شنبه 11 آگوست 12 | 18:00
چند گزاره درباره تحولات سوریه/۲

مسئله سوریه و نسبت ایران با آن

رضا نساجی

در این مجال قصد بسط این پرسش و پاسخ به آن – در حد امکان این قلم و حوصله مخاطب- داریم. این پرسش و پاسخ بیش از آنکه بر اساس قواعد رسمی دیپلماسی جهانی – مبتنی بر معادلات معاملات دوسویه- داشته باشد، در مقام پاسخ بر ارزش های مقاومت مستقر است و البته با ابهامات و شایعاتی هم در مقام پرسش در آمیخته است. از این رو ابتدا اشاره ای خواهیم داشت به ابهامات موجود و سپس پاسخ آن را خواهیم داد.


تریبون مستضعفین- رضا نساجی (روزنامه نگار و دبیر سرویس دانشگاه هفته نامه پنجره)

یازده نوامبر 2011 (۲۰ آبان 90) سایت صدای آمریکا به نقل از نشریه «فارین پالیسی» آمریکا نوشت: «دیپلمات های ایرانی در دمشق می گویند «حافظ اسد» رئیس جمهور فقید سوریه، در وصیتنامه اش خطاب به پسرش «بشار» نوشته است: «تو می توانی همیشه به ایرانیان تکیه کنی؛ اما هرگز به رهبران عرب اعتماد نکن.»

این برداشتی است که غرب از روابط ایران و سوریه به عنوان دو قطب رسمی محور مقاومت (در کتار دو قطب غیر رسمی حماس و حزب الله) دارد. اما این رابطه چقدر واقعیت دارد و چقدر قابل دفاع است؟ تا چه اندازه باید آن را پاس داشت و برای آن هزینه داد؟

در این مجال قصد بسط این پرسش و پاسخ به آن – در حد امکان این قلم و حوصله مخاطب- داریم. این پرسش و پاسخ بیش از آنکه بر اساس قواعد رسمی دیپلماسی جهانی – مبتنی بر معادلات معاملات دوسویه- داشته باشد، در مقام پاسخ بر ارزش های مقاومت مستقر است و البته با ابهامات و شایعاتی هم در مقام پرسش در آمیخته است. از این رو ابتدا اشاره ای خواهیم داشت به ابهامات موجود و سپس پاسخ آن را خواهیم داد.

۱. در بحبوحه تحولات سوریه در این کشور شایعه شده بود که نیروهای ایرانی برای سرکوب اعتراضات آمده اند! همچنان که در جریان حوادث دانشگاه تهران در سال 88 (که آنهم به هیچ وجه قابل توجیه نبود و می بایست بنا به امر رهبری، کمیسیون آموزش مجلس پیگیر ماجرا باشد) شایع شده بود که نیروهای عرب زبان لبنانی و سوری برای سرکوب دانشجویان و معترضی آمده اند!

این دیگر از آن دروغ های شاخ داری است که فقط ساده لوحان و مغرضان را باور می آید. جالب است که اتفاقا سید حسن نصرا… رهبر مقاومت لبنان، با تعبیری با این مضمون که «دلمان لرزید» از نقش آفرینی دو تن از شخصیت های معتبر سابق انقلاب در آن رخدادها – که یقینا به نفع بیگانه بود- ابراز تعجب کرده بود. و جالب تر اینکه در همان زمان، شخصیت های محوری اصلاحات و جریان سبز در حرکتی دوگانه و متناقض با شعار – نه غزه نه لبنان- می کوشیدند تا خود را با ایشان پیوند دهند. از جمله اینکه در جریان سفر پرشور رئیس جمهور به لبنان، دکتر شکوری راد، یادداشتی در یکی از روزنامه ها نوشت و با یادآوری سفر هیئت دیپلماتیک مجلس اصلاحات به لبنان و ملاقات شخصی خود با رهبر مقاومت، سعی کرد جایگاه رئیس جمهور را در محور مقاومت بی اهمیت جلوه دهد.

