محمدرضا حکیمی نوشته است: اینگونه کتابی، یا ورقه و دستورالعملی، باید در کنار انسان باشد، و پیوسته قسمتی را بخواند و عمل کند و این حرکت و آن حرکت را انجام دهد و تکرار نماید و سپس به قسمت دیگر بپردازد.
محمدرضا حکیمی، اندیشمند و متفکر برجسته اسلامی ـ معروف به «فیلسوف عدالت» و از داعیهداران «مکتب تفکیک» ـ دانش آموخته حوزه علمیه مشهد است و لذا با فضای حوزههای علمیه و عالم طلبگی کاملاً آشناست.
وی در غالب آثار خود، توجه ویژهای به روحانیت و حوزههای علمیه دارد و به کرات، به نقش آنها در جامعهسازی قرآنی و برقراری عدالت در جامعه میپردازد. از حکیمی کتابهای فراوانی منتشر شده است که «هویت صنفی روحانی» از جمله است که متأسفانه سالهاست بنا به دلایلی، تجدید چاپ نشده است. ایشان در این کتاب، نکات بسیاری برای طلبهها و روحانیت بیان میکنند که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
یاسر عسگری فعال فرهنگی و پژوهشگر جامعه المصطفی(ص) العالمیه قم با تورق و بررسی مجموعه آثار محمدرضا حکیمی و بررسی سخنان وی کتابها پیشنهادی او را استخراج کرده و به صورت یادداشتی قرار داده است. این یادداشت به شرح زیر است:
محمدرضا حکیمی در آثار خود، بسیاری از کتابها و موضوعات مطالعاتی را نام میبرد و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، مطالعه آنها را پیشنهاد میدهند. به ویژه اینکه مطالعه برخی از آنها را نه تنها برای طلبه و دانشجو، بلکه برای همگان ضروری و حیاتی میدانند.
با اندک تورق و تأملی در آثار استاد، کتب و موضوعات پیشنهادی استاد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته معارف الهی و اسلامی اصیل است و دسته دوم، کتابهایی است که درباره این معارف یا زندگانی بزرگان دین نوشته شده است.
در دسته اول، ایشان تأکید بسیار زیادی بر مطالعه و تدبر در قرآن، نهج البلاغه، خطبه حضرت زهرا(س)، خطبه منا امام حسین(ع)، صحیفه سجادیه، ادعیه و احادیث معصومین(ع) دارند و از مهجوریت آنها در جامعه و حتی در حوزههای علمیه گلهمندند. تا جایی که خود به همراه برادران فاضلشان، مجموعهای از آن آیات و احادیث را در قالب مجموعه دائرهالمعارفی «الحیات» تدوین و منتشر کردهاند که کار گردآوری و تدوین آن هنوز ادامه دارد.
وی در برخی از کتابها، مطالعه «الغدیر» علامه امینی، «الحیات» و «مکتب تفکیک» (تألیف خود استاد)، برخی آثار شهید مطهری، علامه جعفری، استاد محمدتقی شریعتی، «امام علی(ع)، صدای عدالت انسانی» جرج جرداق مسیحی و کتابها و مقالات بسیاری را برای مطالعه اهل علم ـ به ویژه جوانان طلبه و دانشجو ـ پیشنهاد میکند.
نوشتار حاضر گزیده و گزینشی از نظرات استاد حکیمی درباره کتابها و موضوعاتی است که همگان به ویژه طلاب و روحانیون را به مطالعه آنها فرا میخواند. گردآوری کتب پیشنهادی استاد حکیمی برای طلاب کار بزرگی است که در این مختصر، گوشهای از آن لیست بلند بالا و ارزشمند، ارائه میشود و امید است که خود استاد یا شاگردان فاضل ایشان به این کار همت کنند و چنین نیاز طلاب را بیپاسخ نگذارند.
