تریبون مستضعفین- علیرضا کمیلی
از فعاليت «مجمع جهاني تقريب» 22 سال گذشت. در اين مدت فراز و فرودهاي زيادي بر اين ارگان گذشته است. ارگاني كه از حيث «موضوع فعاليت»، يكي از مهمترين ارگانهاي امت اسلامي محسوب ميشود و از همين رو شايسته است كه در سرآغاز فعاليت دور جديد آن، با مأموريت مهم «ديپلماسي وحدت»، در شرايط حساسي كه دشمن با استفاده از ابزار اختلافات مذهبي، فرصت تاريخي بيداري اسلامي را به بيراهه ميبرد، نيمنگاهي به گذشته آن بشود و راهبردهايي براي آينده پيشنهاد گردد.
نبايد فراموش كرد كه شرايط فعلي منطقه و امت اسلامي گرچه به دليل مساله سوريه، مستعد فتنه مذهبي شده است ولي فرصت همكاري با اخوان المسلمين بعنوان يك جريان وحدتگراي ضدسلفي كه اينك در نقاط مختلف بر سر كار آمده است نيز نبايد از نظر مغفول بماند.
كمتوجهي به بعد فرهنگي داخل ايران
از جمله نقاط ضعف تقريب در دورههاي گذشته، كمتوجهي به داخل ايران بوده است. درست است كه تقريب يك نهاد بينالمللي است اما ايران بعلاوه اينكه مركز مجمع تقريب بوده، نماد تشيع و محور خط مقاومت است، لذا عدم وجود فرهنگ تقريبي و وحدوي در داخل ايران، ميتواند پيام بدي را به جهان اسلام بفرستد.
ما گرچه از حيث رسمي و دولتي بخاطر رويكرد رهبران انقلاب، شاهد تحركات ضدوحدتي نبودهايم ولي در بدنه، خلأهايي در اين زمينه داشتهايم تا جايي كه فكر تقريبي يك فكر غريب در كشور و در حوزههاي علميه است. امروز حتي كتابهاي مناسب سنين مختلف براي تبيين فكر تقريبي نداريم!
از همين روست كه طيف سنتي مجال آن را يافته تا به غلط مدعي شود حتي سيره ائمه(ع) منطبق بر سيره شبهتكفيري آنان است! دانشگاه مذاهب كه وابسته به مجمع تقريب است نيز نتوانسته به خوبي از عهده اين امر برآيد كه البته يكي از دلايل آن، موانع فرهنگي و تاريخي «تحمل غير» در جامعه ايراني است كه اينك مجال طرح آنها نيست.
اهل سنت ايران
در ديگر سوي، نوع تعامل با اهل سنت ايران و فعالسازي ايشان در اين موضوع، هم ميتوانست مسهل ورود مجمع تقريب به جهان اسلام باشد و هم نمايانگر الگويي از همكاري زيباي شيعه و سني – خصوصا در جايي كه اهل سنت در اقليت هستند- گردد.
شايسته نيست كه همچنان بخاطر برخي مسائل جزئي مثل نداشتن مسجد در تهران، جمهوري اسلامي ايران مورد انتقاد جدي علماي اهل سنت جهان اسلام قرار گيرد و خدمات دولت جمهوري اسلامي براي اهل سنت ناديده انگاشته شود.
تقويت جايگاه علمي اهل سنت ايران نيز ميتوانست و ميتواند از تبديل شدن مدينه و افراطيون وهابي به پايگاه علمي بدنه اهل سنت بكاهد و نسلي از جوانان امت اسلامي را جذب مراكز علمي اهل سنت ايران كند.
شبهدولتي شدن و غلبه روحيه كارمندي
آفت ديگري كه تقريبا همه ارگانهاي ما با آن دست به گريباناند و از همين رو بايد جديتر به سراغ مردم و فعالسازي ديپلماسي عمومي برويم، روحيه كارمندي حاكم بر تقريب است. چيزي كه براي يك تشكل واقعا غيردولتي شايسته نيست. اين مساله نيز با آنچه در بند قبل ذكر شد پيوند دارد و اگر تربيت نيروي انساني به درستي اتفاق افتاده بود، كادر مجمع نيز دچار آسيبهاي رايج نميشد.
يكي از مسائلي كه به تشديد اين روحيه كمك نموده، نزديك شدن بيش از اندازه تقريب به مصالح و ساز و كارهاي ديپلماتيك و دولتي بوده است كه در سبك برگزاري پرخرج همايشهاي آنان نيز مشهود است.
مسالهمحوري و عينيتگرايي
واضح است كه اساساً قرار نيست از فرآيند تقريب، يكي از حيث نظري مذهب خود را ترك كند و مذهب ديگري را برگزيند بلكه نتايج عملي و واقعي كه حداقل آن زندگي مسالمتآميز و تعايش صحيح است مدنظرند. اما مجمع تقريب در اين سالها به ارگاني غيرفعال در زمينه «مسائل عيني جهان اسلام» بدل شد و نهادي تقريبا علمي و نظري گرديد كه متهم به حرافي به دور از عمل نيز بود!
به علاوه، اتخاذ رويكرد «مسأله محوري» ميتواند تجربهاي فراتر از «گفتوگو» يعني «مشاركت فعال» را براي مجمع به ارمغان بياورد كه بهترين نوع ديپلماسي عمومي و الگوي عملي وحدت خواهد بود چرا كه در شرايط كنوني، ديگر ابزار گفتگو نيز كارايي كافي را دارا نيست.
مثلاً وقتي معضل گرسنگان سومالي، كشتار مسلمانان ميانماري، كشتار عراقيها، حصر غزه و… پيش ميآيند مجمع ميتواند در تجميع علما و بدنه امت اسلامي براي رفع آن معضل تلاش كند و حتي همايشهاي ساليانه خود را در حوالي آن مناطق و با رويكرد حل مساله برگزار نمايد. از خلال اين فرآيند پس از چند سال، چند اقدام مشترك و موفق در حل مسائل مختلف جهاني در كارنامه مجمع به ثبت ميرسد و علماي جهان اسلام را از انتزاع به عينيت ميكشاند و «وحدت عملي» نيز محقق ميگردد. اقداماتي كه رساترين حجت مشهود بر صداقت ما در حمايت از برادرانمان در جاي جاي امت اسلامي است.
تمركز در ايران و برگزاري همايشهاي سالانه در تهران نيز از جمله ديگر مسائلي است كه به انزواي مجمع دامن زده است! حداقل كاركرد اين خروج از ايران، درگير كردن جوامع ديگر با اين موضوع و عموميكردن اين دغدغه و آشناسازي ملتها با نگرش ماست.
با اتخاذ اين رويكرد خود به خود بدنه و ساختار مجمع نيز از حالت اداري خارج شده و ساختاري عملياتي مييابد و حتي از مخاطباني پير و فرتوت به مخاطبي ميانسال و جوان تغيير فاز ميدهد و نقشي واقعي و اثرگذار خواهد داشت. انشاء الله
Sorry. No data so far.