تریبون مستضعفین- آنچه در ادامه میخوانید ترجمهی مقالهای است که در نشریه آسیا تایمز با عنوان «پوشش خبری تحولات سوریه : جنگ اطلاعات» منتشر شده است. این مقاله به قلم «ایسلینگ بایرن» (Aisling Byrne) هماهنگکنندهی مرکز گفتگوی درگیری (Conflict Forum) است که هماکنون در بیروت سکونت دارد. (+) میانتیترها از تریبون مستضعفین است.
تصویر رسانههای غربی از سوریه که شاید بدیهی به نظر برسد
۲۴ جولای ، 2012. روایت تحولات سوریه، ساخته ی جریان غالب رسانه ای غرب، با چاشنی تصاویر تلویزیونی، ممکن است بدیهی و آشکار به نظر برسد اما در واقع روایتی است که این جریان رسانه ای، پنهان کارانه به تبلیغ و باورپذیر کردن آن می پردازد. تا از این رهگذر حقیقت ماجرا را که همان پروژه ی براندازی رژیم را که بخشی از راهبرد جنگ با ایران محسوب می شود، مخفی نگه دارد.
آن چه اکنون شاهد اش هستیم عرصه ای جدید از جنگ اطلاعاتی است که عمدا ترتیب داده شده است تا نمایی ساده انگارانه از روایت مبارزه برای حقوق بشر و مردم سالاری ارائه دهد و با تمسک به این تمهید یایر تفسیر ها و انگیزه های ژئواستراتژیک را نادید بگیرد.
ماهیت اصلی روایت تحولات سوریه از دیدگاه شبکه خبری سی.ان.ان به شرح زیر است:
«انبوه قابل توجهی از گزارش های میدانی حاکی از این است که نیرو های دولتی سوریه مردم غیر نظامی را به خاک و خون می کشند تا در واقع شهروندانی را که در صدد خلع قدرت از بشار اسد هستند قلع و قمع کنند.»
هدف از این گزارش صرفا این است که با ارائه ی این گونه اخبار نوعی پاسخ عاطفی رقت انگیز در مخاطب غربی ایجاد کند تا او را قانع کند که باید سایر ملاحظات را کنار گذاشت و دخالت غربی ها یا کشور های خلیج فارس را فراخواند تا رژیم حاکم در سوریه را براندازند.
اما این روایتی است که بر پایه ی تحریف وقایع، قبل حقیقت، دروغ و تصاویر ویدئویی استوار شد است. در ماه های نخستین تحولات سوریه، روایت اخبار عبارت بود از خیزش شمار قابل توجه ای از معترضان غیر مسلح که نیروهای سوری روی آن ها آتش میگشودند. در ادامه این روایت تبدیل شد فعالیت نیروهای مسلح که ناخواسته، به نقل از وزیر امور خارجه ی امریکا هیلاری کلینتون «وادار شدند سلاح به دست بگیرند» تا از راهپیمایی صلح آمیز مردم حفاظت کنند.
«جنگ پاک» آمریکا و «جنگ کثیف» حکومتهای منطقه علیه سوریه
طبق گزارش نشریه تایم، این همان روندی است که از نخستین ماه های تحولات سوریه ایالات متحده با آموزش، حمایت و فراهم کردن تجهیزات برای «جنگجویان اینترنتیِ» مخالف دولت، به تسهیل آن سرعت بخشیده است. گزارش هایی که به تایید رهبران اصلی مخالفان دولت، در آوریل 2011، نیز رسیده است گواه این مسئله است که علاوه بر آموزش اینترنتی، تجهیزات و پول نقد از طرف سوری های در تبعید، «کشوری تاثیر گذار در خلیج فارس» و حزبی سیاسی در لبنان در میان «تظاهر کنندگان» سوری توزیع شده است. رئیس پیشین سازمان اطلاعات روسیه، یوگنی پریماکوف، در تایید آن چه از نظر گذشت، معتقد است درگیریها در سوریه «نه با تظاهرات صلح آمیز بلکه با شورش های مسلح بر علیه حاکمیت» آغاز شده است.
شگفت آن است که یکی از دقیق ترین ارزیابی های تحولات مربوط به درگیریهای سوریه، در مارس 2012 ، توسط بنیاد نومحافظهکار بروکینگز (Brookings Institute) منتشر میشود. این گزارش حاکی از این است که «با در نظر گرفتن گزینه های تغییر رژیم در سوریه» گزینه مطلوب برای ایالات متحده، اقدام به «جنگی پاک» است که در پی آن ارتش آزاد سوریه مسئول پیامدهای نبرد میدانی باشد تا از این رهگذر ایلات متحده متحمل عواقب پروژه ی «ملتسازی» مانند نمونه عراق نشود.
به نقل از رئیس جمهور اسراییل، شیمون پرز، «بگذارید اعراب این کار را بکنند. شما خود کار را تمام کنید، سازمان ملل نیز پشتیبان شما است.» این نکته از دید باریک بین تحلیلگر ترکتبار پنهان نماند؛ او به نقل از سناتور مککین می گوید: «هیچ سرباز امریکایی در خاک سوریه عملیات نخواهد کرد. و این بدان معنا است که ترکها خون ارزشمند خود را فدای خواستههای مککین و همقطارهایش در امریکا خواهند کرد.»