«قرآن کریم» و احادیث/ از حفظ طوطیوار مطالب اجتناب کنید
به دلیل عادی شدن خواندن قرآن کریم و کلمهها و جملهها و آیههای قرآن برای ما، عظمت قرآن را ـ چنان که باید ـ حس نمیکنیم و به هنگام خواندن قرآن (یا گوش دادن به آن)، آن گونه که باید در مدار روحانیت قرآن قرار بگیریم و بارش کلمات و آیات را به صحرای عطشناک دل و روح خود نمیرسانیم و به مرحله نزول آیات قرآنی بر قلب خویش نمیرسیم و قلب خود را با قلب پذیرنده اصلی قرآن؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) منطبق نمیسازیم، بلکه نزدیک به این مرتبه والا نیز نمیشویم…
البته لازم است که انسانها به هر اندازه که خود استعداد و صلاحیت دارند و درک میکنند، مطالب قرآن و حدیث را با فهم اجتهادی و عقلی (فهمی از روی عقل و اندیشه ) درک کنند. در خود قرآن کریم و احادیث، بر تأمل و تعقل و تفکر و تدبر (که عمل خود شخص است) تأکید بسیار شده است. پس ما نباید به این اکتفا کنیم که مطالب دینی را طوطیوار حفظ کنیم، بلکه باید آنها را با عقل خداداد خود، فرا گیریم و از روی عقل درک کنیم و پس از تعقل درباره آنها و خوب فهمیدن آنها، هر یک را که «اصل» است، عقیده خود قرار دهیم و هر کدام که «دستور عملی» است، به آن عمل کنیم.
«نهجالبلاغه» و «صحیفه سجادیه»/طوفانی که نهجالبلاغه در جان شهید مطهری ایجاد کرد
«نهجالبلاغه»، کتاب مظلوم و کتاب مظلوم دیگر، «صحیفه سجادیه»، به صورتی عجیب در حوزههای ما ناشناختهاند، البته به استثنای افراد یا جریانهای استثنایی، نهجالبلاغه، تبلور اعلای تعالیم اسلام است در سطح حاکمیّت و صحیفه سجّادیه، تبلور اعلای تعالیم اسلام است در سطح تربیت. این دو کتاب باید در حوزههای ما هیچگاه از دست طالبان علم به زمین گذاشته نشود. باید بحث و درس و شناخت و تحلیل این دو زبور مقدّس و صحیفه مکرم، یکی از ارکان اصلی تعلیم و تعلّم در حوزهها باشد و با کمال دردمندی و دریغ خوری، اینگونه نیست.
شهید مطهری، پس از پیشامدی که خود شرح داده است، با «نهجالبلاغه» آشنا میشود و این آشنایی در جان او میتوفد و او را گرفتار خویش میسازد. شهید مطهّری از آن هنگام سر به آستان «نهجالبلاغه» مینهد و به «سیری در نهجالبلاغه» میپردازد و جان جویای خویش را در مطلع انوار آسمانی کلام عظیم به فیضطلبی و نورگیری میبرد. از آن پس، نه تنها کتاب ویژهای درباره نهجالبلاغه مینویسد، بلکه بر نوشتهها و سخنرانیهای او نیز سخنان علی(ع) پرتو میافکند و نور میپاشد.
شناخت تحلیلی تاریخ اسلام/ غفلت حوزههای علمیه شیعه و سنی از کتابهای تاریخ تحلیلی اسلام
یکی از رشتههای بسیار ضروری برای حوزهها، تدریس تاریخ تحلیلی اسلام است به ویژه چهار قرن اول و از آن ویژهتر، دو قرن و نیم اول، یعنی دوران امامت (از 211ق تا 260)؛ زیرا در این دوران، نگاهبانان راستین فرهنگ قرآن کریم، در میان مسلمانان میزیستهاند، از این رو برای حذف تعالیم آنان (که همان فرهنگ جامع علمی و عملی قرآنی است) و ایجاد فاصله میان مردم و آنان، کوششهایی بسیار و گوناگون میشده است تا سر حد به زندان افکندن و به شهادت رساندن ایشان…
شناختن تحلیلی تاریخ اسلام، موضوعی بسیار مهم و جهتبخش و بیداریآموز و حرکتآفرین است. این رشته ـ به صورت تحقیق و تحلیل ـ باید یکی از درسهای اساسیِ حوزهها باشد و متخصصانی و مدرسانی داشته باشد. بسیاری از متفکّران و مصلحان اسلامی، مایههای عمده تفکر و اقدام خویش را از شناخت تحلیلی تاریخ اسلام و حرکتهای اسلامی گرفتهاند. شهید مطهّری نیز از همین رده متفکّران بود. او در سخنرانیها و نوشتههای خویش، شناخت مستند و تحلیلی خویش را از تاریخ و تسلّط خود را بر بهرهگیری از منطق حوادث نشان داده است.
