استاد حسن رحیمپور ازغذی از جمله مدوعوین سیزدهمین نشست سالانه اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل که در سخنانی که به بیش از دو ساعت کشید، با بیان پرسشها و یادآوری فرمایشاتی از رهبرفقید انقلاب به تبیین موضوع «پیشرفت، مقاومت و عدالت» پرداخت.
پرسش و پاسخ با دانشجویان حاضر در این نشست، آخرین بخش از سخنرانی رحیمپور بود که در آن به سوالات متفاوت حاضران پاسخ داد.
متن کامل تعدادی از پرسشهای دانشجویان به همراه پاسخهای استاد رحیمپور ازغدی در ادامه آمده است:
معنای اقتصاد مقاومتی یعنی نه گفتن به اقتصاد شل و مفتخوری
چرا در شعار خود تهاجم را جایگزین مقاومت نکنیم چرا همواره تدافعی عمل کنیم؟
کسی نگفته است که تهاجمی عمل نکنید، اصلا اگر تهاجمی عمل نکنید و همواره منفعل و مدافع باشید، شکست میخورید. این همان دفاع مذبوحانه است. منتها تهاجمی عمل کردن هزینه میخواهد، شما نمیتوانید در عرصه علم تهاجمی عمل کنید، مگر اینکه باسواد باشید، در عرصه اقتصاد نمیتوانید تهاجمی عمل کنید مگر اینکه تولیدتان از مصرفتان بیشتر شود، وگرنه وقتی اقتصادتان آسیبپذیر باشد، با دو تا تحریم کمرتان را بشکنند آن وقت میگویید غلط کردم! اصلا هستهای هم برای شما؛ خب نمیتوانید تهاجم کنید. پس باید اقتصادتان را از داخل با کار و تولید و زحمت و ریاضت و اقتصاد مقاومتی تقویت کنید. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد شل و مفت خوری نه؛ که اگر اقتصاد غیرمقاومتی باشد با چند فشار، حرفتان را پس میگیرید.
چرا الان اکثر دنیا نمیتوانند مقاومت کنند، شما فکر میکنید این حرفها را نمیفهمند و دوست دارند ذلیل باشند؟! همه این چیزها را میدانند متنها نمیتوانند مقاومت کنند چه رسد به تهاجم. ارزیابی میکند که اگر این کار را کند فردا با چند فشار سقوط میکند. یا فشار نظامی یا اقتصادی و یا رسانهای و کارشان تمام میشود.
ملت ما بحمد الله الان قوی است و دارد قویتر میشود، ملتی هم که قوی شد با تحریم اقتصادی از پای در نمیآید، با تهدید نظامی هم همینطور، از لحظهای که ارادهها ضعیف شد، این فشارها اثر میگذارد.
در برخی عرصهها که تهاجمی عمل کردیم، در حال جهانی شدن هستیم
ما در بعضی از عرصهها تهاجمی عمل میکنیم، الان انقلاب اسلامی در عرصه ایدئولوژیک و سیاسی کاملا تهاجمی است، یعنی کاملا از لاک خودمان بیرون آمدیم و تهاجمی عمل کرده و جلو رفتیم.
خودشان میگویند که ایران الان یک قدرت جهانی شده است به لحاظ اعتقادی – ایدئولوژیک و دیگری سیاسی – انقلابی و پایگاه تودهای ملتها این شعارها در حال جهانی شدن است.
در قرن ۱۹ و ۲۰ شعارهای غرب جهانی شد، در قرن ۲۱ میلادی شعارهای ما در بعد منطقهای که کامل شد، و الان حال جهانی شدن است. چرا که ما در این عرصه قوی کار کردیم و تهاجمی عمل کردیم، در برخی از عرصههای علمی و تکنولوژیک هم الان در حال قوی شدن هستیم و میتوانیم تهاجمی عمل کنیم. بقیه میآیند و میگویند که چرا ما این تکنولوژی را از غرب بگیریم، میآییم از شما میگیریم. همانگونه که الان هم میگویند.
در عرصههایی که ضعیف هستیم تهاجم سخت است، مقاومتش هم سخت است که باید در آن عرصهها خودمان را تقویت کنیم.