در پی ناکامی در ایجاد دولت کارآمد در افغانستان و عراق، دخالت نظامی مستقیم، با در نظر گرفتن مسئولیتهای متعاقب آن در میان کشورهای غربی درگیر در مشکلات اقتصادی خریداری نخواهد داشت. لذا بهتر است برای نیل به هدف تغییر رژیم، دیگران را واسطه ی درگیری در «جنگ کثیف» کرد و راهبرد «تغییر رژیم از راه جنگ داخلی» را پیش برد.
جاشوا لندیس، رئیس مرکز مطالعات خاور میانه در مقاله ای در نشریه ی فارین پالیسی (Foreign Policy) نوشت: «ایالات متحده، اروپا و دولتهای حاشیهی خلیج فارس رژیم سوریه را وادار به تسلیم میکنند و از سویی دیگر به حمایت مخالفان میپردازند. آنها حکومت را تحریم کرده اند و دولتهای خلیج فارس فعالانهی به گسیل کردن پول و اسلحه به جبههی شورشیان میپردازند.»
دولتهای منطقهای آماده اند تا «پروژه ی جنگ کثیف» را پیش ببرند و در این راه به طور روزافزون سلاحهای پیچیدهتری را در اختیار ارتش آزاد سوریه و سایر شورشیان میگذارند. سلاحهایی که بیشتر به کار تغییر پیشبرد طرح تغییر رژیم میآیند تا «دفاع از خود». از این رهگذر دولتهای غربی و امریکا با محدود کردن کمکهای خود در جبهه ی تجهیزات ، اطلاعات و محموله های کمکهای بشردوستانه، میتوانند دستان خود را به نشانهی صداقت و پاکی دراز کنند و با گرفتن ژست اخلاقی، در باب ضرورت سرنگونی رژیم سوریه داد سخن سر دهند و در آخر با روی کار آوردن رژیمی ضدایرانی و دوستدار اسراییل اهداف خود را عملی کنند. داشتن «دستان پاک» که به خون آلوده نشده، این امکان را برای انگلستان، فرانسه و امریکا فراهم میکند تا در چارچوب استانداردهای سازمان ملل قانون مدار جلوه کنند، در حالی که واقعیت آن است که این کشورها با تایید و تشویق حمله به کشوری عضو در سازمان ملل، به نقض آشکار منشور سازمان ملل مشغول اند.
ماه گذشته نشریه تایم گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که دولت باراک اوباما پای خود را از «خطی نامرئی بیرون گذاشته» است. بر اساس این گزارش دولت آمریکا در طرح خود خلع قدرت از اسد، فعالانه از مخالفان سوری حمایت نخواهد کرد، اما آن طور که مقامات امریکایی اذعان کرده اند، این دولت از طریق سازمانهای کوچکی مانند موسسهی گزارش جنگ و صلح و موسسهی خانهی آزادی، توانمندی رسانهای و فنی در اختیار ناراضیان سوری قرار داده است.
به گزارش نشریه تایم، «انتشار ویروسگونهی تصاویر دهشتانگیز خشونت رژیم اسد، از او چهره ای منفور در جهان ساخته است. و سبب آن شده است تا معدود حامیان رژیم اسد در اتحادیه ی عرب، شرمسار از حمایت با او، بر علیه رژیم اسد موضعگیری کنند.»
به باور باربارا اسلاوین، مقالهنویس امریکایی، این نوع موضوعگیری چیزی جز دو رویی به ذهن متبادر نمیکند، بدون حکم شورای امنیت سازمان ملل، دخالت نظامی امریکا در آینده محتمل نیست. اما ارتباطاتِ در جریان، دست سایر گروها را برای تامین اسلحه باز گذاشته است.
آسوشیتدپرس به نقل از یک مقام رسمی امریکایی گزارشی منتشر کرد که لحن نسبتا بیپردهای دارد: «کمک تجهیزاتی و دارویی واشنگتن میتواند، توسط گروههای دیگر تبدیل شود به کمکهای تسلیحاتی. مجاری قاچاق باز هستند و وسیله نقل و انتقال فراهم.» به باور این مقام امریکایی از مجاری مرزی سوریه، نه تنها بسته های کمک رسانی، بلکه گلوله و مهمات نیز میتوان وارد خاک سوریه کرد.
تعریف خودساختهی غرب از آمار تأییدشده کشتهشدهها
در همین حال کشور های غربی دیگری در حال «ضبط و ثبت جنایت» های نیروهای سوری هستند. این ها همان دولتهایی هستند که مانع رسیدگی قضایی در مورد غیرنظامیان کشته شده در حمله ی اخیر ناتو به لیبی، شدند. ناتو «تعریف خود ساخته» ای از آمار تاییدشدهی کشتهشدگان ارائه میدهد. تنها موارد مرگی که به تایید ناتو رسیده باشد جزو آمار رسمی پذیرفته میشود. نهایت این میشود که نیروهای ائتلاف اعلام میکنند: «موردی از جراحت یا کشتار نیرو های غیر نظامی گزارش نشده است.»