تدریس تحلیلی تاریخ سه قرن نخستین اسلام، در ابعادی چند (سیاسی، فرهنگی و…) یک ضرورت است و دریغا که در حوزههای اسلامی ـ چه سنی و چه شیعه ـ مطرح نیست…
کتابهای مربوط به دیگر فرهنگها را بخوانید
عالمان راستین همواره درصدد آموختنند و اندوختن، «مَنهُومانِ لایَثبَعَان …»؛ دو گرسنه هیچگاه سیر نمیشوند: یکی گرسنه علم و دیگری گرسنه مال. شهید مطهری به صورتی عجیب درصدد بود که با آگاهان دیگر تماس گیرد و از اندیشهها باخبر گردد؛ به ویژه علاقه داشت اگر در میان دانشگاهیان و روشنفکران متجدّد، و مؤلفان و مترجمان خارج از حوزه، کسانی باشند که معلومات آنان برای او قابل استفاده باشد، با ایشان ارتباط یابد و استفاده کند و در ضمن به آنان چیزهایی بیاموزد… و این چگونگی باید برای اسوهجویان ملاکی مهم به شمار آید. من به حضور محترم طلاّب جوان بر توجه به این امر تأکید میکنم که با حفظ تعهّد و تدیّن، به آفاق فکری دیگر نیز توجه کنند و ارزشها را و فرهنگهای دیگر و حاملان آنها را نیز بشناسند. ارج نهی به «حقایق قرآنی و حدیثی» و تعالیم والای اسلامی با شناخت دیگر فرهنگهای بیشتر و نیرومندتر میگردد نه ضعیفتر و کمتر. همچنین این امر باعث گذشتن از محدودههای محدوداندیشی و بستهذهنی خواهد بود.
یکی از نقطههای مهم بیداریآفرینی در طلاّب جوان [این است که] بکوشند که علاوه بر علم حوزهای و عقل کتابی، از علم محیطی و عقل حیاتی (در شعبههای گوناگون آن) نیز برخوردار باشند و این علم و عقل را نیز از طریقهایی که دارد کسب کنند و به معلومات همواره به چشم «کمّی» ننگرند و به معلومات «کیفی» نیز بها دهند و تنها کمیّت تحصیلات و معلومات کسان و استادان و مدرّسان و مربیان، آنان را مرعوب یا مجذوب نسازد، بلکه به کیفیت معلومات و درسها و دریافتها و عقلها و شناختها نیز به شایستگی توجه نمایند، و به سختی و سرسختی با بستهذهنی و محدوداندیشی بستیزند، و خود بستهذهن و محدوداندیش بار نیایند. عقل نعمت بزرگ خداست، و اجلّ از آن است که انسان آن را در وجود خود زندانی کند، به هر نامی که باشد.
سرگذشت عالمان ربانی را بخوانید
مطالعه سرگذشت عالمان ربانی، بسیار سودمند است و از جهت تربیتی بسیار لازم یقین است که مطالعه و تأمل در تاریخ انبیا و ائمه(ع)، بیش از اندازه آموزنده است به ویژه تأمل در احوال شخصی آنان. در حالات شخصی این پیشوایان و در اخلاق خصوصی و فردی و فردی ـ اجتماعی آنان، نکتههای بسیار هست، نکتههایی که باید سرمشق حال و احوال و راه و رفتار یک روحانی باشد. متأسفانه برخی از طلاب و روحانیون از بابتِ اخلاق و رفتار وضع خوبی ندارند. نوشتهاند که حضرت امام زینالعابدین(ع) با آشنایان سفر نمیکردند تا مبادا آنان، جانب ایشان را مراعات کنند و ایشان را در کارهای سفر شرکت ندهند. باید اینها سرمشق باشد نگویید آنان امام بودند. در زندگانی و رفتارِ عالمانِ دین نیز از اینگونه خصوصیات میبینیم. اینجاست که میگوییم باید طلاب به مطالعه احوال و اخلاق و شرح زندگی عالمانِ بزرگ بپردازند و هر کدام، دستِ کم، یکی دو کتاب درباره آنان بخوانند و از اخلاق، تواضع، اخلاص، عبادت، ریاضت، تعهد، تعبد، تهجد، و دیگر کمالاتِ آنان، آن بزرگان و بزرگواران، مطلع گردند. همچنین کوششهای طاقتسوز و زحمات بیامان آنان را ببینند و چگونگی حرصِ آنان را در استفاده از لحظاتِ عمر بنگرند و پیشِ چشم، همواره، مجسِّم دارند.
مطالعه زندگی بزرگان به طلاب موضع میدهد
اطلاع از احوالِ این بزرگان، به طلبه موضع میدهد، جهت میبخشد، اخلاق و تعهد میآموزد و خلاصه، شخصیتِ انسان را به قوام میآورد.
