دوشنبه 03 سپتامبر 12 | 10:45

تجمع بيش از ۳نفر در اين اردوگاه ممنوع!

اعضایش یونیفرم‌های نظامی را درآورده‌ و لباس‌های رنگی بر تن می‌کنند، ظاهراً! سلاحشان را هم کنار گذاشته‌اند و پرچم‌های زرد به‌دست می‌گیرند، مدعی «حقوق بشر» ‌اند و خواهان تغییرات دموکراتیک در ایران! کتمان نمی‌کنند که در پی براندازی هستند اما این‌بار از طریق آشوب و هرج‌ومرج داخلی.


«اشرف»، نام مرکز اصلی سازمان منافقین در عراق است که با سیستمی خشک، متعصب و نامعقول اداره می‌شد. برای نمونه، در این اردوگاه تجمع بیش از سه نفر ممنوع است. در میان ساکنان اردوگاه اعتماد کاملاً از بین رفته و هر کس بخواهد از پادگان خارج شود و یا حتی چنین فکری به ذهنش خطور کند، کشته می‌شود یا به انفرادی فرستاده می‌شود تا از بین برود.

اعضا هیچ‌گونه ارتباطی با فضای بیرون اردوگاه ندارند و دردناک‌تر از همه اینکه اعضای این سازمان از زندگی خصوصی و اجتماعی محروم‌اند. اینان سرگشتگان و گمراهانی هستند که با خوی وحشی‌گری که توسط سران سازمان به آن‌ها منتقل شده، فقط برای کشتار مردم بی‌گناه به زندگی ننگین و نکبت بار خود ادامه می‌دهند.

با طرح شکایت در دادگاه فدرال و تظاهرات مقابل وزارت خارجه آمریکا در پی اعمال فشار بر دولت آمریکا هستند تا نام سازمانشان را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کند.

۸ شهریور، روز «مبارزه با تروریسم» و سال‌روز انفجار دفتر دو تن از محبوب‌ترین دولت‌مردان ایران یعنی شهیدان رجایی و باهنر است. این دو مناسبت بهانه‌ای شد برای بازخوانی پرونده فرقه ترویستی «منافقین»؛ گروهکی که اکنون ناشیانه تلاش می‌کند دامان ناپاک و دستان خون‌آلود خود را تطهیر کند و خود را صلح‌طلب جلوه دهد.

در هر جامعه، گروه‌های مختلفی وجود دارند که برای رسیدن به اهدافشان در تلاش هستند؛ ولی افراد و گروه‌هایی وجود دارند که غیرواقع‌بینانه، تن به قوانین و هنجارهای اجتماعی رسمی و غیررسمی نمی‌دهند و حتی ممکن است برای رسیدن به اهدا‌فشان دست به خشونت زنند.

اما چرا گروه‌های سیاسی جهت دستیابی به اهدافشان متوسل به «خشونت» می‌شوند؟

دکتر مرتضی منشادی؛ عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به این سوال گفت: از دیدگاه جامعه‌شناسی سیاسی، حوزه سیاست به طور هم‌زمان، هم عرصه «خشونت» است و هم میدان «سازش» و هم‌گونگی. هدف سیاست از یک سو از میان برداشتن خشونت است و از سوی دیگر ایجاد انحصار کاربرد خشونت برای دولت.

این استاد دانشگاه در توضیح «انحصار کاربرد خشونت» افزود: دولت با هدف جلوگیری از کاربرد خشونت توسط شهروندان علیه یکدیگر و یا علیه دولت و برای ممانعت از گسترش خشونت، اقدام به تمرکز وسائل اعمال قدرت و خشونت می‌کند.

انقلابیون با مردم‌اند؛ تروریست‌ها علیه مردم

این استاد دانشگاه فردوسی مشهد خشونت در دو سطح قابل بررسی دانست و گفت: نخست، خشونتی که دولت به‌کار می‌برد و دوم، خشونتی که بین شهروندان و علیه دولت به کار می‌افتد. گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی بر اساس ساختار، ارزش‌ها و هنجارهای مخصوص به خود، شکل می‌گیرند. بروز تعارض میان گروه‌های اجتماعی و یا میان گروه‌های اجتماعی با دولت چندان شگفت‌انگیز نیست.