بریتانیا تنها کشور شرکت کننده در بمباران لیبی است که خود تحقیقاتی را در مورد کشتهشدگان ترتیب داد. گزارش ماحصل این طور نتیجهگیری میکند که «نیروهای ائتلاف تمام تلاش خود را به کار بستند تا از کشتار غیرنظامیان جلوگیری کنند یا دستکم شمار کشتهشدگان را به حداقل برسانند… ما این رویکرد را ستایش می کنیم.»
در برابر هر خبر تلخی از رویداد های سوریه که خبرنگاری مانند ماری کالوین، پیش از مرگ اش مخابره میکرد، اخبار و رویدادهای تلختر دیگری در جریان است که به دست شورشی ها انجام می گیرد که در رسانه های غربی انعکاس چندانی نمی یابد.
هجوم جنگجویان سلفی به سوریه و افزایش حمایتهای مردمی از اسد بازتاب نمییابد
برای نمونه، در غالب برنامه های خبری در غرب، خبری از سیل عظیم جنگجویان شورشی و بنیادگرای غیر سوری که وارد خاک این کشور می شوند منعکس نمی شود. یا این که گروهی از شیوخ سلفی تندرو در عربستان شبکه های شبه نظامی خود را مدیریت می کنند. در جریان غالب رسانه ای در غرب خبری از فعالیت های روزافزون پیکارگران بنیادگرا در خاک سوریه منعکس نمی شود. در این رسانه ها از این واقعیت که در طی این 14 ماه بحران ، حمایت از اسد به دلیل واهمه ی از گسترش نا امنی در سوریه ، افزایش یافته است ، سخنی به میان نمی آید. دیدگاه افرادی چون رهبر معنوی مسیحیان مارونی لبنان که معتقد است: «سوریه نیز مانند هر کشوری نیازمند انجام اصلاحات به خواست مردم است و حکومت اسد نمونه ی بی مثال مردم سالاری است.» در رسانه های غربی مسکوت می ماند. در این جریان خبر رسانی شنیده نمی شود که رهبر منتقدان دولت ترکیه و سفیر پیشین این کشور در واشنگتن گفته است: «رفتار ترکیه در میزبانی پیکارگران ارتش آزاد سوریه و دادن اجازه ی عملیات از خاک ترکیه به این گروه نمونه ی بارز نقض عرف بین المللی و خلاف روابط همسایگی است. این ها همه از بنیادی ترین قوانین احترام به حاکمیت سایر کشورها محسوب می شود.» در این رسانه ها مطلبی در مورد سوء استفاده شورشی ها از ماموریت اعلام آتش بس به ابتکار نماینده ی شورای خلیج فارس، برای اعمال فشار بیشتر بر حکومت و آوردن تجهیزات بیشتر از لبنان، به چشم نمی خورد. شورشی های مسلح به خوبی آگاه بودند که از این فرصت آتش بس و ناتوانی دولت برای واکنش می توان بهترین بهره را جست و از طرح آتش بس کوفی عنان فرصتی برای حملات هرچه گسترده تر ایجاد کرد.
در حالی که بشار اسد، همسر و خانواده اش، آماج شدیدالحنترین حملات از سوی رسانه ها هستند –در موردی یکی از نشریات بریتانیا اسد را در حال حمام خون به تصویر کشیده بود- این رسانه ها غالبا گزارشی در جهت محکومیت حکومت های سعودی و قطری و کمک های چند صد ملیون دلاری آن ها که عموما به جیب پیکارگران سلفی می رود منتشر نمی کنند. اخباری از قبیل اعلام نظر مفتی رسمی عربستان مبنی بر نابودی تمام کلیسا های شبه جزیره ی عربی ، حتی توسط یک نشریه ی غربی نیز منعکس نمی شود. در موردی دیگر چهره ی سیاسی و سنی در گفتگو با نگارنده فاش کرد که در خاک عربستان بیش از 23 هزار شهروند-با استناد به آمار ، 90 در صد با مدرک دانشگاهی- در زندان روزگار می گذرانند.
در این نشریات خبری از فشار عربستان سعودی و قطر بر شبکه های ماهواره ای خصوصی و دولتی سوری طرفدار رژیم اسد، تاسیس حداقل ده شبکه ی ماهواره ای حامی مخالفان رژیم اسد به چشم نمی خورد. عموم این شبکه های تازه تاسیس ِطرفدار شورشی های سوری، با گرایشات فرقه گرایانه ی اسلامی ارتش آزاد سوریه را به کشتن «موش های ایرانی» و «موش های حزب شیطان در لبنان» (حزب الله) فرا میخوانند. حتی تلاش روسیه از روز های نخست بحران برای تسهیل روندی سیاسی برای ایجاد آشتی بین طرف های درگیر سوری در این رسانه ها انعکاس چندانی نمی یابد.
به وضوح می توان موضع ریاکارانه ی جریان رسانه ای غالب در غرب را در بی میلی به شناساندن ماهیت اصلی متحدان دولت های غربی –بهویژه عربستان و قطر– در پروژه ی تغییر رژیم در سوریه مشاهد کرد. علاوه بر آن خطر مسلح کردن گروههای تندروی سلفی در منطقه در این رسانه ها بازتاب چندانی ندارد.
