اردوان شکوهی – گائل گارسیا برنال ابتدا در «عشق سگی» (آلخاندرو گونزالز ایناریتو، ۲۰۰۰) خودی نشان داد و سال بعدش با بازی در فیلمی از آلفونسو کوارون به شهرتی عالمگیر رسید. آوازهای فراتر از زادگاهش، مکزیک، که روز به روز هم فزونی یافته است. برنال در یک دهه اخیر در شماری از فیلمهای معتبر و تحسین شده ایفای نقش کرده و علاوه بر حضوری دوباره در فیلمی از ایناریتو («بابل»)، با کارگردانان مطرحی چون پدرو آلمودوار («آموزش بد»)، والتر سالس («خاطرات موتور سیکلت») و کارلوس کاره را («جنایت پدر آمارو») همکاری داشته است. نقش آفرینیهایی متنوع و تاثیرگذار که طیف وسیعی از کشیش و فوتبالیست گرفته تا فردی انقلابی و تاثیرگذار را در بر میگرفته است. نقش آفرینی حیرت انگیزش در قالب ارنستو چه گوارای جوان (انقلابی آرژانتینی) در «خاطرات موتور سیکلت» تحسین و تمجید منتقدان و تماشاگران را توامان برانگیخت. این بازیگر، کارگردان، تهیه کننده و حتی بنیان گذار جشنواره – او همراه با دوست قدیمیاش، دیه گو لونا، یک جشنواره فیلم مستند در مکزیک تاسیس کرده اند- در آخرین فیلم خود در نقش یک انقلابی «سنتیتر» – و البته ناشناخته تر- ظاهر شده است. فیلم «نَه» نام دارد و پابلو لارین (کارگردان شیلیایی) آن را کارگردانی است. فیلمی که ماه مه گذشته در جشنواره کن نمایش داده شد و قرار است در جشنواره لوکارنو نیز – که از چهارشنبه همین هفته شروع میشود- بر روی پرده برود.
برنال در این فیلم نقش یک مجری تبلیغاتی (رنه ساوِدرا) را بازی کرده است که در سال ۱۹۸۸، یک آگهی تبلیغاتی تلویزیونی را به منظور شکست دادن اوگوستو پینوشه، دیکتاتور معروف شیلی، ساخته و پرداخته کرد. این آگهی تبلیغاتی به واژگون شدن این دیکتاتور بیرحم کمک کرد؛ دیکتاتوری که هنوز هم که هنوز است و حتی شش سال بعد از مرگش، مخالفان و موافقان سرسخت خود را دارد. این آگهی تبلیغاتی به مردم شیلی تاکید میکرد که به یک دوره هشت ساله دیگر برای زمامداری پینوشه «نه» بگویند. «نه»ای محکم و قاطع. ترفندی که – در کنار فعالیتهای ائتلافی احزاب سوسیالیست، سوسیال دموکرات، رادیکال و غیره که جملگی علیه پینوشه بسیج شده بودند – موثر واقع افتاد و بیش از پنجاه و پنج در صد از شرکت کنندگان در این رفراندوم به ابقای دیکتاتور رای منفی دادند و بدین ترتیب مسیر حرکت به سمت دموکراسی در این کشور هموار شد.
برنال در مصاحبهای با آسوشیتد پرس اذعان داشت در دورانی که در مکزیک بزرگ میشده، غالبا با تبعیدیها و جلای وطن کردههای امریکای لاتین ملاقات داشته، اما مشکلات و گرفتاریهای آنها را درک نمیکرده است. مسالهای که حالا و پس از بازی در این فیلم صورت دیگری به خود گرفته است.
«این فیلم مرا متوجه درد عمیقی کرد که دیکتاتوری و خودکامگی باعث و بانی آن شده بود؛ و این مسالهای بود که شدیدا مرا تکان داد». برنال چند روز پیش در مصاحبهای با آسوشیتد پرس و در جریان نمایش افتتاحیه فیلم در سانتیاگو، پایتخت شیلی، گفت. او ادامه داد: «کارگردان میخواست فیلمی بسازد که هم بازگو کننده مجموعه وقایع سال پر التهاب ۱۹۸۸ باشد و هم فیلمی درباره واکاوی و بازتاب تفکر دموکراسی خواهی».
پینوشه کماکان شمایلی متناقض و مورد مناقشه در شیلی باقی مانده است. او در سال ۱۹۷۳ و با کودتایی که با حمایت و پشتیبانی سازمان سیا صورت گرفت، سالوادور آلنده – رییس جمهور چپ گرایی که به طور قانونی و با پروسهای دموکراتیک انتخاب شده بود – را از قدرت کنار زد و خود زمام امور را در دست گرفت و تا سالهای سال هم با مشتی آهنین بر مردم شیلی فرمانروایی کرد. نزدیک به سه هزار و دویست نفر در دوران زمامداری ژنرال پینوشه کشته و دهها هزار نفر هم شکنجه و زندانی شدند. اما طرفداران سینه چاک این نظامی متوفی بر این باورند که این سیاستگذاریهای بازار آزاد پینوشه بود که اقتصاد کشور را به کل متحول کرد.
«قبل از این کمپین هیچکس جرات حرف زدن نداشت، لذا زمانیکه سرانجام فرصتی به آنها [مخالفان] داده شد، واکنش آنی و قابل پیش بینی آن بود که بیایند و به جهانیان درباره تمام مشکلات ناشی از حضور پینوشه سخن بگویند؛ درباره سنگدلیهای بیشمارش و درباره انسانهایی که با این تفکر رهسپار گورستان شدهاند. اما تفکر اصلی که پشت کمپین» نه «وجود داشت، چیز دیگری بود». پابلو لارین، کارگردان فیلم، در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت. او ادامه داد: «آنها گفتند راه بیرون بردن پینوشه از قدرت آن است که آیندهای روشن را نشان مردم دهیم. به مردم بگوییم:» خوشبختی در راه است «و این به نقطه عطفی [در مبارزات] تبدیل شد».
Sorry. No data so far.