وی ادامه داد: این تعارضات اگر منجر به بروز خشونت و ترور نشوند، نگران کننده نخواهند بود؛ اما زمانی که خشونت به عنوان خط‌مشی یک گروه انتخاب شود و آن گروه برای رسیدن به اهداف خود مرتباً دست به خشونت بزند، آن‌گاه نگرانی تشدید می‌شود.

منشادی با تأکید بر تفاوت میان کاربرد خشونت انقلابی و استفاده از خشونت برای ایجاد ترس و وحشت (تروریسم) افزود: در شرایطی که رژیم مستبد و خودکامه نمی‌خواهد هیچ‌گونه تغییری را بپذیرد، احتمالاً انقلابیون در آخرین مرحله به خشونت متوسل می‌شوند. اما تروریست‌ها در مقابل یک حکومت انقلابی که تلاش می‌کند اهداف مترقی خود را پی‌گیری کند، با اعمال خشونت برای گسترش ترس و وحشت در میان شهروندان، تلاش می‌کنند. به عبارت دیگر انقلابیون از مردم حمایت می‌کنند، در حالی که تروریست‌ها علیه مردم عمل می‌کنند.

وی گفت: به این ترتیب تروریسم در مقابل یک دولت انقلابی و مردم هوادار آن شکل می‌گیرد. گروه‌های تروریست که فاقد حمایت مردمی هستند، با ایجاد رعب و وحشت در میان مردم می‌کوشند پایه‌های مردمی حکومت را سست کنند.

از حمایت دروغین انقلاب تا پیوستن به صدام بعثی

تشکیل گروهک تروریستی منافقین – که خود را سازمان «مجاهدین» خلق می‌خواند – به سال‌های قبل از انقلاب باز می‌گردد. سازمانی که در ابتدا با هدف مبارزه با رژیم ستم‌شاهی تأسیس شد و در این مسیر تعدادی از اعضای آن توسط ساواک شکنجه و یا کشته شدند. اما در ‌‌نهایت با تغییر ایدئولوژی عملا از خط اسلام و انقلاب خارج شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) این گروهک ابتدا تلاش کرد خود را همسو با انقلاب و رهبری آن نشان دهد و منافقانه خود را در صفوف مردم جای داد.

کمی بعد این فرقه سیاسی با ارزیابی نادرست و تخیلی از وزن اجتماعی خود به سهم‌خواهی پرداخت و چهره واقعی خود را نشان داد و با جمهوری اسلامی به عنوان نظام رسمی کشور مخالفت کرد و هم‌صدا با جبهه ملَی و نهضت آزادی، خواهان «جمهوری دموکراتیک اسلامی» شدند که امام خمینی (ره) اعلام کردند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد».

از آن پس سازمان منافقین که در بحبوحه انقلاب اسلامی با سرقت سلاح از پادگان‌ها و مراکز شهربانی مسلّح‌ شده بود، به مقابله با نظام اسلامی پرداخت. پس از ریاست جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر، پیوند نامبارک منافقین و بنی‌صدر تقویت شد و از آن به بعد آن‌ها با هم و در کنار هم بودند.

جهان سلطه برای به زانو درآوردن نظام نوپای اسلامی از دو شیوه استفاده کرد؛ ترور داخلی و جنگ. اقدامات تروریستی گروهک منافقین به‌‎ویژه ترور استوانه‌های نظام همچون شهید مطهری و شهید بهشتی، مردم را به شدت نسبت به این گروهک منحرف و منافق خشگمین کرد، تا جائی‌که بنی‌صدر و سرکرده منافقین – رجوی – از کشور گریختند. بنی صدر به فرانسه رفت و رجوی برای نوکری صدام و خیانت به مردمش به عراق.

ورود به لیست گروه‌های تروریستی

این سوابق و بسیاری از جنایات دیگر این سازمان حتی در دیگر کشور‌ها، باعث شد تا آمریکا از سال ۱۹۹۷ نام سازمان منافقین را در لیست گروه‌های تروریستی خارجی قرار دهد.