شمار ناچیزی از مقالات منتشر شده در رسانه های غربی به کند و کاو در این پروژه ریاکارانه پرداخته اند. در انبوه این گزارش ها می توان به یک مورد استثنا اشاره کرد : مقاله ای انتقادی از پیتر اوبرن ، خبرنگار ارشد دیلی تلگراف: «واشنگتن حتی یک لحظه دست از شکایت در مورد ارتباط سرویس اطلاعات پاکستان و طالبان بر نمی دارد. اما ما هرگز حتی زمزمه ای از نگرانی در مورد ارتباط بین سرویس های اطلاعات عربستان و جنبش های سلفی در خاورمیانه و ماحصل این همکاری -یعنی القاعده- نمی شنویم.»
آدمخوبها و آدمبدهای درگیریهای سوریه در رسانهها
مولفه ی اصلی آن چه مخاطبان به طور روزانه در طول تحولات سوریه شاهدش هستند، تغییر چندانی نکرده است: در واقع مسبب تمام خشونت و وحشت به یک طرف درگیر نسبت داده می شود و آن دولت سوریه و شبه نظامیان طرفدار آن است. هرگونه اعمال خشونت از سوی «مخالفان صلح دوست» و ارتش آزاد سوریه همه در جهت مقاصد دفاعی صورت گرفته است- این ها همه برگرفته از کتاب های انقلاب رنگی/تغییر رژیم است.
آمار و ارقام کشته شده ها همه بر اساس گزارش های فعالان سیاسی و تصاویر منتشر شده از طریق یوتیوب (غیر قابل تایید چرا که ارتش سوریه از فعالیت آزاد خبرنگاران ممانعت می کند) تنظیم می گردد و از کشته شدگان نه با عنوان شورشی یا پیکارگر القاعده بلکه صرفا با لفظ «مردم» یاد می شود.
نشریه ی گاردین همچنان وجود پیکار جویان بنیادگرای القاعده را در سوریه مورد تردید و پرسش قرار می دهد و هرگونه کمک تسلیحاتی به «مخالفان» از دیدگاه رهبران عربستان سعودی همه و همه در جهت یاری سوری ها برای «دفاع از خودشان» است. استقبال ارتش آزاد سوریه از همراهی خبرنگاران و فعالان سیاسی موهبتی است که آن ها، بهره گیری از آن را از تجربه ی ارتش امریکا در حملات به فلوجه ی عراق در سال 2004 آموختند.
نمونه ای از گزارش محرمانه ی ارتش امریکا که اخیرا توسط ویکی لیکس به بیرون درز کرده، این مطلب را آشکار ساخت که «از دیدگاه ارتش امریکا، رسانههای غربی نقش بازو ی تبلیغاتی عملیات های ارتش امریکا را ایفا می کنند. در طی این روند خبرنگاران و مفسران خبری در واحد های نظامی ارتش در نبرد ، مستقر می شوند.» در حمله ی نوامبر 2004 ارتش امریکا به استان فلوجه عراق ، ارتش امریکا خبرنگاران بسیاری را به همراه نیرو های خود به مناطق عملیاتی گسیل کرد تا این خبرنگاران در حقیقت نقش بازوی تبلیغاتی ارتش را به عهده بگیرند.
فعالان و ناظران حقوق بشر سوری؛ منابع موهوم خبری رسانههای غربی
رکن اصلی این روایت ِ ساخت رسانه های غربی ، منحصرا بر پایه ی ادعا ها و «مدارک» ارائه شده توسط «فعالان» و گروه های وابسته به مخالفان به ویژه «ناظران حقوق بشر سوری» استوار شده است.
آیا جداً می توان به مدارک ارائه شده، مردی، طبق گزارش رویتر، ساکن کاونتری انگلستان که به طور نیم وقت به همراه همسراش فروشگاه لباسی را می گرداند و بعد از کار با رایانه ی همراه و چند تماس تلفنی و مجموعه ای شنیده ها، اخبار نقض حقوق بشر را در اینترنت منتشر می کند، استناد کرد؟ آیا اخبار و آماری از این دست در مورد کشته شدگان و زخمی ها، می تواند گرهگشای مهمترین درگیری ژئواستراتژیک منطقه باشد؟
واضح است که ما با گردانندگان پروژه ی تبلیغات باطل در مقیاسی گسترده رو به رو هستیم. زمانی که دیپلمات های روسی خواهان ملاقات با گردانندگان سازمان ناظران حقوق بشر سوریه شدند، درخواست آن ها مورد قبول واقع نشد. به گواه تحلیلگران برجسته ی تحولات منطقه و گزارش های مشابه، این سازمان حقوق بشری که در واقع در شهر دبی مستقر است و بودجه ی آن از پول تطمیع و رشوه تامین می شود، خود جزیی کلیدی از پروژه ی تغییر رژیم محسوب می شود.
سرگی لاوروف، وزیر امورخارجه ی روسیه در گفته های خود به این امر اشاره کرد که به نفع مخالفان است تا با «دامن زدن به فاجعه ی انسانی» زمینه و بهانه ی لازم را برای دخالت خارجی فراهم کنند. بنا براین جای شگفتی نیست که تحلیل های سازمان حقوق بشر سوریه، شامل ادعای وقوع قتل عام مردم، حکایت از افزایش روزافزون تلفات . جراحات انسانی دارد.