با آثار علامه طباطبایی، مطهری، مصباح و جوادی خود را تقویت کنید
پیشنهاد شما برای سیر مطالعاتی عمیق در زمینههای مختلف در کنار کتب درسی چیست به شکلی که بین راه مایوس نشویم؟
مایوس شدن بین راه مربوط به تنبلی و کم آوردن است، آثار شهید مطهری، آقایان مصباح، جوادی، علامه طباطبایی آشنایی با آیات و روایات، کتاب میزان الحکمة، الحیات که هفت- هشت جلد آن منتشر شده و در آن آیات و روایات خیلی خوب و مناسب با مسائل روز دسته بندی شده است و آثار متفکران اسلامی که حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ کتاب است که ظرف ۵ سال، ۱۰ سال کنار کارهایتان بخوانید و ادامه بدهید و رهایش نکنید و در کنار آن مقاله بنویسد و در رسانههای مختلف و همان مسائلی که میآموزید به دیگران هم بگویید و لو به چند نفر کوچکتر خودتان در فامیل و همسایه هم بگویید وهم بنویسید و هم بخوانید.
کسانی که باید با آنها مثل سگان برخورد کرد
چرا در زمان آقای خاتمی در ماجرای ۱۱ سپتامبر به ملت ما لقب تروریست دادند، در حالی که آن زمان هیچ مقاومتی هم در برابر آمریکا و غرب نمیشد، چرا به ملت ما چنین لقبی دادند؟
این حرف درست است که هر زمانی که بیشتر کوتاه میآیید، تصور نکنید که آنها بیشتر به شما احترام میگذارند، این تجربه تاریخی ملت ما در ۲۰۰، ۳۰۰ سال اخیر است، هرجا کوتاه آمدیم و گفتیم که غلط کردیم، شما آقا و سرورید، اینها دو تا لگد اضافی هم زدند، ۱۰ قدم جلوتر آمدند، هر جا محکم در برابر آنها ایستادیم، حرفهایشان را عوض کردند و عقب رفتند، امام میگفت که اینها مثل سگ اند، اگر فرار کنید به دنبال شما میآیند و گازتان هم میگیرند، ولی اگر روبرویش بایستی او هم میایستد و جلوتر نمیآید و اگر جلو بروی او هم عقب میرود. اینها سگند و اخلاق سگی دارند و باید با آنها اینطور برخورد کرد.
هرجا که امتیاز دادند، جایی بوده که مقاومت کردیم. هرجا که بر سرمان زدند، جایی بوده که مقاومت نکردیم. قانونشان این است، الان عدهای که میگویند تسلیم آمریکا شویم، بعد پیشرفت میکنیم و مشکلات حل میشود، اصلا اینطور نیست. مگر مصر ۳۰ سال اسیر آنها نبود، یکی از بدبختترین و فقیرترین ملتهاست. خودشان میگفتند که ۴۰ تا ۴۵ درصد جمعیتشان زیر خط فقراند. میلیونها آدم در کنار خیابانها میخوابند دوستان ما رفته بودند و دیده بودند و عکسشان را هم آورده بودند که در همان منطقه قبرستان در قاهره، بعضیها در کنار خیابان به دنیا آمدند و همان جا هم مردند. خب این مصر که ۳۰ سال دست شما بود، کدام پیشرفت؟! ایران در زمان شاه که کاملا تحت اختیار مستشاران آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی بود، برای آنهایی هم که مدعی هستند آزادی جنسی باعث پیشرفت میشود، آن دوران فساد هم که بود، خب زمان شاه همه اینها بود، آن زمان بنده ۱۳ – ۱۴ سالم بود، ولی کاملا یادم میآید، شما میگویید آزادی جنسی پیشرفت میآورد، ایران قبل از انقلاب هم که معلوم بود چقدر بدبخت است، یک کشور حقیر درجه چهار، حاکمانش نوکر آنها بودند، که امام میگفت اگر ماشین آمریکایی مرجع تقلید یا رئیس ارتش شما را زیر بگیرد، کسی حق نداره به او حرفی بزند اما اگر شما یک سگ آمریکایی را زیر بگیرید، حسابتان را میرسند. دیگر از این ذلت بالاتر نبود. زمان شاه ما هیچ چیزی نداشتیم. این خیابانها و جادهها و روستاهای برقدارهیچ کدام خبری نبود، یک وقتی تلویزیون این فیلمهای زمان شاه را پخش کند تا مردم ببینند که خیابانها و شهرها به چه شکل بود. از لحاظ عقب افتادگی اینچنین بودیم و حکومت هم صددرصد سکولار و ضد اسلام بود. فساد اخلاقی هم بسیار زیاد بود، با این وجود کدام پیشرفت حاصل شد؟!