با وجود این، سازمان منافقین مدعی است از سال ۲۰۰۱ میلادی خشونت را کنار گذاشته و به فعالیت‌های سیاسی روی آورده است. در نتیجه این گروهک تصور می‌کند که باید نامش از فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج شود و برای این امر به دو شیوه متوسل شده؛ اول، همسوسازی سرشناسترین چهره‌های سیاسی آمریکا با این فرقه. دوم، طرح پرونده برای شکایتی از وزارت خارجه ایالات متحده در دادگاه.

دکتر منشادی در خصوص سرنوشت گروه‌های تروریستی و ادعای آنان مبنی بر توبه از مشی مسلحانه‌ گفت: تروریست‌ها به دلیل فقدان پایگاه مردمی در جامعه خودی جایگاهی ندارند و از جامعه رانده می‌شوند. به همین دلیل همواره سرکردگان این گروه‌ها به دنبال حامی و یا حامیانی از میان بیگانگان و دشمنان مردم هستند.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: چنین روشی دیر یا زود منجر به از دست رفتن هواداران اندک و احتمالی آن‌ها می‌شود. در این شرایط گروه تروریست یا به طور کامل از هم پاشیده و نابود می‌شود و یا خواهان بازگشت به آغوش مردم خود می‌شود و این سرنوشت محتوم همه گروه‌های تروریست است. در وضعیتی که گروه تروریست خواهان بازگشت به دامان مردم است، معمولاً پذیرفته شدن درخواست آن گروه، با پیشینه و میزان خصومتی که بر علیه مردم به کار گرفته، ارتباط می‌یابد. بنابراین این مردم، جامعه و دولت هستند که با توجه به عواملی که ذکر شد تصمیم نهایی را اتخاذ می‌کنند.

فتنة ۸۸ و محتضری که جان تازه گرفت

فتنه ۸۸ مانند شوکی (تحریک الکتریکی) بود، که برای مدت کوتاهی باعث سر جنباندن گروهک منافقین شد و آن‌را در سر و شکلی تازه نمودار کرد، البته این شوک چندان مؤثر نبود و به‌دلیل وخامت حال این بیمار مجددا به اغما رفت.

مسوول بسیج دانشجویی دانشگاه‌های مشهد  مخدوش شدن چرخ امنیتی کشور را نخستین کارکرد جریان فتنه برای گروهک تروریستی منافقین عنوان کرد.

قاسم حبیب‌زاده افزود: این گروهک منافق با انجام ترورهایی که از پذیرش مسوولیت آن سر باز می‌زند، سعی در تخریب چهره‌های حکومت داشتند و می‌خواستند تا مردم و افکار عمومی را علیه نظام تحریک کنند.

حبیب‌زاده ایجاد اخلال در تصمیم‌گیری صحیح مسوولان امنیتی و سیاسی از طریق عناصر نفوذی را از دیگر کارکردهای فتنه برشمرد.

وی با اشاره به این نکته که سال ۸۸ آن‌ها قصد داشتند خود را به عنوان چهره‌ای موثر به دشمنان نظام اسلامی معرفی کنند، اضافه کرد: آن‌ها از این طریق کمک‌هایی نیز از نظام سلطه و دشمن دریافت می‌کردند.

حبیب‌زاده هم‌چنین افزود: جریان فتنه در سال ۸۸ فرصتی خوبی برای جمع‌آوری اطلاعات و یارگیری فتنه‌گران بود که با توجه به هزینه‌هایی که کردند سود چشمگیری عایدشان نشد.

وی در خاتمه افزود: در ‌‌نهایت این مردم و نظام بودند که بر این فتنه فائق آمدند و خاموش شدن آتش فتنه منجر به قدرت‌یابی دوچندان نظام و ملت شد.

بی‌شک حافظه تاریخ و انقلاب اسلامی ترورهای این سازمان و شهیدانی چون رجائی، باهنر و بهشتی را فراموش نخواهد کرد، کارنامه سیاه آنان در حافظه ملت ایران تا ابد «تروریست» خواهد ماند؛ چراکه ماهیت سازمان منافقین چیزی جز ترور و وحشت‌افکنی و کشتار نیست.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.