نیر روسن، گزارشگر الجزیره که چند ماهی را با شورشی های ارتش آزاد سپری کرده است در این بار می گوید: «هر روز ارتش آزاد فهرستی از کشته شدگان ارائه می دهد، بدون آن که در مورد علت مرگ آن ها جزییاتی را منتشر کند. شمار بسیاری از کشته شدگان در حقیقت پیکارگران مخالف دولت اند، که در آمار ارائه شده از آن ها با عنوان غیر نظامیان بی گناه یاد می شود که توسط نیرو های امنیتی آن هم هنگامی که در حال اعتراض صلح آمیز یا در خانه بوده اند، کشته شده اند.»
نگارنده تحلیلی به انجام رسانده است از آن چه «خونبارترین روز طی نه ماه مبارزه ی انقلابی مردم» گزارش شده است. در این گزارش که در مطبوعات غربی بازتاب گسترده ای یافت، آمده است که پیامد «کشتار از پیش طراحی شده ی» نیروهای نظامی سوری که ارتش سوری را ترک گفته و به ارتش آزاد سوریه پیوسته بودند، شمار انبوهی به قتل رسیدند. مقایسهی بین این گزارشها نشان می دهد، بین آمار شورشیان کشته شدگان (10 تا 136 نفر )، غیرنظامیان (9 تا 111 نفر) و نیرو های دولتی ( صفر تا 97) نفر، اختلافات فاحشی وجود دارد. تحلیل گزارش های مشابه بیانگر این نکته است که کسب «حقیقت» ماجرا عملا غیر ممکن است.
تحلیل آمار منتشر شده از سوی نشریه ی گاردین که منحصرا بر پایه ی گزارش های منتشر شده از منابع و گروه های مختلف تنظیم شده است، محتوی تناقض های بنیادینی است و هیچ اشاره ای به نیرو های شورشی مسلح کشته شده در طول درگیری های ده ماه ی سوریه نمی کند.
بنابراین سازمان ناظران حقوق بشر و «فعالان» آمار دستکاری شده ای را ارائه می دهند و رسان های غربی نیز بدون محک نقادانه ی این آمار ، به انتشار گسترده ی آن مبادرت می کنند و در این میان سازمان ملل نیز گزارش های خود را بر اساس همین آمار تحریف شده تنظیم و منتشر می کند.
گزارش دسامبر 2011 فرستاده ی حقوق بشر سازمان ملل منحصرا به مصاحبه با 233 «عضو سابق ارتش» ختم شده بود. به همین ترتیب اولین گزارش سازمان ملل که دولت سوریه را به جنایت علیه بشریت محکوم می کند بر پایه ی 369 مورد مصاحبه «با قربانیان و شاهدان» تنظیم گردیده است. سخن گوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در این باره می گوید: «با توجه به اطلاعات جمع آوری شده از ترک کنندگان حکومت سوریه و قربانیان تحولات اخیر، سازمان ملل در موضعی نیست که در مورد صحت اسناد و اسامی خاص مطروحه تحقیق کند. فهرست اسامی مشخص است. مسئله این جاست که آیا می توان در مورد صحت و درستی آن اطمینان حاصل کرد؟»
کانال 4 تلویزیون دولتی بریتانیا با حمایت از «خبرنگاران ویدئویی» در خاک سوریه، مدعی است این خبرنگاران «پیشروی انقلابی رسانه ای در سوریه» هستند. خبرنگار بخش برون مرزی این شبکه، جاناتان میلر در این باره می نویسند: «هر گزارش با قید تاریخ و محل رویداد آن تنظیم شده است که ضرورتاً بر اعتبار آن نمی افزاید، اما با کنار هم گذاشتن این گزارش های تصویری و سایر تصاویر که از سایر مناطق تحت حمله منتشر می شود، هر گزارش تصویری شاهد تایید و تصدیق گزارش دیگری به شمار می رود.» این شبکه حتی مستندی تهیه کرد که در آن فعالان سیاسی با آب و تاب دادن به حواشی رویداد ها، از اغراق در ارائه ی «حقیقت» روی گردان نبودند.
در طول ماه های نخست درگیری های سوریه، فعالان سیاسی از جمله، دو فعال بدنام، خالد بو صالح و دانی، مکررا با رسانه های خارجی مصاحبه می کردند، تا آن که تصاویر به دست آمده توسط ارتش سوریه پس از عملیات در شهر حمص، این دو را در حال آماده کردن «قربانیان» سوری برای تحت تاثیر قرار دادن مصاحبه ها نشان می دهد. عاقبت این که «گواهی شاهدان» این دو فعال سیاسی اعتبار خود را در بین رسانه ها از دست داد.