۲. اما همین شایعات که بخشی از توطئه ضد انقلاب بر علیه کشورهای محور مقاومت اسلامی است، یادآور ماموریت های خارجی ارتش شاه خائن در دوران قبل از انقلاب است. اگر زمانی هم ایران در سرکوب انقلاب و اعتراضی به نفع رژیم های مرتجع منطقه مشارکت کرده باشد، همان دورانی است که ایران حکم ژاندارم منطقه را در نقشه خاورمیانه امریکا ایفا می کرد. دكترين نيكسون موجب شده بود آمريكا در ازاي كاستن از حجم دخالتهاي مستقيم خود در كانون‌هاي بحراني جهان، دولتهائي را در اين مناطق به عنوان ژاندارم تعيين كرده و با سرازير ساختن انبوه جنگ‌افزارهاي نظامي به اين كشورها، آن‌ها را به حافظ منافع منطقه‌اي خود تبديل سازد. بدين‌ترتيب شاه در نيمه اول دهه پنجاه شمسی، به سرعت به ژاندارم نظامي آمريكا در منطقه تبديل شد و افزايش بهاي جهاني نفت در سايه بحران خاورميانه نيز وي را در اين سوداگري ياري بخشيد. از جمله دخالت های نظامی شاه در منطقه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

– اعزام جنگنده‌هاي f-5 به ويتنام براي سركوب ويت كنگ‌ها. طبق گزارش سفارت امریکا در تهران، نيكسون، پنجم آبان 1351 از ايران خواست كه 50 هواپيماي f-5 جهت استفاده در ويتنام تأمين كند كه شاه 12 دقيقه پس از این درخواست پاسخ مثبت داد و جنگنده‌ها اعزام شدند. این اولين دخالت نظامي شاه بود.

– اعزام يك واحد ضد شورش و هلي‌كوپتر در سال 1355 به پاكستان جهت شورش بلوچ ‌هاي پاكستان.

– حمایت از اسرائیل در جنگ چهارم اعراب و اسرائيل (تشرین). در واقع ايران تنها كشور توليدكننده نفت منطقه خليج فارس و مديترانه بود كه در چهارمين جنگ اعراب و اسرائيل (سال 1973) در تحريم نفتي اعراب عليه امريكا و كشورهاي اروپايي شركت نكرد و همچنان به روابطش با اسرائيل ادامه مي‌داد و نفت مورد نياز دولت يهود و ناوگان ششم امريكا در مديترانه را تأمين مي‌كرد. ايران همچنين با تمركز نيروهايش در مرزهاي عراق و ارسال كمك‌هاي محرمانه به شورشيان كرد، ارتش عراق را در جايش ميخكوب كرد و مانع شد در جنگ اكتبر نقش مهمي ايفا كند. حتی این گزاره مطرح است که زخمی های اسرائیل در بیمارستان های تهران درمان شده اند.

– كمك تسليحاتي به نفع رژیم های وابسته به امریکا در افریقا. در سال 1353 با يك كودتاي نظامي، حكومت پادشاهي هايله سیلاسي در اتیوپی ساقط شد. پيروزي يك حكومت چپ‌گرا در شاخ آفريقا موجب وحشت و تزلزل حكومت‌هاي خودكامه ی طرف‌دار غرب مي‌شد. ناآرامي‌ها به سومالي كشيده شد و حكومت محمد زیادباره به خطر افتاد. امريكا تصميم گرفت در شاخ آفريقا دخالت و از گسترش كمونيسم جلوگيري كند. دولت سومالي با ارسال فهرست بزرگي از نيازهاي تسليحاتي خود از شاه تقاضای سلاح كرد. شاه از وزير امورخارجه خواست كه با سفير امريكا و انگليس مشورت كند. با تأييد آنها شاه به ارسال سلاح‌هاي سبك كمك خود را شروع كرد. سپس به ارسال سلاح‌هاي سنگين پرداخت و درخواست‌هاي دولت چاد و موريتاني را به فهرست كمك‌هاي تسليحاتي خود افزود. همچنين ارسال سلاح به اردن، مغرب و يمن شمالي به توصيه ی ايالات متحده صورت گرفت.

