریف شود. می توان مجموعه ای از این کارها را لیست کرد و یک اتفاق بسیار مبارک برای پیگیری نیازهای نظام و اولویتهای اصلی در کلام مقام معظم رهبری بعد از هر جلسه با مسئولین یا دانشجویان رقم زد. اتفاقی که با آن در دیدارها مواجه هستیم، مجموعه ای از مطالبات روی زمین مانده است که بعضاً متعلق به ده سال پیش است با ادبیاتی اینچنینی که مثلا «صدبار گفتم آزاداندیشی چرا نشد» و بعد هم اصلا معلوم نمی شود بالاخره مقصر کی بوده و کجاست و بعد از این آیا آن کار میشود یا دوباره نه؟ در رابطه با مفاسد اقتصادی و پیام هشت ماده ای و بسیاری دیگر از این قبیل نیز همچنین! مثلا می شود برای راه انداختن یک موج در جهت پایبندی به این پیگیری جدی، یک سنت حسنه ای باب کرد که یک عده پیشقدم شوند و بعد از هر جلسه به خاطر آن جاهایی که به نظر خودشان یا مصداق سخنان رهبری بوده اند یا خطاب رهبری متوجه ایشان است یا تذکر رهبری به خاطر عملی بوده که کرده اند یا نکته ای در سخنان متوجه قصور ایشان بوده عذرخواهی رسمی کنند و اعلام تنبه و قول پیگیری بعد از این بدهند.
دوم. قبل از پرداختن به مطالبات روی زمین مانده متعلق به ده سال پیش، بنا به دلایلی که ذکر می شود باید مواردی که متعلق به همین چند سال اخیرند انتخاب شوند. مثلا وقتی رهبری از لزوم حضور مسئولین در دانشگاهها می گویند آن مسئولی که وقتی با خودش خلوت می کند آخرین باری که گذرش به دانشگاه افتاده را یادش نیست برای جا افتادن فرهنگ پاسخگویی در نظام اسلامی و لبیک به مطالبات رهبری در یکی از مصاحبه هایش دو خط به این مساله اختصاص بدهد و با کمال تواضع تاکید کند بنده تا حالا با توجه به اهمیت کمی که به این موضوع می دادم کمتر سمت دانشگاه رفته ام و خودم را مخاطب این سخنان یافتم و زین پس تلاش می کنم تغییر رویه بدهم. یا مثلا وقتی رهبری با صراحت برخورد با وبلاگنویس ها و فعالان دانشجویی بسیجی را زیر سوال می برند مسئولی که خودش می داند ولو با ادبیات غلطِ یک وبلاگ نویس برخورد آنچنانی کرده ولایتمداری اش را اثبات کند و دستور تجدید نظر در حکم بدهد. صرفا هم با این اشاره که به نظر خودمان آن درست بود ولی وقتی صحبت های رهبری را شنیدیم فهمیدیم نظر ایشان این است البته که هنوز معتقدیم همان قبلی درست تر است ولی چون ولایتمداری یعنی اینکه در جایی که نظرمان با نظر رهبری تعارض پیدا کرده و اتفاقا معتقدیم نظر خودمان درست تر است باید از ایشان تبعیت کنیم دستور تجدید نظر می دهیم. از این مثال ها زیاد است. می شود از این موارد مصداقی که اتفاقا هم مخاطبش روشن است هم اتهام اش شروع کرد تا یک روزی این فرهنگ جا بیفتد و به مفاسد اقتصادی و روی زمین ماندن پیام هشت ماده ای و کرسی های آزاد اندیشی و امثالهم برسیم. یعنی یک زمانی شاهد باشیم بعد از یک جلسه، ۵ تا مسئول از قوای مختلف مصاحبه کنند و بگویند با کمال تواضع دلیل روی زمین ماندن فلان فرمان و گلایه های این دیدار رهبری قصور ما بوده و ما خودمان را مخاطب برداشت کردیم که البته تاکید هم بکنند که برخی از دلایل اش بخاطر خلاء های قانونی بوده برخی بدلیل ناهماهنگی ها و مثلا برخی هم به دلیل کم کاری های ما که در صدد خواهیم بود انشاءالله بعد از این جلسه پیگیریهایش را بکنیم و مساله را به یک نتیجه ای برسانیم.
