ژنرال جمیل سید از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ یعنی آخرین سالهای قدرت سوریه در لبنان، قدرتمندترین مدیر در عرصه تامین امنیت این کشور بود و خیلیها او را قدرتمندترین و پرنفوذترین شخصیت سیاسی طی این سالها میدانند. او در خانواده یی شیعی متولد شده و در بیروت و فرانسه تحصیل کرده است و میگویند مدتی با سرویسهای اطلاعاتی سوری به طور نزدیک همکاری میکرد. سید در زمان امیل لحود به این سمت منصوب شد. او که هنوز هم به اسد بسیار نزدیک است، بارها و بارها رو در رو با او ملاقات کرده است. اما پس از ماجرای کشته شدن رفیق حریری در فوریه سال ۲۰۰۵، مخالفان ضدسوری لبنان او را مقصر دانسته و سرش را میخواستند. او در ماه مه استعفا داد و بازرسان دادگاه ویژه سازمان ملل در مورد لبنان، در ماه آگوست دستگیرش کردند. چهار سال بعد سید آزاد شد، چون دادگاه هیچ مدرکی علیه او پیدا نکرده بود و هیچ اتهامی متوجهاش نبود. پس از آزادی از زندان، جمیل سید علیه قاضی آلمانی این دادگاه، دتلو مهلیس، به دادگاهی در فرانسه شکایت کرد، چون او مقصر اصلی این حبس طولانی او بود. حالاجمیل در لبنان و در جنوب شهر بیروت زندگی میکند و در همان جا با روزنامه فرانسوی زبان فیگارو گفتوگو کرده است. او پس از آزادیاش به طور دائم تحت مراقبت سربازان امنیت عمومی کشور است.
به نظر شما رژیم سوریه لحظههای آخر را سپری میکند؟
بر خلاف تبلیغاتی که تلویزیونهای ماهواره یی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و رسانههای غربی پخش میکنند، سوریه دولت دارد و این دولت قدرتمند است. ۱۸ ماه است که آنها از سرنگونی قریب الوقوع دولت بشار اسد سخن میگویند و او همچنان سر جای خود است. شما دولتهای زیادی را میشناسید که در چنین شرایط مشابهی توانسته باشند مقاومت کنند؟ دولت سوریه با جنگ رسانه یی جهانی بیسابقه یی مواجه است که نشان دهنده دشمنی همسایههایش است و همین طور مداخله کشورهای عرب که منابع مالی نامحدودی را صرف کمک به شورشیان و مسلح کردنشان میکنند. دولت سوریه هرگز به دنبال این نبوده که خوشایند کسی باشد یا در مقابل دیکتاتوری امریکا در منطقه سر خم کند: چه در مورد مساله فلسطین، چه در مورد حمایت از جنبشهای مقاومت حزب الله و حماس، چه در مورد حمله به عراق و چه در مورد رابطه تنگاتنگ با ایران. برای همین هم مزاحم محافل آنها به شمار میرود. امریکا و به دنبال آن فرانسه و انگلیس که داوطلبانه تبدیل به اتباع آنها در خاورمیانه شدهاند قصد ویرانی دولت سوریه را دارند. امریکا با کمک سلاطین نفت که همه چیز خود را مدیون واشنگتن میدانند، قصد انجام این کار را دارد. از نظر آنها روسیه پوتینی اوضاعاش دائم بهتر میشود و حاضر به رها کردن متحدان تاریخیاش نیست.
چطور میتوانید امریکاییها را به خاطر حمایت از دموکراسی در خاورمیانه سرزنش کنید؟
این دو رویی است. رژیم سوریه هرگز رژیم کاملی نبوده است، اما در مقایسه با سایر رژیمهای عرب که همیشه تحت حمایت غرب هم هستند واقعا بهترین است. دست کم یک دولت لاییک است که در آن آزادی مذهبی را شاهد بودیم، همین طور آزادی زنان و یک زندگی اجتماعی مشترک آزاد و آرام. هیچ چیز در سوریه با سایر کشورهای عرب که از متحدان بزرگ امریکا هم به شمار میروند قابل مقایسه نیست. کشورهایی که در آنها مثلابرگزاری مراسم مذهبی برای اقلیتها یا رانندگی و سفر، به تنهایی، برای زنان ممنوع است. در بحرین چه اتفاقی افتاده است؟ اکثریت شیعه به آرامی تظاهرات کرده و خواستار برقراری یک حکوت به صورت سلطنت مشروطه شدهاند: یعنی انتخاب نخست وزیر توسط مردم. اکثر کشورهای عرب به آنجا تانک فرستادهاند و امریکاییها هیچ حرفی برای گفتن در این زمینه نداشتند. سوریه کامل نبود اما هیچ حکومت دیگری در خاورمیانه هم کامل نیست. به لبنان نگاه کنید. مسلما حکومتش دیکتاتوری نیست بلکه دموکراتیک است اما دیکتاتورهای کوچکی در آنجا به قدرت رسیدهاند که وقتی با هم به تفاهم میرسند حکومت را به پرواز در میآورند و وقتی با هم درگیری دارند آن را نابود میکنند.