– اعزام نيرو به ظفار که مهمترين دخالت شاه در منطقه بود. در ابتدای دهه پنجاه شمسی، ارتش عمان سخت از نيروهاي جبهه خلق (مجموع نيروهاي مبارز كشورهاي عربي) شكست خورد و حكومت سلطان قابوس – دست نشانده انگليس- سخت متزلزل شد. سلطان قابوس كه پس از بركناري پدرش سلطان سعيد بن تيمور زمام امور عمان را بدست گرفته بود و خود را در خطر سقوط مي‌ديد به توصيه و هماهنگي انگليسي‌ها و آمريكائي‌ها دست به دامان محمدرضا پهلوي شد. در آن زمان انگليسي‌ها در حال خروج از خليج‌فارس بودند و آمريكائيها نيز سرخورده از جنگ ويتنام با طرح «دكترين نيكسون» ترجيح داده بودند كه مشكلات كانونهاي بحراني جهان را به دست رژيمهاي منطقه حل و فصل كنند و از دخالت مستقيم حتي‌المقدور بپرهيزند. از اين رو وقتي دولت عمان در 25 تير 1351 با اعزام نماينده خود به تهران رسماً از شاه ايران خواست تا حكومت مسقط را در سركوب شورش ظفار ياري رساند، لندن و واشنگتن از شاه و همچنين از ملك‌ حسين پادشاه اردن خواستند تا به ياري حكومت قابوس بشتابند. بدين ترتيب مداخله نظامي ايران در بحران ظفار زاييده يك تباني سياسي و استراتژيك ميان آمريكا و انگلستان و در راستاي استراتژي منطقه‌اي آنان بود و توافقي نبود كه تنها به اراده تهران و مسقط محدود شود. در چنين شرائطي درخواست سلطان قابوس حاكم عمان از شاه براي سركوب شورش ظفار به سرعت مورد پذيرش شاه قرار گرفت.

شاه در روز 29 آذر 1352 واحدهايي از ارتش ايران متشكل از پياده، توپخانه و هلي‌كوپتر به عمان اعزام كرد. عمليات ظفار با بمباران روستاها و ساختمان‌هاي غيرنظامي و بيمارستان‌ها و كشتار عده زيادي از مردم عمان تمام شد. شاه در توجيه لشكركشي خود به ظفار در پاسخ به اوليويه وارون گفت: «اولا شورشيان ظفار وحشي بودند، وحشياني كه مي‌خواستند اصلاحات كنند.» دليل ديگر شاه براي لشكركشي، به خطر افتادن تنگه ی هرمز بود كه موجب مي‌شد اروپا و ژاپن كه به منبع انرژي نفت زنده‌اند كاملا در خطر قرار گيرند. عمليات در پايان يك سلسله مانورهاي نظامي 12 روزه كه توسط پيمان نظامي «سنتو» و با شركت نيروهائي از انگلستان، آمريكا، ايران و تركيه در آبهاي خليج‌فارس صورت گرفت، انجام شد. اين مداخله نظامي بازتاب چنداني در جهان عرب نداشت. زيرا به استثناي سرهنگ قذافي در ليبي كه نارضايتي خود را از اين عمليات اعلام كرد ساير دولتهاي خاورميانه يا سكوت كردند و يا ابراز رضايت نمودند. حتي دولت اردن 21 فروند هواپيماي جنگنده به ظفار فرستاد تا تحت فرماندهي ايران در عمليات شركت كند.[۱]