سوم. برای اجرای این کار و جا افتادن این فرهنگ به نظرم بهترین افرادی که می توانند پیشقدم شوند و موج راه بیندازند و خط شکنی کنند وبلاگ نویس ها و دانشجوها هستند. به جای اینکه بعد از هر جلسه هرکس بنشیند دیگری را متهم کند که فلان جا روی سخن رهبری با کی بود و فلان جا با کدام جبهه و جناح و درصد انتقادات به قبیله خودش در برابر درصد انتقادات به قبیله سیاسی حریف چقدر بوده بنشیند همه جاهایی که روی سخن رهبری با خودش بوده و یا به مصداقی اشاره کرده اند که رفتار انجام شده خودش بوده را در بیاورد. رسما با کمال تواضع به خاطرش عذرخواهی کند و پست بگذارد و زیر هم مطالب مرتبط را لینک بدهد و کپی پیست کند و در پلاس شیر کند تا یک موج راه بیفتد. مثلا وقتی رهبری برای بار چندم از فضای رایج در رسانه ها و تهمت و شایعه می گویند و رسما با این ادبیات که شنونده خجالت می کشد وقتی می شنود خواهش می کنند «همين طور كه در زمينههاى مختلف اهتمام به طهارت عملى داريد – به نماز اهتمام داريد، به روزه اهتمام داريد، به پرهيز از تعرضهاى جنسى اهتمام داريد – به اين مسئله هم اهتمام داشته باشيد» آدمهایی که در ادبیاتشان و در وبلاگهایشان چه به افراد یا چه به مسئولین مملکت به راحتی تهمت زده اند یا با نقل های جلسات خصوصی و غیر موثق شایعه پراکنی کرده اند یک مطلب بنویسند و از مطالب بیان شده عذرخواهی کنند.
آخر. نمونه مصداقی تر که می شود یک سنگ بنای خوب برای این حرکت باشد مساله سفارت رژیم خبیث است. این مسئله آن زمان موافقان و مخالفانی داشته است. در بین مخالفان از حضرات آیات مکارم شیرازی و سید احمد خاتمی تا دکتر صادق کوشکی و حجت الاسلام طائب و خانم رجایی فر که خود از تسخیر کنندگان لانه جاسوسی بودند جزو شاخص ترین ها بشمار می آمدند. در میان موافقان هم که تعدادشان بسیار بیشتر است شخصیت های زیادی حضور داشتند. رهبری هم اگر چه از حرکتهای خوب گاهی اسم می برند ولی انتقادات به حرکتهای غلط را خیلی بزرگ نمی کنند و موضع جدی نمی گیرند که نمونه اش را می توان در تجمع مقابل مجلس و شعارهای غلطی که در رابطه با دانشگاه آزاد داده شده بود یافت. ولی در رابطه با سفارت با صراحت ورود کردند و با تاکید به غلط بودن ورود به سفارت نظر مخالف شان را اعلام کردند. اتفاقا جنس سخنان ایشان در این دیدار نیز تقریبا همان استدلال های مخالفان و بحث هایی در رابطه با نظام فکری رهبری و قانون گرایی و شرایط ویژه آن زمان بود. خب شرایط شرایط مناسبی نبود و گاها با افرادی که مخالف بودند رفتارهای درستی صورت نگرفت. یادم هست برخوردهایی که با یک تشکل دانشجویی (مجمع حزب الله) و بیانیه اش شد که اعلام کرده بود اتفاق رخ داده غلط بوده است. علی مطهری نیز طبق معمول لب گشود و بسیج دانشگاه تهران همه را کنار گذاشت و یک بیانیه شخصی برای اعتراض وی به ماجرای سفارت صادر کرد و تیتر زد تا کی باید شاهد عبور شما از خط قرمز ها باشیم. القصه از این مصادیق زیاد است . خب می شود برای مجموع اینها یک موج کلید زد هرکس آرشیو وبلاگش در آن بازه زمانی را چک کند وبلاگ نویس هایی که مطلب نوشته اند دفاعی کرده اند، به کسی حمله کرده اند، یا این استدلال ها در مورد نسبت قانون گرایی با آرمانگرایی را که رهبری هم تاکید کردند را زیر سوال برده اند، کسی را ضد ولایت فقیه کرده اند، با بغض علیه نظر کسی که بعدها مشخص شد درست بوده نوشته اند و از موضع انصاف خارج شده اند، خاضعانه اظهار غلط بودن نظر کنند و یک فتح بابی بشود برای رفتارهای اینچنینی بعد از جلسات رهبری!
Sorry. No data so far.