واقعیت این است که عقب نشینی نه چندان افتخارآمیز امریکا از عراق شکست بیسابقه یی برای غرب به شمار میرود. برای جبران این شکست، که متحدان امریکا در منطقه را نیز به هراس افکنده، و برای به دست آوردن دوباره تاثیر خود در منطقه، امریکاییها امروز دیگر به دنبال برافروختن دوباره درگیریهای کهنه میان شیعه و سنی هستند.
در مورد موج اخوان المسلمین در جهان عرب چه نظری دارید؟
به رغم اظهارات متعدد و آرام بخش، این موج جوامع مسیحی در شرق را به شدت به وحشت میاندازد. جوامعی که پیش از آغاز اسلام هم وجود داشتند. در مقابله با این شرایط که مثل سرمای زمستان است، مسیحیها یک پالتو، یک کت و یک پولیور داشتند. پالتویشان را در عراق از دست دادند، کتشان را در مصر و حالامی خواهند که آنها در سوریه پولیورشان را از دست بدهند و بعد با لباس زیر راهی لبنان شوند. سوریه اسد از نظر بسیاری از ساکنان منطقه و به خصوص از نظر مسیحیان مثل یک دیوار است. دیواری است که فرو ریختن آن فاجعه آمیز خواهد بود. این مساله ترسناک است حتی برای مردمی که این رژیم را دوست ندارند چون فروپاشی سوریه به جنگهای شدیدی دامن خواهد زد که هدف از آنها ایجاد یک نقشه ژئوپولتیک جدید در خاورمیانه است. دیوار کنونی سوریه حامی اقلیت است به خصوص اقلیت مسیحی. و شما غربیها قصد ویران کردن این دیوار را دارید. من واقعا درکتان نمیکنم.
اغراق نکنیم. غربیها فقط خواهان کنار رفتن اسد از قدرت هستند. یعنی شما نمیفهمید که امروز رفتن اسد به معنای از بین رفتن اتحاد سوریه، از هم پاشیدن ارتش، هرج و مرج و سپس بروز جنگهای داخلی کوچک در همه جای سوریه است؟ جنگهایی که هیچ کس پیروزشان نخواهد بود به جز گروههای اسلامگرای تندرو. مسیحیها محکوم به ترک وطن خواهند شد. نمونه عراق برایتان کافی نبود؟
خب پس با این حساب شما از چه راه حلی حمایت میکنید؟
توقف کامل خشونتهای مسلحانه از سوی دو طرف و برقراری یک دیالوگ سیاسی بین دولت اسد و مخالفان. من اسد را خوب میشناسم. مطمئنم حاضر میشود انتخابات آزاد برگزار کند. چه میشود اگر چنین انتخاباتی در فضای صلح آمیز داخلی و در حضور ناظران بین المللی برگزار شود؟ اگر بشار اسد بتواند ۵۱ درصد آرا را به دست آورد که میماند و اگر نه هم با شرافت و به شایستگی در فضایی آرام کنار میرود و باید یک عفو عمومی اعلام شود. شما میگویید دست اسد به خونهای بسیاری آلوده شده اما من در جواب از شما میپرسم که هم اکنون در سوریه دست چه کسی به خون آلوده نیست؟ صلح همیشه میوه و نتیجه گفتوگو میان گروههایی است که مدتی قبل به جان هم افتاده و همدیگر را میکشتند.
غیرعادی نیست که حزب الله، یک حزب لبنانی، در سوریه و در کنار ارتش بشار اسد میجنگد؟
این حرف درست نیست. در تمام این جریانات، حزب الله بیش از همه احزاب خویشتنداری و حس مسوولیت نشان داده است. مسلما احساس خود نسبت به دولت سوریه را پنهان نمیکند، دولتی که هرگز در مقاوت حزب الله در برابر اسراییلیها آنها را تنها نگذاشته است. اما این حزب از خونریزی در سوریه خوشحال نیست و در آرزوی یک راه حل دیپلماتیک را دارد. حزب الله هم اکنون در لبنان خونسردیاش را حفظ کرده و تمام تلاشش را میکند که درگیری به خاک ما کشیده نشود.
Sorry. No data so far.