ارتش ايران با مساعدت اطلاعاتي ژنرالهاي انگليسي كه هنوز در عمان باقي مانده بودند، در ماههاي بعد تمامي شهرهاي اطراف صلاله و جاده‌هاي منتهي به اين شهر را تصرف كرد، راههاي اصلي و مهم بين يمن و عمان را كه مسير اصلي ارسال اسلحه از سوي حكومت كمونيستي عدن (یمن جنوبی) براي چريكهاي ظفار بود، مسدود كرد، در ارتفاعات استراتژيك مشرف به شهرهاي اصلي ظفار و مناطق مهم مرزي آن با يمن، استحكامات نظامي ايجاد ‌كرد و تا آذر 1354 تمامي ايالت آشوب ‌زده ظفار و از جمله شهر صلاله را به تصرف خود در آورده و آن را به ارتش عمان واگذار كرد. اين عمليات چهار ساله به دليل آنكه در منطقه‌اي مملو از غار، پرتگاه و دره صورت گرفت با تلفات سنگيني براي دوطرف همراه بود اما دولت ايران هرگز ميزان تلفات خود را اعلام نكرد. تنها در روز 30 دي 1354 بود كه شاه در پاسخ به سؤال يك خبرنگار به 50 كشته از نظاميان ايران در ظفار اعتراف كرد.

در 22 آذر 1354 سلطان قابوس پادشاه عمان طي مصاحبه‌اي رسماً پايان جنگ ظفار را اعلام كرد. پس از اين تاريخ نيروهاي ايران در تمام طول مرزهاي عمان و يمن مستقر شدند و به اصرار مقامات عمان در منطقه باقي ماندند. شاه نيز چندين بار تاكيد كرد «نيروهاي ايران به دعوت دولت‌ عمان به آن منطقه رفته‌اند و هر لحظه پادشاه آن كشور تقاضاي خروج كند، از آن منطقه خارج خواهند شد.» بخشي از اين نيروها در بهمن 1355 پس از بازگشت كامل آرامش به منطقه، به ايران بازگشتند و بقيه تا پيروزي انقلاب اسلامي در آنجا ماندند .شاه در آذر 1356 براي انجام يك سفر چهار روزه به عمان رفت و در روز 26 آذر از مناطق مختلف ظفار و نظاميان ايراني مستقر در آن نواحي بازديد كرد. با پيروزي انقلاب اسلامي در 1357، به دستور مهندس بازرگان – نخست‌وزير دولت موقت – باقيمانده نيروهاي ايران در ظفار به كشور بازگشتند.[۲]

۳. با این مقدمه، حال باید به این پرسش پاسخ داد که آیا ایران پس از انقلاب هم که معتقد به «صدور انقلاب» است، هم قائل به دخالت نظامی در سایر کشورها هست؟ آیا ایران در موج بیداری اسلامی و موج مخالف آن دخالت مستقیم می کند؟ پاسخ مسلما منفی است، چراکه انقلاب ما به تعبیر حضرت امام (ره) «انفجار نور» بود و صدور آن هم از طریق قلوب صورت خواهد پذیرفت.

بر همین اساس ایران در مورد سوریه تنها به رایزنی سیاسی و شفاف سازی فضا بسنده کرده است و تاکید بر این نکته که مردم سوریه باید خود اصلاحات را با همراهی دولتمردان کشورشان صورت دهند و نه بیگانگان. همچنانکه ایران علیرغم دخالت رژیم های منحط عربی در بحرین و یمن، متقابلا دخالت نظامی نکرده است. آنچنانکه رهبر معظم انقلاب، در خطبه‌ های تاریخی نماز جمعه مورخ 14 بهمن ماه 90 تهران فرمودند: «حكام بحرين ادعا كردند كه ايران در قضاياى بحرين دخالت مي كند. اين دروغ است. نه، ما دخالت نمي كنيم. ما آنجائى كه دخالت كنيم، صريح مي گوئيم. ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه‌اش هم پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش مي كنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است. اما اينكه حالا حاكم جزيره‌ى بحرين بيايد بگويد ايران در قضاياى بحرين دخالت مي كند، نه، اين حرف درستى نيست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرين دخالت مي كرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى مي شد!»

