سه‌شنبه 04 سپتامبر 12 | 13:33

پایی که جا ماند، دلی که شاد شد

علی‌الله سلیمی

حسینی‌پور اکنون با دست‌نوشته رهبر انقلاب بر کتابش، پاداش رنج‌های بی شمار اسارت را گرفته و در خلسه حلاوت شیرین این اتفاق خجسته چنان سرخوش و مسرور است که شنیدن این خبر را شیرین‌ترین خبر عمر خود می‌داند.


علی‌الله سلیمی – برای هر کسی در زندگی، در کنار لحظه‌های تلخ و ناگوار، لحظه‌های شاد و خاطره‌انگیز هم وجود دارد که بی‌گمان شاد‌ترین و خاطره‌انگیز‌ترین لحظه برای سیدناصر حسینی‌پور، جانباز، آزاده و نویسنده کتاب «پایی که جا ماند»، موقعی بود که خبر دست‌نوشته مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای بر کتاب پایی که جا ماند؛ یادداشت‌های سید ناصر حسینی‌پور از زندان‌های مخفی عراق را شنید.

قرار گرفتن در آن لحظه خاطره انگیز و تاریخی، آرزوی هر نویسنده‌ای است، اما به ندرت اتفاق می‌افتد چنین سعادتی نصیب نویسنده‌ای شود. البته سید ناصر حسینی‌پور یک نویسنده معمولی، مثل بسیاری از نویسندگانی که پشت میز می‌نشینند و با بهره‌گیری از عنصر تخیل به داستانسرایی می‌پردازند (با احترام به منزلت چنین نویسندگانی که در ساحت ادبیات داستانی همواره جایگاه‌شان محفوظ است) نیست.

سیدناصر حسینی‌پور در سن ۱۶ سالگی، راهنمای گردان ویژه شهدا در جاده خندق (تن‌ها جاده خاکی جزیره مجنون) بود. با پاتک نیروهای عراق و مجروحیت از ناحیه یک پا به مدت ۳ شبانه‌روز در بین ۸۸ نفر از رزمندگان کهکیلویه و بویراحمد که در همین روز در جنگ نابرابر و در محاصره نیروهای عراق به شهادت رسیده بودند، به سر برد و سرانجام به عنوان تنها نیروی اطلاعات و عملیات به اسارت دشمن در آمد. سپس توسط سپاه ۴ عراق به شهر المیمونه منتقل شد. از آنجا که نیروهای عراقی او را به عنوان پیک شهید سردار علی هاشمی معرفی کرده بودند، شکنجه‌های سختی را متحمل و به خاطر این اوضاع سخت به ناچار هویت واقعی خود را به عنوان یکی از نیروهای اطلاعات و عملیات فاش کرد. به دلیل قطع پای مجروحش، حدود یک ماه در بیمارستان الرشید بغداد به سر برد. بعد از بیمارستان و در روزهای اسارتش در پادگان صلاح‌الدین با واقعیت‌های تلخ زندگی اسیران مفقود الاثر ایرانی در زندان‌های مخفی عراق از نزدیک آشنا و متوجه شد پادگان صلاح‌الدین محلی برای نگهداری مخفیانه حدود ۲۲ هزار اسیر مفقودالاثر ایرانی است که نامشان در فهرست صلیب سرخ ثبت نشده است؛ در این پادگان که در ۱۵ کیلومتری تکریت قرار داشت، از یک اردوگاه ۴۵۰۰ نفری ۳۲۰ نفر به شهادت رسیدند که عراق پس از آزادی اسرا، هرگز نپذیرفت که این افراد در گروه اسرای ایرانی قرار داشتند. او در این هنگام با استفاده از صفحه‌های آخر کتاب‌های مرتبط با سازمان مجاهدین خلق که برای مطالعه در اختیار آن‌ها قرار می‌دادند، دفترچه یادداشت درست کرد و همچنین حوادث روزانه را بر اساس تاریخ و با کدگذاری روی کاغذ سیگار و حاشیه‌های روزنامه‌های القادسیه و الجمهوریه ‌نوشت. سپس این یادداشت‌ها را در یک عصا و اسامی ۷۸۰ اسیر ایرانی کمپی که در آن بود را در عصای دیگر جاسازی کرد.

حسینی‌پور قبل از آزادی، ۴ روز در بیمارستان ۱۷ تموز (نیروی هوایی عراق) بستری بود و در این روز‌ها تمام این یادداشت‌ها را در دفتر کوچک دست‌سازش، پاک‌نویس و در بانداژ پایش مخفی کرد و در روز آزادی (۲۲ تیر ۱۳۶۹) به ایران آورد. خاطرات ۸۸۰ روز اسارتش را در مدت ۲۰ سال، در کتاب ۷۶۸ صفحه‌ای پایی که جا ماند، به عنوان آیینه زندگی اسرای مخفی تکریت و بیانگر وضعیت سخت زندگی اسرای مجروح در کنار اسرای سالم، نوشت که پس از ۵ مرتبه بازبینی توسط مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.

او کتاب خود را به ولید فرحان، خشن‌ترین گروهبان بعثی عراق تقدیم کرد! و در توضیح این اقدام خود نوشت: نمی‌دانم شاید در جنگ‌های خلیج فارس توسط بوش پدر یا بوش پسر کشته شده باشد. شاید هم هنوز زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که مرا سال‌ها در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد. مردی که هر وقت اذیتم می‌کرد، نگهبان شیعه عراقی، علی جارالله در گوشه‌ای می‌نگریست و می‌گریست. شاید اکنون فرحان شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب را به او تقدیم می‌کنم، به خاطر آن همه زیبایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود.

سیدناصر حسینی‌پور اکنون با تقریظ مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای بر کتاب پایی که جا ماند، پاداش رنج‌های بی‌شمار اسارت را گرفته و در خلسه حلاوت شیرین این اتفاق خجسته چنان سرخوش و مسرور است که با اشاره به عمر ۴۰ ساله خود می‌گوید: هر چند خبرهای ناگوار بسیاری در زندگی خود شنیده‌ام ولی در میان خبرهای گوارای این عمر چهل ساله، هیچ کدام به اندازه پی‌نوشت محکم و متین رهبری دلنشین نبود.

  1. فاطمه
    30 ژوئن 2015

    میشه فایل کتاب پایی که جا ماند رو برام ایمیل کنید ؟خیلی دوست دارم بخونمش

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.