خاطرهای از فساد گسترده اخلاقی در زمان شاه
ما مدرسه راهنمایی میرفتیم، دو سوم بچههای کلاس ما دوست دختر داشتند، آن زمان یک معلم داشتیم که بعد فهمیدیم عضو رستاخیز هم است، هفتهای یک بار سر کلاس ما میآمد و میگفت از خاطرات دوست دختر و پسریتون بگویید! سه چهارنفر در کلاس مذهبی بودیم که به ما شیخ میگفتند. تعداد زیادی از بچههای ما در کلاس دوم راهنمایی مشروب میخوردند. معلم سر کلاس میآمد میگفت اولین خاطره خود را از آشنایی با دوست دخترتون بگویید، اول بچهها خجالت میکشیدند، بعد یک هم کلاسی ارمنی داشتیم که اول او گفت. بعد جلسه پنجم – ششم اکثر بچهها میآمدند، ولو به دورغ خاطره میگفتند. یعنی فضا این طور بود که بچه اول راهنمایی باید میآمد ولو به دروغ میگفت که من چندتا دوست دختر دارم، اینطور با آنها آشنا شدم، کجا با هم رفتیم. این فرهنگ حاکم بود.
حالا آن زمان ماهواره و اینترنت و سی دی و اینها نبود، فسادش مجلههای خرابی بود که بعضی ها میخریدند و به کلاس میآورند و در زنگ تفریح از بچهها پول میگرفتند که به بچهها نشان دهند. همیشه صف تشکیل میشد.
ما مدرسه راهنمایی که بودیم نزدیک به بلوغ جنسی هفت تا هشت معلم زن داشتیم که بچهها با این معلمها چه حرفهای کثیفی میزدند و چه کارهایی که میکردند، کاری ندارم.
فساد اخلاقی، آزادی جنسی و مشروب فروشی و خانههای فحشا هم همه جا بود. همین مشهد ما که شهر مذهبی امام رضا علیهالسلام بود، از خیابان ارکش متدینین رد نمیشدند، آن خیابان تا حرم ۱۵ دقیقه پیاده راه داشت و پر از مشروب فروشی و خانه فساد بود. بخشی از تهران که خانه فحشا بود، در بعضی از شهرهای شمال نه تنها در ساحل دریا که در خیابانها هم زنها لخت میآمدند. کنار ساحل که عادی بود. در این شهرهای شما که تودههای مردم مذهبی بودند یک چلوکبابی که مشروب نداشته باشد به سختی پیدا میکردید. یعنی غدا که میآوردند به جای نوشابه مشروب میآورند.
ملازمه بین آزادی جنسی و پیشرفت نه از لحاظ نظری درست است و نه واقعیت تاریخی دارد
چه پیشرفتی حاصل شد؟! چطور میگویند که بین آزادی جنسی و پیشرفت ملازمه است. این نه به لحاظ نظری درست و نه واقعیت تاریخی دارد.
الان پیشرفتهایی که در دانشگاهها که بیشتر توسط بچه مسلمانها هم انجام میشود، اکثر بچههایی که الان اختراعاتی دارند کسانی هستند که به لحاظ اخلاقی هم مقید هستند. آنهایی هم که نیستند نه اینکه ضد اخلاق باشند بلکه در محیطی تربیت شدند که عادتشان همین باشد و الا فاسد نیستند.
اگر قرار باشد نسل جوانی یکسره سرش در کاباره و دیسکو و مشروب و دوست دختر و پسر باشد این نسل نه انگیزه برای مقاومت و مبارزه دارد و نه جهاد و شهادت و پیشرفت علمی و ما میتوانیم.
Sorry. No data so far.