حضرت آیت الله خامنه ای همچنین چند روز قبل (۱۱ بهمن ۱۳۹۰) از آن نماز جمعه تاریخی در دیدار آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شرایط سوریه فرموده بودند: «در خصوص سوریه اگر با دید جامع و فراگیر به تحولات این کشور نگریسته شود، طراحی امریکا برای سوریه کاملاً مشخص است که متأسفانه برخی کشورهای خارجی و منطقه نیز در این طراحی امریکا مشارکت دارند. هدف اصلی طراحی امریکا در سوریه، ضربه زدن به خط مقاومت در منطقه است زیرا سوریه از مقاومت فلسطین و مقاومت اسلامی لبنان حمایت می کند. اگر دولت سوریه، به آمریکایی ها قول دهد که حمایت خود را از مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان قطع خواهد کرد، همه مسائل تمام خواهد شد و تنها جرم سوریه حمایت از مقاومت است.»

ایشان خاطر نشان کردند: «امریکایی ها و برخی کشورهای غربی می خواهند انتقام شکست های اخیر خود در منطقه از جمله مصر و تونس را، در سوریه بگیرند.» و نیز در مورد سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران فرمودند: «موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه، حمایت از هرگونه اصلاحات به نفع مردم این کشور و مخالفت با دخالت امریکا و کشورهای دنباله رو آن، در مسائل داخلی سوریه است.»

همچنین دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین هم با اشاره به تحولات سوریه گفت: «غربی ها تلاش دارند تا سوریه را که پایگاه مقاومت در منطقه است، از جبهه مقاومت بگیرند.»

بر همین اساس بود که دستگاه دیپلماسی کشور هم مواضع شفاف تری در قبال سوریه اتخاذ کرد. از جمله آنکه غضنفر رکن آبادی سفیر جمهوری اسلامی ایران در لبنان، در نشستی در موسسه حکیم (در منطقه سلطان ابراهیم بیروت) در بیست اسفند ماه جاری، با اشاره به حمایت ایران از مطالبات بر حق مردمی در جهان تاکید کرد: «اکثریت مردم سوریه اصلاحات به رهبری بشار اسد را قبول دارند و ایران نیز موضع اکثریت ملت سوریه را تایید می کند.»

وی افزود: «رابرت فورد سفیر آمریکا در سوریه پس از مخالفت اسد با این خواست اسرائیل که از مقاومت دوری گزیند و رئیس جمهور مادام العمر شود، مامور به سرنگونی نظام دمشق شد.»

و دقیقا بلافاصله پس از خطبه های نماز جمعه رهبری، سید حسن نصرالله رهبر مقاومت اسلامی لبنان هم در مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ به این نکته اشاره کرد که آیا در کنار هم قرار گرفتن آمریکا، غرب و کشاورهای عربی میانه رو و القاعده برای سقوط نظام بشار اسد عجیب نیست؟ این در حالی است که دولت اسد تسلیم نشده و در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی کوتاه نمی آید و مقاومت را نمی فروشد.

وی افزود: «نظام سوریه در برابر طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستاد و از مقاومت حمایت کرد؛ مسائل منفی هم در این نظام وجود دارد و رهبران سوریه به آن اعتراف می کنند؛ همه خواستار اصلاح نظام سوریه هستند که از جمله این افراد رهبران سوریه هستند؛ آنها اصلاحات را آغاز کرده و قوانینی را صادر کرده اند؛ همچنین کمیته اصلاحات قانون اساسی را تعیین نموده اند. من آن روزها را به خاطر می آورم. اطمینان داشتیم که رهبران سوری خواستار اصلاحات هستند و به سوی اقدامات اصلاح طلبانه گام بر می دارند. گروهی با من بحث کرده و می گویند که رهبران سوریه کاری انجام نمی دهند؛ اما آنها از ابتدا اعلام کردند که آمادگی انجام اصلاحات را دارند؛ اما اصرار برای درگیری مسلحانه و سقوط نظام سوریه چه معنایی دارد؟»

وی افزود: «دولت های عربی درباره رژیم صهیونیستی راه حل سیاسی را دنبال می کنند؛ این مذاکران زمانبندی نداشته و دهها سال با این رژیم مذاکره کرده و از طرح صلح عربی سخن می گویند؛ دهها سال با اسرائیل مذاکره می کنند اما راه حل سیاسی برای سوریه را رد می کنند؛ آنها راه حل سیاسی را برای رژیم صهیونیستی می پذیرند، اما برای یک دولت عربی که نکات مثبت زیادی دارد، راه حل سیاسی را نمی پذیرند.»