مطالعه احوال عالمان گذشته و آگاه شدن از چگونگی حال آنان: زهد، تقوی، پشتکار، انسانیت، عظمت، انساندوستی و دیگر صفات برجسته آنان، در سازندگی روح اثری عظیم دارد. طلاب جوان نباید از این منبع عظیم انرژی و نیروی روحی غافل باشند. فواید بسیار دیگری نیز از مطالعه کتابهای زندگانی عالمان بزرگ به دست میآید، که همه آنها، به گونهای در وسعتدهی به معلومات و قوامبخشی به شخصیت طلاب ـ عالمان جوان و دانشجویان رشتههای مختلف مؤثر است.
مطالعه کتابهای خودسازی واجب است/ کتاب «منیه المرید» بخواندی، همواره و مکرر
درباره مسائل {خودسازی و ایثار} کتابهایی چند نوشته شده است. مطالعه این کتابها لازم است بلکه میتوان گفت واجب است. از جمله این کتابها کتاب «منیه المرید» است، تألیف شیخ بزرگوار، عالم ربانی، شیخ زینالدین شهید ثانی. ترجمههای فارسی این کتاب نیز منتشر شده است. خوب است هر یک از آقایان، که تاکنون این کتاب را نخواندهاند، آن را بخوانند، همواره و مکرر.
میرزای شیرازی بزرگ، درباره این کتاب، چنین مرقوم فرموده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. چقدر شایسته است که اهل علم مواظبت نمایند به مطالعه این کتاب شریف، و مُتَأَدب شوند به آداب مزبوره در آن.»
کتاب «معراج السعاده» را هر شب بخوانید
از کتابهای مهم درباره اخلاق علمی کتاب «معراج السعاده» است، تألیف عالم عامل، ملا احمد نراقی. این کتاب اهمیت بسیار دارد و باید کتاب بالینیِ طلبه باشد؛ یعنی کتابی که هر شب مقداری بخواند و خود را ـ اگر چه با تمرین بسیار و زحمت ـ با آن منطبق کند. چون بعضی کتابها مطالعهای نیست؛ یعنی اینطور نیست که انسان بخواند و کنار بگذارد، مانند داستان که میخوانند و کنار میگذارند. مثلاً اگر شما کتابی درباره دستورات ورزشی بگیرید و بخوانید و کنار بگذارید، چه سودی دارد؟ اینگونه کتابی، یا ورقه و دستورالعملی، باید در کنار انسان باشد، و پیوسته قسمتی را بخواند و عمل کند و این حرکت و آن حرکت را انجام دهد و تکرار نماید و سپس به قسمت دیگر بپردازد، تا کم کم آثار ورزش در وجود او پیدا شود و بدنی قوی و سالم پیدا کند. کتبِ اخلاق هم همینطور است، باید انسان فصلهایش را، صفحاتش را، یکی یکی، بخواند و عمل کند، و خود را از «نو» بسازد و چون در یک مرحله موفق شد، به مرحله دیگر برود.
«اَلعُروه الوُثقی» سیدجمالالدین اسدآبادی باید کتاب درسی حوزهها شود
در کتاب «بیدارگران اقالیم قبله»، در بخش مربوط به «سید جمالالدین اسدآبادی»، مطالبی مهم و یادآوریهایی لازم دربارۀ مجلّۀ انقلابی «العروة الوثقی» ـ که با همّت و همکاری سیدجمالالدین و شیخ محمد عبده انتشار یافت ـ به قلم آوردم و این کتاب را به عنوان مهمترین منبع استخراج افکار و پیشنهادها و آموزشهای «سیاسی ـ دینی» و «سیاسی ـ اجتماعی» سیدجمالالدین معرفی کردم و نوشتم: «این کتاب نباید تا این اندازه مغفول و مجهول ماند، کتابی که نوشتهاند: «جهان خفته اسلام را بیدار کرد»؛ کتابی که آن را «مشعل آزادیخواهی، خواندهاند» و در همانجا گلهگزاری کردم که چرا این عروه الوثقای سیاسی مانند عروه الوثقای فقهی، مورد توجه و شرحنگاری و حاشیهنویسی قرار نگرفته است؟! و پیشنهاد کردم که این کتاب جزو کتب درسی حوزهها قرار گیرد.
