«دکتر عباس ملکی»، معاون اسبق وزارت خارجهٔ ایران در زمان دکتر ولایتی، در سالهای اخیر بیشتر در حوزهٔ فعالیتهای آکادمیک متمرکز شده است. وی هماکنون عضو میهمان مرکز مطالعات بینالملل دانشگاه (MIT)، استادیار سیاستگذاری انرژی در دانشکدهٔ مهندسی انرژی دانشگاه صنعتی شریف و نیز رئیس مؤسسهٔ بینالمللی مطالعات دریای خزر است.
از ایشان تاکنون مقالات مختلفی در حوزههای امنیت انرژی، سیاستهای انرژی، سیاستهای عمومی، سیاست خارجی ایران، انقلاب اسلامی ایران و حوزههایی دیگر در مجلات معتبر داخلی و بینالمللی منتشر شده است. همچنین وی در سالهای دور و در زمان وزارت دکتر ولایتی، معاون وزارت خارجه بوده، ضمن آنکه ۶ سال هم در تیم مذاکرهکننده پیرامون پایان جنگ ایران و عراق عضویت داشته است.
دکتر ملکی، در مصاحبهٔ پیشرو، دربارهٔ مزیتهای اقتصادی و سیاسی که برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران میتواند برای ما داشته باشد، با برهان گفتوگو کرده است. او معتقد است که در صورت بهکارگیری درایت مناسب، از فرصتی که برگزاری این اجلاس در تهران برای ما پیش آورده، میتوانیم هم برای حل پروندهٔ هستهای کمک بگیریم و هم برای گسترش روابط اقتصادی خود با کشورهای عضو و هم کاهش تأثیر تحریمهای تجاری موجود.
آقای دکتر، آیا اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد میتواند به لحاظ سیاسی و به ویژه به لحاظ اقتصادی، فرصت خاصی برای کشور ما به عنوان میزبان این اجلاس ایجاد کند؟
به نظر بنده، شانزدهمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در ایران امتیاز ویژهای برای کشور ما محسوب میشود و میتواند در برآوردن اهداف سیاست خارجی منطبق بر منافع ملی ایران به ما کمک کند. به باور من این اجلاس ۳ کارکرد مهم دارد: کارکرد نخست، ارتقای نقش ایران در حلوفصل مناقشههای بینالمللی، اصلاح اساسنامهٔ سازمان ملل متحد و موضوعات جهانی همچون تروریسم، تغییرات آبوهوایی و مواد مخدر است که امروزه موضوعاتی کلیدی در سطح بینالملل محسوب میشوند.
کشورهای عضو جنبش عدم تعهد وزنهٔ سنگینی در سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی هستند و کشوری که ریاست آن را بر عهده داشته باشد، میتواند در مسائل بینالمللی نقش مهمی ایفا کند. به عقیدهٔ بنده اگر ما بتوانیم از این فرصت به نحو مناسبی استفاده کنیم، به موفقیتهای گرانبهایی خواهیم رسید.
کارکرد دوم این اجلاس، ارتقای نقش منطقهای ایران است. کشور ما در منطقهٔ جنوب غربی آسیا، خاورمیانه، دریای خزر و خلیج فارس دارای نقش امنیتی، سیاسی و اقتصادی خاصی است. البته برای پیشبرد نقش ایران باید از باقی ابزارها نیز استفاده کنیم. به گمان بنده ایران از زمانی که ریاست جنبش عدمتعهد را بر عهده بگیرد، میتواند نقش بزرگتری در تأمین امنیت خلیج فارس و مسائل مربوط به عراق، افغانستان، سوریه و کشورهای دیگر بازی کند.
سومین کارکرد اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد که بر اهمیت آن برای ما میافزاید، این است که به طور کلی به واسطهٔ آن، منافع ملی و اهداف سیاست خارجی ما میتواند حفظ شود و پیشتر رود؛ به خصوص در مسائلی مانند پروندهٔ هستهای ایران، سیاستگذاری در برابر تحریم کشورهای غربی، مسائل میان ما و عربستان سعودی، مسئلهٔ سوریه و به طور کلی، مسائل مرتبط با سیاست خارجی کشور.
با نظر به تحریمهایی که برضد کشور ما اعمال شده، به طور مشخصتر میفرمایید که چگونه و با چه سیاستها و عملکردی میتوانیم به لحاظ اقتصادی و سیاسی از این اجلاس به نفع خود استفاده کنیم؟
برای جواب دادن به این سؤال بد نیست ببینیم که در ماجراهای اخیر سوریه چه اتفاقهایی افتاد. ۲ کشور روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد مخالف هرگونه اقدام برضد سوریه بودند، اما کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی توانستند با اکثریتی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به دست آورده بودند، سیاستهای خود را در آنجا اعمال کنند و پس از آن هم در سازمان کنفرانس اسلامی اهداف خود را پیگیری کردند.