خبرنگار نیویورک تایمز، نیل مک فرکوهر، مستقر در بیروت، گزارش های خود را منحصرا بر اساس اظهارات فعالان در اسکایپ و تصاویر منتشر شده از طریق یوتیوب تنطیم می کند. در نمونه ای دیگر از میان تصاویر منتشر شده در یوتیوب که نشریه ی دیلی میل از آن با عنوان «وحشتناک ترین تصویر» یاد می کند، عضوی از مخالفان سوری را نشان می دهد که زنده به گور می شود. غریب به اتفاق ناظران این تصویر ویدئویی را ساختگی می دانند. باز در نمونه ای دیگر، شبکه ی خبری بی.بی.سی. تصاویری از کیسه های محتوی اجساد منتشر کرد و مدعی شد آن ها به کشتار 3 هفته ی پیش در منطقه ی حوله مربوط می شود. واقعیت آن است که این تصاویر ارسالی توسط «فعالان» سوری مربوط می شد به حوادث عراق در سال 2003. بی.بی.سی. در این مورد گزارش داد: «گفته می شود این تصاویر که نمی توان به طور مستقل صحت و اعتبار آن را تایید کرد مربوط به جنازه ی کودکان پیش از مراسم خاک سپاری است.»
با این وجود، همچنان تصاویر تهیه شده توسط فعالان معترض سوری خوراک اصلی اخبار و گزارش های جریان غالب رسانه های غربی محسوب می شوند. برای مثل، پیامد کشتار حوله، نشریه ی گاردین، در گزارشی در صفحه ی نخست خود، روایتی از شاهد و عضو جدا شده از ارتش سوریه منتشر کرد. این شاهد مدعی شده است که از خانه ی خود که 300 متر بیشتر از محل روی دادن قتل عام فاصله ندارد، و علی رغم صدای مهیب خمپاره ها، حادثه ی قتل عام را از نزدیک دیده و شنیده است. بر اساس ادعای این شاهد، مردان شبه نظامی «شبیحه» سوار بر کامیون و موتور سیکلت، در حالی که شعار «شبیحه ها تا ابد» و «به خاطر اسد» سر می دادند، به روستای تالروس یورش بردند.
مقصود این نیست که این طور برداشت شود که نیرو های امنیتی سوری و حامیان دولت مرتکب کشتار و جنایت نشده اند. آن ها خود وقوع چنین حوادثی را قبول دارند. برژینسکی، مشاور پیشین شورای امنیت ملی امریکا، درباره ی تحولات خونبار سوریه می گوید: «من را در موقعیت دفاع از وحشی گری و کشتار مردم قرار ندهید. صریح اعلام می کنم که مسئله این نیست. ما می دانیم که چنینی حوادثی رخ داده است و این تاسف بار است. اما چنین حوادثی در مقیاسی وسیع تر در بسیاری از کشور های دیگر که ما در آن ها دخالت نداشتیم نیز رخ داده است.»
جنگ اطلاعات و تبلیغات؛ نسل جدیدی از جنگ
آن چه شاهد اش هستیم نسل جدیدی از جنگ – جنگ اطلاعاتی- است که در آن تبلیغات نقش آلات رزم را ایفا می کند. مقصود این است که یک خودآگاهی همگانی ساخته شود تا از این رهگذر حمایت افکار عمومی برای تغییر رژیم جلب شود.
گاردین در مورد اثر این تبلیغات بر روی مخاطب به نکته ای اشاره می کند: «چنانچه فکر می کنید خوانندگان گاردین صلح دوست هستند ،لازم است در این فکر تجدید نظر کنید. طی یک نظر سنجی اینترنتی، بیش از 83 در صد (3200 رای ) از شرکت کنندگان در نظر سنجی از فراخوان ژنرال مک کین برای حمله ی هوایی بر ضد سوریه حمایت کرده اند.»
در حالی که گاردین گروه شبه نظامی به اصطلاح «شبیحه» را ساخته ی دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای می داند، بر پایه ی مصاحبه های انجام گرفته با «تظاهر کنندگان» این گروه شبه نظامی را دسته ای از مردان مسلح با لباس شخصی توصیف می کند که با کوچک ترین بهانه و دلیلی به سمت معترضان شلیک می کنند. یکی از دیپلمات های ارشد اروپایی به نگارنده گفت که در حقیقت معلوم نیست که این گروه شبه نظامی متشکل از چه کسانی است و یا اصلا چنین گروهی وجود خارجی دارد یا خیر؟
این دیپلمات به موردی اشاره می کند که در آن فعالان سوری از بازرسان سازمان ملل که در حال بررسی جاده ی بسته شده بودند، تصویر برداری می کردند. چندی بعد بازرسان تصاویر منتشر شده از خودشان را دیدند که در آن تمهیدی اندیشیده شده بود تا این بازرسان را در حال بررسی و گوری دسته جمعی که تازه کشف شده، نشان دهد. حال آن که حقیقت ماجرا چیزی جز تصویر برداری از یک گودال معمولی نبوده است.
سرپوش حقوق بشر؛ اصل اساسی جنگ اطلاعات
مسئله ی حقوق بشر اصل اساسی جنگ اطلاعات و در حقیقت پوششی برای پیشبرد پروژه ی تغییر رژیم به شمار می آید. گروه های حامی حقوق بشر مانند عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر با اتخاذ موضعی یک جانبه نگر، خواسته یا ناخواسته، ملعبه ی دست طراحان جنگ اطلاعاتی علیه سوریه شده اند.