در پیوستهایی که برای کتاب «سیری در اندیشه سیاسی عرب» تألیف مرحوم دکتر حمید عنایت ـ نگاشتم نیز نوشتم: «… برای رهایی بخشیدن شرق و اسلام از چنگال استعمار باید به هدف والای او (سید جمالالدین) پیوسته بیندیشند، یعنی: اتحاد ممالک و اقوام اسلامی و بازگشت به تربیتهای راستین قرآنی. در این باره باید کتاب «العروه الوثقی» را بارها خواند و بلکه در حوزههای مربوط درسی کرد…» .
«از چشمه کویر» استاد محمدتقی شریعتی را فراموش نکنید
یکی از آثار بسیار ارجمند و پر محتوی و غنی و خواندنی استاد [محمدتقی] شریعتی، کتاب «از چشمه کویر» است. من به هر خواهان معرفتهای دینی به ویژه جوانان عزیزی که به اعتقادات خود و حفظ این اعتقادها علاقه دارند (بلکه حفظ عقیده حقّ خویش را یک واجب دینی میدانند) و در پیِ یافتن نکتههایی دانستنی و سازنده درباره شناختهای عقیدتی هستند سفارش میکنم که حتماً این کتاب را بخوانند و از آن هر چه بیشتر استفاده کنند؛ و بدانند که آگاهی و بیداری هیچ منافاتی با پایبندی به اعتقادات دینی و جدا کردن «حق» از «باطل»، و تأکید بر «حق» و نفی «باطل» ندارد.
معرفی دوباره کتاب «تکاپوگر اندیشهها»؛ زندگی و اندیشه علامه جعفری
نگاهی گذرا به کتاب دکتر نصری میافکنیم، چه به بخش نخست و چه بخش دوم. محقّق جوان در این بخش (اندیشهها و دیدگاهها) زیر 19 عنوان ـ و عنوانهای فرعیی بسیار پرتنوّع و پرمطلب، مسائل بسیار ارزندهای و افکار بلند و درخشانی را از خلال آثار استاد جعفری در آورده است و معلوماتی وافر به صورتی شایسته و علمی به خوانندگان خود عرضه کرده است. این کتاب آقای جعفری را حتی به کسانی که سالها با ایشان آشنایی داشتهاند، از نو معرّفی میکند و گستردۀ آفاق فکر و دانش خدمات ایشان را مینمایاند. پس بهتر این است که از خوانندگان دکتر نصری بخواهم که به ویژه این بخش را با دقت و حوصله ـ و حتی مکرّر ـ بخوانند. این عصارهگیری و فصلبندی افکار چهل سالۀ یک متفکّر بزرگ از خلال آثاری بیشمار کاری آسان نبوده است، امّا کار را بر دیگران آسان کرده است…
و من امیدوارم که کتاب دکتر نصری خوانندگانی فراوان بیابد، و به زبانهایی چند نیز ترجمه گردد. و بدینسان ـ بجز اجر اخروی و فیض معنوی که نصیب ایشان خواهد گشت ـ این اثر تربیتی و این کوشش گرانسنگ علمی و فرهنگی و اعتقادی و اجتماعی، از سوی جامعۀ فکر و فرهنگ و تربیت و اعتقاد و تعهّد نیز مورد تکریم قرار گیرد.
اگر مدعی عقل گرایی هستید کتاب «عیار نقد» را بخوانید
کتاب «عیار نقد» را حتماً و با دقت بخوانید، تألیف استاد سیدیحیی یثربی. ایشان در آن کتاب یادآور شدهاند که «کلام» و «فلسفه» و «عرفان» شانسی و با قرعهکشی سه رشته نشدهاند بلکه هر یک اصول و مبانی خاص خود را دارند که باعث تمایز آنها در طول قرون شده است و در هم ریختن و بهم آمیختنِ آنها (چنانکه در «اسفار» جناب آخوند، به شدت و قوت انجام یافته است)، نه تنها کار مهمی نیست، بلکه زیانرسانی به علم و روش و تحلیل و تعقل و «تألٌّه» است.
کتاب «عیار نقد» را ـ که کتاب کوچکی است و خواندن آن وقتی زیاد نمیخواهد، اما فکر و تأمل میخواهد ـ ملاحظه کنید و مکرر بخوانید. نگذارید در فلسفه چشم و گوش بسته بار بیایید و تلقینهای مدرسان و استادان را بپذیرید و مرعوب هیچ شخصیتی از بزرگان تاریخ فلسفه نشوید، در عین اینکه به آنان احترام میگذارید. و خلاصه اینکه ـ اگر مدعی عقلگرایی هستید ـ در معارف و عقلیات، دنبالهرو و مقلد نباشید، خودتان باشید و فکر کنید تا بیابید.
Sorry. No data so far.