وی گفت که فتنه سوریه تنها به نفع اسرائیل است: «در عراق پس از اینکه آمریکا برای ادامه حضور در این کشور شکست خورد، فرصت رژیم صهیونیستی در ایجاد هرج و مرج بود، اینک نیز در سوریه از سقوط نظام بشار اسد سخن می گوید. ایهود باراک، می گوید: رهبران همیشه دو گزینه خوب و بد ندارند؛ گاهی انتخاب بر سر بد و بدتر است؛ اینک نیز اسرائیل معتقد است هر نظامی در سوریه بر سر کار بیاید، بهتر از بقای دولت اسد می باشد… فضای استراتژیک برای رژیم صهیونیستی در منطقه در حال حاضر بر علیه آنها است؛ بنابراین خواستار سقوط دولت سوریه است، زیرا هر جایگزینی در سوریه در حال حاضر برای اسرائیل کم ضررتر است.»

سید حسن، مسئله سوریه را در کنار مسئله بحرین قرار داد تا تناقضات جامعه بین الملل را معلوم سازد: «در بحرین با روشی که دارید چرا شما همراه با ملت بحرین نیستید؟ زمانی که جنگ علیه غزه شروع شد اولین کسانی که به خیابان‌ها آمدند همین مردم بحرین بودند که همبستگی خود را با غزه اعلام کردند و زمانی که برای فلسطین تظاهرات می‌کردند رژیم بحرین به سمت آنها گلوله جنگی شلیک می‌کرد و اگر روزی دولت منتخبی در بحرین روی کار بیاید می‌بینید که در کنار فلسطین خواهد بود اما موضع این رژیم در قبال اسرائیل روشن است.»

وی تصریح کرد: «آنچه اسد و رهبران سوریه از اصلاحات انجام دادند آیا ممکن است که پادشاه، امیر و یا شیخی در یکی از رژیم‌های کنونی عربی انجام دهد؟ زمانی که اصلاحات جدی وجود دارد آمریکایی‌ها آن را به تمسخر می‌گیرند زیرا آنها اصلاحات نمی‌خواهند بلکه آنها به دنبال نابودی سوریه و مصر هستند زیرا این امر اسرائیل را تقویت می‌کند.» آنچه که از سخنان سید حسن نصرالله بر می آید اینست که دقیقا مشابه شبهاتی است که در مورد سوریه در ایران مطرح می شود تا رابطه مبتنی بر مقاومت بین ایران و سوریه را زیر سوال ببرد، در لبنان هم مطرح می شود تا حزب الله را تحت فشار قرار دهند. چراکه در آنجا هم گروه 14 مارس همصدا با غرب می کوشند تا حزب الله و سوریه را تحت فشار قرار دهند: «هیچ کشوری از این حادثه به راحتی نمی‌تواند بگذرد و هیچ حزبی نباید به خود اجازه دهد که به مخالفت و ضدیت با کشوری دیگر بپا خیزد، حال ما این سوال را می‌کنیم که آیا قوانین سوریه به شما اجازه داده که با سلاح وارد سوریه شوید و به تحریک آنها بپردازید؟ اگر ارسال سلاح به مبارزان و مجاهدانی که با دشمنان این امت می‌جنگند،‌ محکوم است، ‌پس شما چرا این کار را در قضیه انجام می‌دهید که سراسر آن را شک و شبهه و فتنه دربرگرفته است؟… من به پیروان 14 مارس می‌گویم که تمام گزینه‌های خود را به یک گزینه محدود کردید و هم اکنون ادعا می‌کنید که نظام سوریه سرنگون خواهد شد، در حالی که من به شما می‌گویم که شما پیش از این هم شرط بندی‌هایی کردید که با شکست و ناکامی مواجه شد…»