اگرچه به لحاظ حقوقی یعنی حقوق مربوط به منشور سازمان ملل متحد، حرف آخر را شورای امنیت میزند، اما هیچ تردیدی نیست که مصوبههای مجمع عمومی سازمان ملل نیز در حد خود اثرگذار است و میتواند برای کشورها ایجاد فرصت یا تهدید کند. به هر حال اگر بتوانیم به خوبی از اجلاس جنبش عدم تعهد بهرهبرداری کنیم و سیاستهای درستی به کار گیریم و اعضای آن را به جایی برسانیم که در مسئلهٔ تحریمها جانب ما را بگیرند و نظر ما را تأیید کنند، به نظر بنده ۲ پیامد مهم دارد.
نخست، تحریمها در همین کشورهای غیرمتعهد مثل هند، چین، اندونزی، کشورهای آفریقایی و دیگران برضد ما اعمال میشود. اگر این کشورها بدانند که از حمایت سازمان بزرگی با تقریباً ۱۲۰ عضو برخوردار هستند، به شیوهٔ دیگری رفتار میکنند.
پیامد دوم، این است که اگر تحریمها برضد ایران بعد از یک فعالیت وسیع سیاسی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد برده شود و در آنجا کشورها از مواضع ایران حمایت کنند، کمک بزرگی برای ما خواهد بود و تا اندازهای شورای امنیت و کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان و فرانسه را که در مسئلهٔ هستهای بیش از دیگران به ما فشار میآورند، تحت تأثیر قرار خواهد داد. میتوانیم از فرصتی که پیش آمده، کشورها را به اتخاذ موضعی مشترک در قبال پروندهٔ هستهای خود برسانیم و این میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
آیا سابقهٔ جنبش غیرمتعهدها به گونهای بوده که بتوانیم به کسب امتیازهای سیاسی و اقتصادی امیدوار باشیم؟
پاسخ این پرسش به رفتار کشور میزبان بستگی دارد. کشورهای میزبان در چنین شرایطی از تمام توان خود استفاده میکنند تا بتوانند به اهدافشان برسند. به عنوان مثال، قرار بود که هفتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در عراق برگزار شود و تقریباً تمامی کشورهای عضو این جنبش با این مسئله موافقت کرده بودند؛ اما نهاد دیپلماسی ما آنقدر تلاش کرد تا بالاخره توانست مانع برگزاری این اجلاس در بغداد شود و این در جنگ ۸ ساله، پیروزی بزرگی برای ما به شمار میآمد.
حال در همین چارچوب و در حوزهای بزرگتر به نظر میرسد که ایران میتواند از تمام امکانات خود استفاده کند تا بتواند تأثیری اساسی و فراگیر بر سران کشورهای عضو بگذارد تا از این راه بتواند به نتایج مطلوب خود برسد. مسائل سیاسی، استفاده از جاذبههای توریستی و حتی مسائلی همچون تشریفات، امکانات و چگونگی برگزاری مراسم، البته همراه با سیاستگذاری صحیح میتواند در این راستا به ما کمک کند تا بتوانیم از این اجلاس به خوبی بهره گیریم.
آقای دکتر، فرمایش شما صحیح است و اگر بتوانیم موافقت و همراهی کشورهای عضو سازمان عدم تعهد را جلب کنیم، در نهادهایی همچون مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نفع ما خواهد بود. اما گفتهٔ شما دربارهٔ روابط اقتصادی هنوز برای بنده سؤال برانگیز است. در شرایطی که تحریمهای اقتصادی به نسبت گسترده و سنگینی بر ما اعمال شده، حتی اگر کشورهای غیرمتعهد همچون هند، چین، کشورهای آفریقایی و دیگران مایل به ادامه یا گسترش روابط اقتصادی خود با ما باشند، تحریمها سدی قانونی در برابر آنها ایجاد نمیکند؟
تحریمها برضد کشورمان را باید به ۳ بخش تقسیم کنیم: بخش اول تحریمهایی است که به واسطهٔ قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل برضد ما اجرا میشود. دو بخش دیگر نیز تحریمهایی هستند که از سوی کنگرهٔ آمریکا و اتحادیهٔ اروپا برضد ما اعمال شدهاند. تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد آن چنان وسیع و گسترده نیست و دو بخش دیگر نیز به گونهای است که کشورها خود میتوانند دربارهٔ آن تصمیم بگیرند.
اساساً موضوع تحریمهای آمریکا برضد ایران و نیز ارتباطش با هند و چین و بسیاری از کشورهای دیگر موضوعی است که از لحاظ حقوقی مشکلات زیادی دارد. فرامرزی بودن مصوبههای کنگرهٔ آمریکا برضد ما مسئلهای است که بسیاری از حقوقدانان نسبت به آن ایراد دارند.
به هر حال در این زمینهها رهبران و مجموعهٔ تصمیمگیران سیاسی کشورها هستند که حرف آخر را میزنند. تعامل ما با آنها باید به شکلی باشد که اطمینان یابند که ایران در پی روابط دراز مدت با آنهاست و از سوی دیگر اگر تمامی این کشورها در این زمینهها اقدام کنند، آمریکا در آزار سایر کشورها با مشکل مواجه خواهد شد و کمتر به اهداف خود خواهد رسید.
این اتفاقی است که در گذشته هم رخ داده و کشورها توانستهاند به این وسیله عمل کنند. به نظر بنده، مهم این است که ما به خوبی از عهدهٔ مدیریت اجلاس و دبیرخانهٔ آن برآییم.
Sorry. No data so far.