با وجود انتشار گزارش های پراکنده از رسانه های غربی در مورد سوء رفتار ، شکنجه و کشتار به دست نیرو های شورشی، این رسانه ها رویداد ها را در حد یک موضع ساده و یک طرفه، یعنی قربانیان و ستمگران نشان می دهند و هم نوا با شخصیت هایی چون سناتور مک کین و جان بولتون فریاد «چرا دنیا کار نمی کند؟» سر میدهند.
برای مثال ناظران عفو بین الملل در سوریه صرفا به ثبت و ضبط مدارک در مورد «گستردگی اعمال شکنجه و سوءرفتار» از سوی نیرو های امنیتی، ارتش و شبه نظامیان طرفدار دولت و «ارعاب سوری های طرفدار اصلاحات و آمار کشته ها در بازداشتگاه های دولت» می پردازند.
به مورد استثنای سازمان بین المللی صلیب سرخ می توان اشاره کرد که مکرراً از تسلیحاتی شدن کمک های بشر دوستانه انتقاد کرده است. وقتیی رئیس جمهور پیشین فرانسه، نیکولا سارکوزی و نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، خبر از «ایجاد شاه راه ارسال کمک های بشر دوستانه» دادند، کمیته ی صلیب سرخ یا انتقاد علنی از این طرح هشدار داد که چنین طرحی قطعا منجر به انتقال نیرو های مسلح بیشتر و نتیجتا تشدید درگیری ها در منطقه خواهد شد.
به کار بستن تبلیغات در جنگ به عنوان ابزاری کارگشا تمهیدی دیرینه است. در طول جنگ جهانی اول، دستگاه تبلیغاتی بریتانیا از اخبار «نوزادان مثله شده… آویخته بر سر نیزه ها…» بهره های تبلیغاتی فراوان برده است اما این اخبار نیز از از همان منبع خبری نا معلوم سرچشمه می گرفتند: «شاهدان»
آنچه از پوشش خبری تحولات سوریه در شاهد اش هستیم این است که دولت ها و رسانه های خبری غرب ادعا ها و گزارش های تبعیدی های سوری ساکن غرب را بدون چون و چرا می پذیرند و منتشر می کنند.
پاول پیلار، مقام رسمی پیشین سازمان مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) از دانشگاه جورج تاون در واشنگتن، معتقد است: راهبرد نومحافظه کاران امریکایی در مسلح کردن مخالفان سوری، ادامه ی همان الگوی فکری نومحافظهکاران دوران حکومت جورج بوش است که در پایان منجر به جنگ عراق شد. این همان الگوی خام اندیشی و خوش خیالی است که جای تحلیل دقیق عواقب را گرفته است.
در سال 1997 رئیس ستاد اطلاعات ، در مورد آینده ی جنگ چنین گفت: «این درگیری ها بین اربابان اطلاعات و قربانیان اطلاعات است. ما هم اکنون اربابان اطلاعات جنگ هستیم…ما متن رویداد را می نویسیم.»
جوامعی که نتوانند جریان اطلاعات را مدیریت کنند، در این رقابت ناکام خواهند ماند. در این نبرد عاطفه و نه استراتژی سرنوشت جنگ را رقم خواهد زد. در مقابله ای این شبیخون تبلیغاتی کاری از دولت سوریه در دفاع از خود ساخته نیست. بشار اسد خود اذهان کرد که سوریه توان برابری در جنگ اطلاعات با غرب را ندارد.
دو روایت درباره سوریه در حال رقابت اند
با غوطه ور شدن سوریه در باتلاق عمیق جنگ های فرقه ای با ارتش آزاد سوریه و سایر نیرو های خارجی تامین کننده اسلحه های سنگین، خونبارتر شدن درگیری ها و حملات سهمگین ارتش سوریه بر علیه «تمامی گروه های مسلح» ، باید منتظر ماند و دید که چه طور سایر «پیکارگران جنگ مقدس» در جریان رسانه ای غالب در غرب، در جبهه ای دیگر نبرد اطلاعاتی خود را علیه «سبعیت» رژیم، قتل عام ها، استفاده از کودکان برای سپر انسانی، پیش می برند و مدعی می شوند که هر لحظه به سقوط قریب الوقوع رژیم اسد نزدیک می شویم.
اما شایسته است که تصدیق کنیم دو روایت در حال رقابت با هم در مورد تحولات سوریه وجود دارد. شبکه ی خبری بی.بی.سی. اخیرا اذعان کرد «تصاویر ویدئویی که توسط مخالفان ارسال شده است می تواند دیدگاهی متفاوت در مورد میدان جنگ در خاک سوریه ارائه دهد. اخبار هرگز مطلقاً سیاه یا سفید نیستند. گاهی خبر سایه روشنی بین سیاهی و سفیدی است.»
خبرنگار کانال 4، الکس تامسون ،که از تله ی ارتش آزاد گریخته بود می گوید: «حتی یک لحظه هم فکر نکنید آن چه بر من در میان شورشی ها گذشت رخدادی استثنا بود.» او در ادامه می نویسد: «معلوم نیست جز من چه کس دیگری که می خواست در مورد آنچه واقعاً در مناطق تحت کنترل شورشی ها می گذرد ، اطلاعاتی بدست آورد ، چنین چیزی را تجربه کرده باشد.»