این نکته را باید به فتنه جویان ایران و کسانی که در دل آرزوی شکست محور مقاومت را دارند، هم تاکید کرد. همچنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخست وزیر تركیه و هیئت همراه وی، با اشاره به شرایط حساس منطقه تاكید كردند: به لطف خداوند تحولات منطقه تاكنون به نفع اسلام و مسلمانان بوده است و از این پس نیز اینگونه خواهد بود.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نگاه ابزاری قدرتهای مسلط دنیا بویژه آمریكا به كشورهای منطقه خاطر نشان كردند: «مهمترین مسئله در شرایط حساس منطقه این است كه كشورهای مستقل، تصمیمهای صحیحی بگیرند.آمریكاییها هیچ ملتی را به عنوان ملت مستقل قبول ندارند.»

رهبر معظم انقلاب در خصوص اوضاع سوریه با اشاره به اینكه جمهوری اسلامی ایران قویاً با هر طرحی كه آمریكاییها در ارتباط با مسایل سوریه مبدع آن باشند مخالف است، خاطر نشان كردند: «جمهوری اسلامی ایران از سوریه به دلیل حمایت از خط مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع خواهد كرد و با هر گونه دخالت نیروهای خارجی در امور داخلی سوریه به شدت مخالف است.»

ایشان تاكید كردند: «ما از اصلاحات در سوریه همواره حمایت می كنیم و اصلاحاتی كه در سوریه شروع شده، باید ادامه یابد.»

پی‌نوشت‌ها:
۱.
البته به ایران، عربستان هم ۲٫۵ میلیارد دلار و همچنین شیخ نشین ابوظبی ۲۰۰ میلیون دلار برای انجام پروژه‌های اقتصادی و نظامی به این کشور کمک کردند. عربستان، انگلستان، اردن، امارات، پاکستان و مصر هم برای آموزش نیروهای مسلح عمان اقدام کردند و اردن و امارت نیز واحدهای نظامی خود را برای انجام وظیفه در شمال عمان فرستادند تا ارتش عمان بتواند با فراغ بال در ظفار بجنگد.
۲.
نکته جالب دیگر در این ماجرا، نقشی است که سربازهای جنگ نرم امریکا در تحولات سوریه ایفا می کنند. اگر می بینید خانم «آنجلینا جولی» بازیگر و مانکن هالیوودی به مرز ترکیه می رود و از اردوگان پناهندگان سوری دیدن می کند (در حالی که به هیچ وجه گذار ایشان و امثال ایشان به بحرین و یمن نمی افتد) تعجب ندارد. وقتی بدانیم که مشابه همین نقش را یکی از بازیگران و خوانندگان زن طاغوتی در همان دوران شورش ظفار بازی می کرده است. این خانم که به جشن تولّد ولیعهد، رضا پهلوی دعوت شده و در آن جشن، برنامه اجرا می کرد، در سال ۱۹۷۶ در جریان جنگ ظفار هم به عمان رفت و برای سربازان ایرانی، برنامه اجرا کرد تا روحیه بگیرند و معترضان عمانی را قتل عام کنند! این در حالی بود که گروه های مسلح ضد شاه از جمله نیروهای مجاهدین خلق، هم برای حمایت از شورش ظفار به عمان رفته و می جنگیدند. بدین معنا که در هر دو سو نیروهای ایرانی مشغول جنگ با یکدیگر بودند و هنرمندانی چون او به عنوان شوالیه های جنگ نرم امریکا – که در آن مقطع جنگ سرد با بلوک شرق بود- هم وظیفه گرم کردن شعله این جنگ را بر عهده داشتند!

منابع:
آنچه در ظفار گذشت، ويژه نامه 30 سالگي انقلاب اسلامي در خبرگزاري فارس، مورخ 11 بهمن 78
ايران ژاندارم منطقه، محمد علی زندی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم.
خطبه های مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، مورخ 14 بهمن 90
دیدار آقای اردوغان نخست وزیر تركیه با رهبر انقلاب، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، مورخ 10 فروردین ۱۳۹۱
سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، مورخ 11 بهمن 90
سخنرانی سید حسن نصرالله در مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت، سایت شیعه نیوز، مورخ ۲۸ بهمن 90

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.