این روایت با چاشنی اخبار نادرست دیگر ، تبدیل به یک واقعیت مجازی شده است که حالا در صحت و درستی آن شکی نمی توان برد.
با گذشت 16 ماه از درگیری ها، بسیار دیر شده است تا حرفی از «سایه روشنی بین سیاهی و سفیدی» در مورد تحولات سوریه به میان آورد. 16 ماه است که نشریه ی گاردین، شبکه های بی.بی.سی. و کانال4 بریتانیا و دیگر رسانه ها با استفاده از «مدارک ساختگی» و الگوی مطلق سیاه و سفید، که حالا صدای خیلی ها را در آورده، درگیری های سوریه را پوشش داده اند. چندی پیش پیتر اوبرن از نشریه ی دیلی تلگراف، هشدار داد که دیدگاه دیوید کامرون در مورد درگیری رژیم اسد و «مردم» نشان از دو چیز می تواند داشته باشد: «نا آگاهی دیوید کامرون در مورد اوضاع سوریه و یا آمادگی حساب شده برای فریب مردم بریتانیا.»
درگیریها تحت تسلط پیکارگران تکفیری درآمده است
پیکارگران تکفیری و حامیان آن ها مجال پیدا کرده اند تا این درگیری را تحت تسلط خود در آورند. درگیری ها هم اکنون به طرز نمادینی به سمت بمب گذاری در خودرو ها، ترور و بریدن دست و پا و سایر خشونت ها میل کرده است. این دست از خشونت و قدرت نمایی در طرف افراطی و اقلیت طیف مخالفان توانسته بدنه ی اصلی مخالفان داخلی را به حاشیه براند. یکی از رهبران مخالف سوری در کنفرانس مخالفان سوری گفت که مانند سران مخالف دیگری، اعضای خانواده و خویشان نزدیکش اش توسط سلفی ها به قتل رسیده اند. مخالفان داخلی اذعان کرده اند که با دو انتخاب نامطلوب مواجه هستند یا گفتگو که در حال حاضر ممکن نیست و دیگری، طبق گزارش روزنامه ی مستقل الاخبار، سقوط و انحطاط سوریه.
«دوستان خودخواندهی سوریه» با حربه ی سلاح، واژه و ایدئولوژی تمام سعی خود را به کار بستند تا با علم کردن شورای امنیت سازمان ملل، تلاش مخالفان داخلی در سوریه برای آغاز گفت و گو ها و یافتن راه حلی نهایی از مسیر مذاکره را، که آخرین مورد آن ماموریت کوفی عنان بود ، بی ارزش و ناکارآمد جلوه دهند.
«جنگ کثیف» طرفهای غربی/سعودی/قطری علیه سوریه به همان اندازه که در کارزار اطلاعات باطل مشهود است، در اجیر کردن پیکارگران برای جنگ به جای آن ها نیز قابل تشخیص است.
همان طور که انتظار می رفت آسمان ریسمان بافتن کلینتون در مورد این که روس ها هلیکوپتر های جنگی در اختیار سوریه قرار می دهند، کار خود را کرد و در نتیجه ی آن کنگره ی امریکا، مجلس انگلستان و جریان غالب رسانه ها متفق القول خواستار اقدام عملی شدند. یک عضو کمیته ی ارتش کنگره، در نامهی به وزیر امورخارجه امریکا نوشت که سلاح های روسی «منجر به کشتار دسته جمعی خواهد شد.» و از سویی دیگر کمیته ی فوق العاده ی امنیت دولت بریتانیا موسوم به کبرا چندین نشست را برگزار کرد.
چندی بعد معلوم شد که آنچه که نشریه ی نیویورک تایمز از آن به «شدید الحن ترین انتقاد امریکا از روسیه بابت حمایت از سوریه» می خواند، حربه ای بود که با چاشنی اظهارات کلینتون، طرف روسیه را در موقعیتی دشوار قرار دهد. حقیقت ماجرا، طبق گزارش نشریه ی تایم ، بازگشت سه هلیکوپتر بود از تعمیرات دوره ای در سوریه.
جریان غالب رسانه های در غرب، به نوبه ی خود در کشاندن درگیری های سوریه به سمت سراشیبی جنگ فرقه ایی و سرنوشت قربانیان همیشگی آن یعنی غیر نظامیان ، مسئول است.
تصویر رسانهها از ظالم و قربانی باب گفتوگو را بسته است
تصویری که این رسانه ها از قربانی و ظالم آفریده اند باب هر گونه گفتگو را بسته است. لاوروف، وزیر امورخارجه ی روسیه در این مورد می گوید: یا باید تمام طرف های دارای نفوذ در این درگیری را پای میز مذاکره گرد آوریم یا بار دیگر در دام ایدئولوژی اسیر شویم که در آن همه گناهان به چای رژیم نوشته می شود و باقی طرف ها همه بی گناه اند و در نتیجه رژیم باید تغییر کند. بحران سوریه به هر طریقی که حل و فصل شود ، نتیجه آن در دنیای آینده تاثیر گذار خواهد بود؛ یا مناسبات جهانی بر اساس منشور سازمان ملل خواهد یا این که هر که پر قدرت تر، حق با اوست.
Sorry. No data so far.